جمشید پیمان:‌ بخندم یا بگریَم یا که هر دو؟

قتل‌عام مجاهدین توسط رییسی جلاد 

ــــ سی و سه سال پیش سی و سه هزار زندانی کت و کول بسته را در زندانهای جمهوری اسلامی به بهانه‌ی "سرموضع نفاق"، دار زدند!

ـــ از سی و سه سال پیش، سی‌ صد و سی و سه مماشات‌گر جهانی، سی و سه هزار بار فریاد حق خواهی بازماندگان آن شهیدان را شنیدند و خاموشی پیشه کردند!

ـــ خاموشی‌شان به ازای چه بود که می‌ارزید با آمران و عاملان این جنایت همنوا، همراه، هم‌پیاله و حتا همخوابه شوند؟

تنها می‌توان گمانه‌زنی کنم. اما یک نکته برایم روشن و غیرقابل تردید است:

" نتیجه‌ی این عشق بازی، گستاخ‌تر شدن جمهوری اسلامی در ارتکاب جنایت و گسترده کردن دامنه‌ٔ جنایتش در جهان؛ جنایتهایی که خود مماشاتگران هم ازش در امان نمانده‌اند"!

ـــ آیا ارزش آن شیتیلی و پول تو جیبی که دشت کردند چنان زیاد بوده که به بَرکشیدن این غول بی‌شاخ و دُم تروریست‌بنیان و تروریست‌پرور و تروریسم گستر، و انداختنش به جان مردم جهان، می‌چربید؟

ـــ امروز ابراهیم رئیسی، یکی از عاملان آن جنایت بزرگ ـــ نه آمرش ـــ رئیس‌جمهوری همان نظامی شده که سی و سه سال بر آن جنایت مُهر تأیید زده و ارتکابش را حق مسلّم خودش اعلام کرده است!

نمی‌دانم آن سی‌صد و سی و سه مماشات‌گر، چه دیده‌اند و چه در سر دارند که یادشان افتاده باید درباره نقش ابراهیم رئیسی در آن جنایت تحقیق شود! و این در حالی است که با دیگر آمران و عاملان آن جنایت که هم‌تراز و حتا فرادست ابراهیم رئیسی هستند، در کنفرانس‌های مختلف دل می‌دهند و قلوه می‌گیرند و با هم دست و گردن‌اند و نرد عشق می بازند!

ـــ به حقیقت، در این میانه حیرانم که زخمی کدام طرف است و طبیب کدام طرف؟ کی استخوان را لای زخم کی گذاشته است؟ رژیم جنایت‌کار جمهوری اسلامی یا مماشاتگران عاقلِ جاهل؟

ـــ من به نقش مهم و مؤثر دادخواهی سی و ساله‌ی مجاهدین و شواری ملی مقاومت و پیکار بی‌توقفشان برای کشاندن آمران و عاملان این جنایت پای میز محاکمه دادگاههای بین‌المللی ایمان دارم و آن را می‌ستایم و آرزویم تحقق چنین امری است: تحققی هر چه زودتر!

امّا به واکنش‌ها و گریبان دریدنهای دل‌سوزانه‌ٔ بخشی و یا همه‌ی آن سی‌صد و سی و سه مماشات‌گری که سی و سه سال دیدند و به روی خودشان نیاوردند، باور ندارم! نمی‌دانم مادرند یا دایه؟ نمی‌دانم از حب علی است یا بغض معاویه؟ به‌قول دوستی عزیز" اگر این مماشاتگران حرام لقمه، سی‌صد و سی و سه میلیون بار قسم بخورند که دست از مماشات و چشم بستن بر نقض فاحش حقوق‌بشر برداشته‌اند، من یکی باور نخواهم کرد. اینان زمانی مجبور به شنیدن صدای حق خواهی ملت مظلوم ایران می‌شوند، که صدای خرد شدن استخوانهای آخوندهای حرامی در زیر پای ارتش آزادی و ارتش گرسنگان به گوش برسد، ... اینان هرگز سر گاو شیرده اشان را نخواهند برید".

ـــ نمی‌توانم و نمی‌خواهم اثبات کنم در کارشان صداقت ندارند، برعکس، امیدوارم این‌بار جانب حق را بگیرند و از سر فریب خوردگی یا خود فریبی، باز هم چمدانهای میلیارد دلاری و یورویی را از آمریکا و اروپا به آدرس این جنایتکاران بار نزنند!