ابراهیم رئیسی، عامل قتل عام، نسل کشی و جنایت علیه بشریت
این دوران در طرف رژیم با انقباض و وحشیگری هرچه بیشتر رژیم و در عین حال هر چه ضعیف تر شدن و آسیب پذیرتر شدن آن شناخته میشود و در طرف مقابل عزم و اراده مردم و مقاومت برای سرنگونی این رژیم شکوفاتر میشود. روند کنونی از دو سال پیش شروع شده بود. بدنبال قیامهای مردمی خامنه ای برای به تاخیر انداختن سرنگونی محتوم خود به یک پایه کردن رژیمش پرداخت. باندهای رقیب را از مجلس ارتجاع تصفیه کرد و یک پاسدار چماقدار را به ریاست آن گماشت. ریاست جمهوری را به میرغضب عمامه بسری داد که خون دهها هزار شهید را بر روی دستان خود دارد و ریاست قضاییه را به یک آخوند لمپنی داد که ”نشان از دو سو دارد آن” جلاد، هم از بنیانگذاران وزارت ترور و مافیا و جاسوسی است و هم از اولین نفرات قضاییه دژخیمان است. به این ترتیب خامنه ای پروژه تک پایه کردن حکومت و ”دولت حزب اللهی“ را که از دو سال قبل شروع کرده بود، تکمیل کرد.
همچنان که خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران گفت: “خامنه ای با سلاخی باندهای رقیب و در دست گرفتن کامل افسار سه قوه، بیهوده تلاش میکند سرنگونی محتوم را به تاخیر بیاندازد اما تنها خشم و انزجار بیشتر مردم را بدست می آورد. هر سه نفر (رئیسی، اژه ای، قالیباف) بخاطر نسل کشی و جنایت علیه بشریت باید در برابر عدالت قرار گیرند.»
در چنین شرایطی انتشار سریع کتاب ”ابراهیم رئیسی، عامل قتل عام، نسل کشی و جنایت علیه بشریت” در یک مقدمه و ۷ فصل هر چند ناقص و کوتاه در معرفی ابراهیم رئیسی، بخصوص به زبانهای انگلیسی و فرانسه می تواند در شناخت این تحول بزرگ کمک کننده باشد. با توجه به اهمیت این تحول و آثار و نتایج آن در نوشته های بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.