در حالیکه میلیونها خانوار ایرانی با تبعات مخرب ناشی از قطع برق دست و پنجه نرم میکنند و در حالیکه نبود برق به بخشهای بزرگی از تولید، اقتصاد، واحدهای صنعتی و درمان صدمات جبرانناپذیری را وارد نموده است، آخوند روحانی در آخرین روزهای عمر دولت دوازدهم یکبار دیگر تلاش نمود تا با «دروغدرمانی» بر زخمهای جامعه نمک بپاشد.
وی در این راستا میگوید: «ما سالهای قبل مشکل برق نداشتیم. در سال جاری برخی کشورهای دیگر همچون چین و آمریکا هم دچار مشکلاتی در مسأله برق شدهاند که بیسابقه بوده است» (خبرگزاری حکومتی مهر ۱۶تیر ۱۴۰۰).
این جملات که بواقع«مرغ پخته» را نیز به خنده وا میدارد، ترجمان اسلوب و شیوههای یک حکومت مافیایی و فاسد میباشد که در دروغ، ریا و کلاهبرداری ید طولانی دارد.
این دروغگوییهای عامدانه در حالی تکرار میشوند که تاکنون در هیچ کشور پیشرفتهای قطعی برق، آن هم در ابعادی مانند ایران سابقه نداشته است. وجود سیستمهای بروز شده و زیر شبکههای پیشرفته برای تولید برق، که به آن«تولید جانشین» میگویند، سالها است که در دستور کار کشورهای مترقی و پیشرفته قرار گرفته است.
سخن از مولدهای آبی، بادی، خورشیدی، دریاها و رودخانهها است که جای خود را به شیوههای قدیمی و از کار افتاده مانند استفاده از«مولدها با سوخت فسیلی» و یا«اتمی» داده و بدین سان به پاکسازی فضای تنفسی جامعه، کاهش شدید آلودگی هوا و آسایش جامعه راه بردهاند.
همچنین بحران قطع برق در ایران آخوندزده در حالی است که دیکتاتوری ولیفقیه همواره در تبلیغات دروغین خود تلاش دارد تا پروژههای پرهزینه اتمی را با موضوع«تولید برق» گره زده و بدین سان چنین وانمود کند که گوئیا صرف صدها میلیارد دلار برای پروژههای اتمی و یا راهاندازی نیروگاههای اتمی، تماماً در راستای تولید برق بوده است.
خامنهای با شعار«انرژی هستهیی حق مسلم ماست»!، سالهای متمادی به مردم ایران و جامعه جهانی دروغ گفته است. هدف غایی وی از این حجم عظیم از سرمایهگذاری، آن هم برای نیروگاههایی که تا به امروز حتی یک«لامپ» را نیز روشن نکردهاند، همان ساخت بمب اتمی و بهدست آوردن تکنولوژی اتمی برای موشکهای بالستیک میباشد.
در تأیید این واقعیات رحمانی فضلی، وزیر کشور حکومت در مصاحبهیی با روزنامه دنیای اقتصاد (۱۵ تیر۱۴۰۰) اعتراف میکند که «خشکسالی، خارج شدن نیروگاههای برقآبی و برخی از نیروگاههایی که در شرایط کنونی به اورهال (تعمیرات) نیاز داشتند».
بدین سان مشخص میشد که اساس و پایه تولید برق در ایران آخوندزده، نه انرژی هستهیی، بلکه همان شیوههای متداول قدیمی و از کار افتاده مانند«نیروگاههای آبی» میباشند.
بحران کنونی و ناتوانی حکومت برای حل و فصل مشکل برق به یقین بهترین ادله واقعیت فوق میباشد. این بحران که اکنون به بروز خشم و نارضایتی شدید در میان مردم دردمند ایران انجامیده، ماحصل چهار دهه تاراج اموال و منابع ملی کشوری است که بر روی دریایی از نفت و گاز خوابیده است. همچنین ابعاد خشم و تنفر مردم از این وضعیت را ما اکنون در شهرهای مختلف میهن و در اعتراضات گسترده و شعارهای مردمی مانند«مرگ بر خامنهای» بهخوبی رویت میکنیم.