برادر عزیزمان مسعود فرشچی رفت و دریغ و درد برای ما که او را آنگونه که بود، نشناخته بودیم و حالا که اندکی از همه آنچه که بوده را از دوستان و همرزمانش شنیده ایم، فقط می توانیم بگوئیم: خوشا به حال خلق و مقاومتی که چنین فرزندان و رزمندگانی را در دامانِ خویش پرورده و روانه میدان مبارزه با هیولای خونخوارِ دوران نموده است.
صد البته که مرگ حقیرتر و ناچیزتر از آن است که یاد و نام او و امثال او را که عمری برای آزادی یک خلق ستمدیده در میدانهای نبردِ جانانه سپری کرده اند، از صفحه هستی پاک نموده و به دست فراموشی اش بسپارد.
انسانی شریف و بزرگوار، همیشه حی و حاضر در تمامی صحنه های مبارزه، در زمین و آسمان و حالا بیش از همیشه در قلوب تک تک ما که تا ابد دوستش خواهیم داشت.
مسعود فرشچی را می توان نمادِ حقیقی زندگی و سرزندگی در مقاومتی دانست که طی بیش از چهار دهه، با پیکری خونین حتی یک لحظه و یک دَم، زخمهایش را بهانه ای برای باز ایستادن و اندکی آسودن نکرده است. سرداری برای زدودن اشکها و ماتمها و نشاندنِ لبخندهای شادی بر لبها و بارور کردن امید در قلبها، آنهم در بحرانی ترینِ لحظات و خدا می داند که این کار از هر رزم و نبردی در میانه میدان دشوارتر و سخت تر است.
درست در همان زمانی که دشمنِ جرّار تصور می کرد که ضربه خُرد کننده ای بر مقاومت و مجاهدین وارد نموده، از راه می رسید و با طنین انداز کردنِ "پیک شادی" اش، تصورات باطل دشمن را نقش برآب می کرد و ما که همیشه نگران رزمندگانِ آزادی در اشرف و سپس در لیبرتی بودیم، پس از بارش رگبارهای هر مصیبت، وقتی پنجشنبه شب ها چهره آرام و لبخند دلنشینش را می دیدیم، نیرو و انرژی و توان مضاعفی می یافتیم و مطمئن تر از همیشه که این قافله را هیچ دیوِ عجیب الخلقه و کریه المنظری شبیه ولایت فقیه نمی تواند، از رفتن و ادامه راه باز دارد.
بارها و به دفعات شاهد بودیم که ویدیوهای "پیک شادی" اش، همانها که چهره های واقعی و زشت آخوندها را با طنزی زیبا و موشکافانه در معرض دید عموم قرار می داد، از سوی مردم در داخل ایران برای اقوام و آشنایانشان در خارج از کشور ارسال می شدند.
آری! او ثابت کرد که می شود حتی با پیکرهای خونین و قلوب جریحه دار لبخند را فراموش نکرد و شادی را در سخت ترین لحظات مبارزه، پاس داشت که این بهترین دارو و مرهمِ غمها و رنجها و زخمها برای التیام و تسکینِ دردها و دریافت انرژی مضاعف برای ادامه راه است.
به راستی که ترجمان واقعیِ این بیت لسان الغیب حافظ شیراز بود:
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد چون چنگ آیی در خروش
بر او درود می فرستیم و یقین داریم که به حرمت تمامی رزمها و نبردها و از خودگذشتگی ها در راه رهایی میهن و شادیها و نشاطهایی که طی چند دهه برایمان به ارمغان آورد، در جوار تمامی شهیدانِ راه آزادی مردم ایران، در آسایش و آرامش ابدی، نظاره گر رزم و نبردِ ما برای آزادی و عدالت در سرزمینِ باستانی مان خواهد بود.
یاد و نامش گرامیِ تمامی رهروان راه آزادی ایران زمین باد.