همزمان با برگزاری دادگاه حمید نوری، از عاملان کشتار زندانیان سیاسی بیدفاع در دهه ۶۰ که بازتاب بسیار گسترده داخلی و بین المللی بهمراه داشت، شاهد حرکت زشت از سوی یک لمپن دست آموز اطلاعات آخوندی و باند ایرج مصداقی بنام «سعید بهبانی» بودیم.
به یقین این لمپنسیم که بواقع ترجمان فرهنگ متعفن آخوندی می باشد، محکوم است و جا دارد تا با مرزبندی قاطع از سوی دگر اندیشان و تمامی آنانیکه خواهان یک فضای سالم سیاسی و حقوق بشری می باشند، بشدت محکوم گردد.
بلحاظ تاریخی نیز سلف و آبشخور سعید بهبهانی، جنایتکارانی مانند شعبان بی مخ و ماشالله قصاب، حسین الله کرم، حاج بخشی هستند که حرفه شان تعرض به جان و مال و ناموس مردم بوده و هست.
چنین حرکات زشت و غیر اخلاقی مبین عمق مزدوری و خودفروختگی مشتی اوباش سیاسی در خارج از کشور است که دست لمپن های ولیفقیه در داخل و بویژه در درون زندانها را از پشت بسته اند، زیرا لمپنیسم، دروغ، ریا و شارلاتانیزم تا مغز استخوان و اندیشه آنان نفوذ کرده است.
سعید بهبهانی به یقین بخشی از فرهنگ ارتجاع حاکم است که در خیابان های استهکلم، جای دوست و دشمن را به کسانی نشان می دهد که تماما خود قربانی سرکوب، شکنجه و اعمال غیر انسانی از سوی رژیم آخوندی بوده اند.
برای وی حضور زنان، مادران، کودکان، شکنجه شدگان و زندانیان سابق سیاسی در جمع معترضین اساسا جایگاهی ندارد. وی از شرم و حیا بویی نبرده و برآمده از لجنزار حکومتی است که می خواهد با شانتاژ، فحاشی، جو سازی و چنین اعمالی ناشایستی، مخالفان اصلی خود را منکوب نماید.
به «کت و کراوات» و«پاپیون» این اوباشان خارجه نشین نباید وقعی گذاشت، بلکه آنچه که ملاک است، اندیشه، رفتار و کردار آنان با مخالفان می باشد. این همان نخ نبات ماجرا بویژه عربده کشانی مانند بهبهانی و مصداقی است که زاد و ولد حکومت ارتجاعی آخوندها و دستپرورده لاجوردی می باشند.
بدین سان باید تاکید نمود که جماعت لمپن خارجه نشین مانند سعید بهبهانی اصلا و ابدا اهل دیالوگ نبوده و نیستند ، زیرا مانند بازجویان و شکنجهگران و آخوندهای حاکم و بر عکس همه انسانهای شرافتنمد نیم تنه پایین شان بر مغز و قلب و عواطف آنها حکمفرمایی میکند
آنان را نباید مورد نقد و مورد بررسی قرارداد، آنان را نباید تجزیه و تحلیل نمود، زیرا جملگی مانند پاسداران برآمده از تعفن و کفهای برآمده از اعماق جامعه می باشند.
فراموش نکنیم لمپن جماعت آن کسانی هستند که در تولید، در درد و رنج، در دگرگونی و پالایش جامعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هیچ مشارکتی ندارند. همان قارچ ها و انگل های جامعهاند که از دسترنج دیگران، از رنج و شکنج زندانیان سیاسی و نیروی پیشتاز ارتزاق می کنند.
بی شرمند و خائن به معنای تام و تمام. دلال اند و مشاطهگر، حقه باز و مفت خور، ضد تکاملاند، می خشکانند و زهرآگین نند.
براین منطق این بی شرمی از سوی سعید بهبهانی را با هیچ کلمات دیگری نمی توان تعریف نمود.
چنین حرکات غیر اخلاقی که ترجمان عمق اندیشه پوسیده و ارتجاعی وی و نمایندگان وزارت اطلاعات و حاج آقا اژهای و آخوند رئیسی در خارج از کشور می باشد، نشان از وحشت رژیم از پروسه اصولی دادگاه، شفافیت و برملا شدن ابعاد جنایات از سوی حمید نوری و تمامی مزدبگیران حکومت در خارجه علیه اعضای مجاهدین و خانواده بزرگ مقاومت ایران دارند.
بقول ناصر خسرو
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست