حسین پهلوان: اشتباه مطلق فتوای خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷


آن سوداگران برون‌مرزی و بت‌پرستان داخلی که می‌خواستند شیطان مجسم خمینی دجال را به‌جای یک فرشته از سوراخ دین به ملت تشنه آزادی و دموکراسی غالب کنند، خیلی پیش‌تر از آغاز جوانه‌های انقلاب۵۷ می‌دانستند این کالای بنجل و به‌کرات آزموده شده در بلاد اسلامی توسط استعمار، بسیار سریعتر از انتظار می‌تواند چون یخ در گرمای آتش خواسته‌های نسل جوان کشور یعنی از جمله مجاهدین خلق با انگیزه‌های ملی و دموکراتیک و سکولار مبتنی بر جداِیی دین از دولت ذوب شود که در ایران سال‌ها تأخیر داشته است

استعمار دوران جهان دوقطبی و جنگ سرد کاملاً واقف بود که دوره حکومتهای فردی چه از نوع دینی و یا موروثیه سر آمده است و روند سیاست دیر پای استعمار کهنه در هاله‌ای از ابهام بوده است و در حال رنگ باختن است. اما آنها چاره‌ای هم نداشتند به جز این‌که شاه مهره فرسوده خود را در منطقه زرخیز خاورمیانه با یک اعجوبه مرتجع از قرون اعصار به‌نام خمینی تعویض کنند تا او بتواند اشتباه استراتژیک کودتای استعماری ۲۸مرداد علیه اهداف دکتر مصدق کبیر یعنی جنبش دموکراسی و ترقی خواهی را این بار با نرم‌افزار دین از سر راه استعمار بر دارد.

خمینی هم این را خوب درک کرده بود با وجود و حضور سازمان مجاهدین، هرگز قادر نخواهد بود تفکر و برداشت ارتجاعی از اسلام را که متکی به فرداست را بر نسل بیدار و جوان جامعه حتی در کوتاه مدت غالب کند. و آن زد و بند استعماری را که در پاریس کرده بود در ایران عملی سازد. عقب‌نشینی گام‌به‌گام اواز بلند پروازیهای اولیه‌اش با نزدیک شدن به اریکه قدرت در همین راستا بود.

خمینی توانسته بود با "خدعه"و تدبیر و تهدید و رشوه سر بسیاری از رهبران احزاب سیاسی و گروهها ی قومی و اقلیتهای دینی را به تعظیم و تکریم وا دارد اما او به‌رغم حیله گری و لابی‌گری و اتخاذ تدابیر تاکتیکی از قبیل اشغال سفارت آمریکا، آغاز جنگ با عراق و ایجاد تنش در منطقه، انقلاب فرهنگی و نمایشات"ضد امپریالیستی" و انتخابات فرمایشی و نمایشی... نتوانست مجاهدین را وادار کند تا دست از آرمانهای خود مبنی بر، دموکراسی، جمهوری سکولار و دموکراتیک، حاکمیت ملی، آزادی بیان قلم، آزادی عقاید و ادیان و احزاب و سندیکاهها، برابری زن و مرد و انتخابات آزاد بر دارد و با حکومت دینی ولایت‌فقیه تن به بیعت بدهد.

خمینی هم البته از شتاب ریزش سرسام آور بدنه نظام و پیوستن آنها به مجاهدین بی‌خبر و غافل نبود اضطراب فروپاشی سراپای نظام او و حاشیه آخوندهای حکومتی را فراگرفته بود با دستگیری محمدرضا سعادتی از کادرهای سازمان مجاهدین، سیاست شوم نسل‌کشی را خشاب گذاری کرده بود. خمینی با بکارگیری کلمات تهدید آمیز "منافق" و "مرتد"  و محارب کم کم خود را از سنگر حزب‌الله آفتابی کرد و علناً رهبری جنگ و درگیری با مجاهدین را خود خمینی به‌دست گرفت.

در همین راستا پاک‌سازی افراد ذی‌نفوذ و سرشناس اجتماعی از قبیل آیت‌الله محمود طالقانی که از طرف مجاهدین کاندید ریاست‌جمهوری شده بود از اقدامات بعدی خمینی بود که قربانی خود شیفتگی و حقد کین خمینی و حاشیه او واقع شد.

پس از طالقانی نوبت به آقای منتظری رسید که قبل از انقلاب طی ارسال نامه‌یی برای خمینی خواستار پشتیبانی او از مجاهدین شده بود. خمینی پس از اعتراض آقای منتظری به کشتارهای وحشیانه سال۶۷ او را متهم به "حمایت از مجاهدین" و لیبرالها کرد سپس او را نیز با ریختن اشک تمساح از جانشینی خود خلع کرد. خمینی که نتوانسته بود با اقدامات عوام‌فریبی و انحصار طلبی و چماقداری و سرکوب زنان از رشد بی‌سابقه مجاهدین جلوگیری کند راههای سرکوب عریان را در پیش گرفت و شمشیر را از رو بست.

. . او در ۲۱اردیبهشت سال۶۰ در تهدیدی خصمانه مجاهدین را "ذره‌ای در مقابل سیل خروشان خلق" قلمداد کرد. او آخرین نفس های "آزادیهای سیاسی" را طی پیامی در تاریخ ۷خرداد ۶۰سال در اعتراض سازمان مجاهدین به تصویب لایحه ضدانسانی قصاص گفت"هرکس درباره مصوبات مجلس و شورای نگهبان فساد (اخلال) کند باید به‌عنوان مفسد فی الارض تحت تعقیب قرار گیرد (یعنی محارب است) را در گلو خفه کرد و گفت... از (مجاهدین) پذیرفته نیست که قانون را قبول ندارد".

او در آخرین پیام خود به "امت حزب‌الله" در ۲۸خرداد سال۶۰ اعلام آماده‌باش داد که "برای رو در رو شدن با "منافقان" آماده باشند". خمینی در این پیام "آرزوی نابودی جریانی (مجاهدین) را داشت که قلبش را همواره آزرده است و آرزو داشت انقلاب اصیل یعنی (همین ارتجاع خلص) به‌زودی بثمر خواهد رسید"... و این‌گونه بود او در واقع او برای نابودی مجاهدین عزم جزم کرده بود...

فتوای خمینی برای قتل‌عام (نسل‌کشی) مجاهدین که در پایان مقاله آمده است و سندی است گویا از دنائت و وحشی‌گری و قصی قلب بودن خمینی است که در آن هیچ اثری از حکومت قانون و یا ذره‌یی از رافت و عدالت اسلامی و یا اشاره‌یی به پروتکل‌های حقوق‌بشری که ایران از امضاکنندگان آن است مشهود نیست هر چه هست کینه و بربریت است که ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور دست‌نشانده خامنه‌ای "افتخار اجرای فرمان الهی را به خود داده است"

اشکالات اساسی بر "فتوای"خمینی!

اساسی‌ترین اشکال این بود که خمینی که در پاریس بود خود را (طلبه‌ای) بیش ندانست اما پس از جلوس به قدرت خود ناگهان حکمرانی قهارتر از معاویه شد حکومت سراپا شرک خود را "شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله دانست و آنرا با احکام اولیه اسلام (توحید، نبوت، معاد) به "نبوت" منتسب کرد که بر احکام فرعیه (فروع دین) مقدم است و حفظ "نظام جمهوری اسلامی"(همین که امروز پس از چهل و دو سال می‌بینیم) که طاغوتی ترین، فاسدترین، جبارترین، عقب افتاده‌ترین، مخرب‌ترین، انحصارطلب‌ترین، دیکتاتورترین، ضدبشر ترین... حکومت معاصر جهان است را ولی‌فقیه"می‌تواند آن قراردادهای شرعی را که با مردم بسته است که اگر مخالف مصالح کشور (حکومت) او باشد را لغو کند..."در واقع خمینی در هنگام صدور این "فتوا خود را با خدا اشتباه گرفت و در سکوت جامعه جهانی جوانان ایرانی را هزار هزار به جوجه اعدام و یا در تنور جنگ پر پر کرد سایر "پیشوایان" حکومتی از هزار فامیل هم مهر سکوت بر لب زدند.

فتوای خمینی حتی با قانون اساسی "جمهوری اسلامی"، که شخص خمینی در هنگام رفراندوم آنرا قانون "حکومت قرآن و اسلام" نامید، موازی سازی و فرا قانونی و فرا قضایی و در تضاد است. فی‌المثل بر طبق اصل ۳۴ در مورد حق دادخواهی هر فرد. . ، در اصل ۳۵ در مورد حق داشتن وکیل. . ، دراصل ۳۶ مجازات باید در دادگاه صالح رسیدگی شود و. . واصل ۳۷ حق برائت در مورد"متهمان". . و علنی نبودن محاکمات. . عدم استقلال دادگاه مبنی بر"محارب"خواندن متهمان قبل از دادرسی، و مهمتر از همه این‌که اتهام متهمان سیاسی طبق قوانین باید در دادگستری رسیدگی شود و دادگاه علنی باشد. . رعایت نشده است. و این سوای بی‌صلاحیت بودن چند جلاد است که از آقای منتظری می‌خواهند که "با اعدام چند صد نفر باقیمانده موافقت کند... "

منافق چیست و از کجا آمده است؟

در قرآن کتاب مقدس مسلمانان که آیات آن در مناسبتهای مختلف مأموریت پیامبر اسلام نازل می‌شد سوره‌ای به‌نام منافقون وجود دارد که بسیار آموزنده و تاریخی است. روایت است که یازده آیه سوره منا فقون در حول و حوش فتح مکه نازل شده است. آیات در رابطه با کسانی بود از سران فرصت‌طلب و سرمایه‌دار مکه که تا آخرین لحظات به امید شکست سپاه محمد این پا و آن پا می‌کردند و بیم از بین رفتن دارائی‌های خود را داشتند که با چرخش تعادل‌قوای صحنه به‌سود سپاه اسلام با حضرت محمد بیعت کردند تا مثل آخوندها در انقلاب ۵۷ میوه چین و موج سوار انقلابی شوند که خونش را مجاهدین و فدایی‌ها و پیش‌تراز آن مصدق و یارانش داده بودند. بهمین دلیل بسیار روشن در آیه نخست از سوره منافقون آمده است:

"چون (منافقان) نزد تو آیند گویند گواهی می‌دهیم که تو واقعاً پیامبر خدایی... خدا گواهی می‌دهد که آدمهای دو رو (منافق) سخت دروغ گویند.

اکنون هزار و چهارصد سال بعد از آن واقعه تاریخی مکه، آخوند دجال خمینی تلاش دارد اعضای مجاهدین خلق را که از مظاهر عنصر توحیدی و اسلام انقلابی می‌باشند را با کلمه "منافقین"لوث و شبیه سازی کند با دروغ و عوام‌فریبی "سران آنها را به مرتد بودن خود اقرار کرده‌اند" (از فتوا) متهم کند، سپس آنانرا "محارب" بنامد. او در فتوای خود ". . امیدوار است قضات (قصابان) با خشم و کینهٔ انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایند. آقایانی که تشخیص موضوع به عهدهٔ آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداء علی‌الکفار» باشند... " (از فتوای دجال)

سؤال اینجاست مجاهدین در کجا به‌خاطر منافع فردی و یا جمعی به مال و ثروت و حکومت چشم دوخته بودند؟ مجاهدین در کجا دورویی کردند؟ آنها از روز اول سقوط حکومت شاه اخطار می‌دادند که این ره که می‌روی به قبرستان است. آنها سال‌ها پیش‌تر از آویختن آخوندها به صفوف انقلاب با شعار الله و اکبر شهادتین خود را در زمان شاه خائن پای چوبه‌دار گفته بودند.

این عوام‌فریبی خمینی مصداق این آیه قرآن است.

وإذا تولی سعی فی الأرض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل ۗ والله لایحب الفساد (۲۰۵ بقره)

آیت‌الله طالقانی طی تفسیر آیه می‌نویسد: همین‌که زعامت یافت (پیشوا و رهبر شد) می‌کوشد در زمین برای فساد، یا می‌کوشد در راه پیشرفت قدرت و نفوذش در زمین که لازمه آن افساد است... بستن راههای رشد و کمال و باز نمودن راههای تباهی و مسدود کردن رشد استعدادها، برتری یافتن فرومایگان و برکناری فرزانگان. اینها همه مراتب و مظاهر افساد است...

یک یادآوری مهم: همه دیکتاتورها بستگی به شرایط زمان و مکان حکومت خود، برای نابود کردن مخالفان اتهاماتی از قبیل "تروریسم. ." در زمان هیتلر، و یاغی در زمان رضاخان، مارکسیست اسلامی و تروریست و عمال بیگانه در زمان شاه خائن و خلاصه در زمان ولایت فقیه اتهامات خاِئن و وطن‌فروش و ایادی استکبار و مرتد و منافق و محارب و وابسته به شرق و غرب و صیهونیسم!. یعنی همه اتهامات ممکن نرم افزاری که در تاریخ دیکتاتورها رایج بود را به مجاهدین نسبت داد، تا نام آنها و سپس تن و جان آنها را بدار کشند. رکوردی است که آخوندها زده‌اند اما این سلاحها بمرور زمان کندتر شده‌اند و کاربرد خود را از دست داده‌اند چون مجاهدین در دیدگاه خود اهداف این رژیم را درست تشخیص داده بودند.

کشتار بیرحمانه بیش از ۱۲۰۰۰۰ از بهترین نخبه‌های وطن که هر کدام از آنها دنیایی از عشق و شور و شعف زندگی و دارای ایمانی راسخ به آزادی و برادری و برابری و دموکراسی بودند و برای آبادانی و آسایش ایران و ایرانی از بدنهای خود پلها برای عبور خلق ما از تاریکی ارتجاع به دنیای آزاد ساختند که هیچ بنگاه تبلیغاتی استعماری قادر به نفی آن نیست.

کشتار بیرحمانه ۳۰۰۰۰ ستاره تابناک آسمان ایران در سال ۶۷، بسیاری از آنها هنوز نشکفته پرپر شدند، در واقع اینده حکومت آخوندی را به ظلمات ابدی بردند. مردم ایران به‌زودی خواهند فهمید چرخ فلک عدالت بگردش در آمده و به‌زودی از جسد حکومت آخوندی نیز خواهد گذشت. مزدوران و کباده کشان این رژیم هم باید جام‌زهر را به‌سلامتی ولی‌فقیه سر کشند و به خواب ابدی فرو روند. طلوع میلیونها ستاره نوظهور بسا منورتر از خاکستر آن شهدا از کرانه تا ستیغ کوهستانها قابل روئیت است. این حکم تکامل و تاریخ است.

هر چند خمینی و خامنه‌ای هم گوشه‌یی از تاریخ ایران را اشغال کردند اما نام و یاد و فکر این جوانان سربدار است که برای همیشه جاودان است.

بسم الله الرحمن الرحیم
"از آنجا که منافقین خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هر‌چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها، از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهای کلاسیک آنها در شمال و غرب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان به استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجةالاسلام نیری دامت افاضاته و جناب آقای اشراقی و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر‌ چه احتیاط بر اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور، رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نمایندهٔ وزارت اطلاعات لازم‌الاتباع می‌باشد. رحم بر محاربین ساده‌اندیشی‌است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردید‌ناپذیر نظام اسلامی ا‌ست. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام.
روح‌الله الموسوی الخمینی "