وی در یک کنفرانس صرفاً نمایشی از جمله گفت:«علت اینکه ما در جمهوری اسلامی بر وحدت مسلمین زیاد تأکید میکنیم، علت این است که فاصله زیاد است، فاصله زیاده. امروز مرتباً تلاش میشود که بین فرق مسلمین، بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد بشود، تلاش جدی و برنامهریزی شده» (سایت مجاهدین خلق بهنقل از تلویزیون رژیم ۳آبان ۱۴۰۰).
این سخنان از زبان شخصی به بیرون ساطع میشود که خود منشاء اصلی برای اختلاف میان آحاد مردم ایران و بهویژه میان شیعه و سنی میباشد. نیم نگاهی به دستاورد های خونین رژیم آخوندی علیه اهل تسنن در ایران به یقین مهر تأییدی بر واقعیت فوق میباشد.
سرکوب خونین اهل تسنن بهویژه در مناطق کردنشین، خوزستان و بخشهای جنوبی کشور و یا سیستان بلوچستان تنها گوشهیی از ظلم و ستم ولیفقیه در حق آنان است. در این رابطه کمتر روزی نیست که خامنهای خانههای اهل تسنن را بر سر خانوادههای آنان تخریب نکند و یا با بولدوزر مساجد و مراکز تعالیم اهل تسنن را با خاک یکسان ننماید.
سخن از سرکوب سیستماتیک و سازمان داده شده حکومتی است که خود را در کوچ اجباری، عدم اختصاص بودجههای دولتی، رشد عامدانه فقر و فلاکت و تحقیر و توهین و یا آمار بالای دستگیری، شکنجه و اعدام در بخشهای سنینشین، به نمایش میگذارد.
ولیفقیه ارتجاع که خود بانی و باعث تبعیض میان آحاد مردم ایران میباشد، در یک فرافکنی تلاش دارد تا توپ را خارج از مرزها انداخته و بدینسان دستان خونین و آلوده حکومت را نسبت به تمامی جنایات و سرکوب مردم ایران بهویژه اقلیتهای قومی و مذهبی پاک نماید.
وی که در میان مردم ایران بهعنوان یک«حاکم خونریز و دروغگو» شناخته شده است، در جمع تعداد معدودی از مزد بگیران خارجی حکومت ادامه میدهد:«در همین مسأله افغانستان که من عرض کردم، اینکه من میگویم برنامهریزی کنیم، یکی از راههای جلوگیری از این حوادث این است که مسئولان محترم کنونی افغانستان خودشان در این مراکز مساجد شرکت کنند، حضور پیدا کنند، خودشان حضور پیدا کنند در این مراکز، در نمازها حضور پیدا کنند یا برادران تسنن را تشویق کنند که در این مراکز حضور پیدا کنند».
پیچیدن نسخه«حضور در مساجد» اهل سنت از سوی ولیفقیه ارتجاع در حالی است که بهشهادت تاریخ نوین ایران، وی تاکنون حتی برای یکبار نیز از مساجد و مراکز تعلیم اهل تسنن دیدار نکرده است. مضافا بر این واقعیات نیز باید به ابعاد کشتار اهل تسنن در کشورهای همسایه و اسلامی از سوی دستگاه تروریزم آخوندی و نیروی تروریستی قدس اشاره کنیم تا پازل دجالیت خامنهای روشنتر شود.
یک نمونه این کشتارها در سوریه با بمبهای بشکهیی بر سر کودکان مردم بیدفاع این کشور و یا در عراق با راهاندازی ماشین ترور و حذف دگر اندیشان سنی و جنگهای فرقهیی میباشد.
براین منطق باید گفت که سخنان اخیر خامنهای چیزی بجز نعل وارونه و ادعاهای مسخره و پوشالی برای خاک پاشیدن بر جنایات رژیم آخوندی نیست.