سرکوب، پاسخ ولی‌فقیه به کشاورزان دردمند

 

 

سرانجام پس از قریب دو هفته از اعتراضات به‌حق کشاورزان و زحمتکشان در بخشهای مرکزی و به‌ویژه در شهر اصفهان، نیروهای گارد ویژه حکومت ضمن به آتش کشیدن چادرها و داربستهای متحصنان، دست به سرکوب و دستگیری آنان زدند.

بنا بر تصاویر و ویدئو های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی مقاومت ایران، یک کشاورز دردمند با فریاد می‌گوید:«الآن آتش زدن چادرها توسط نیروهای یگان ویژه مشاهده می‌کنید که به آتش کشیده شد. حمله نیروی انتظامی چادرهایمان را آتش زدن ببینید اینها چه کافرهایی‌ند اینها نامسلمانند بی‌دینند آب ما را دزدیدند شمر، چادر را آتش زدن کاری که عاشورا کردند اینها کردند» (سایت مجاهدین خلق ۴آذر ۱۴۰۰).

بدین سان خامنه‌ای جنایتکار یکبار دیگر چهره خونین و سرکوبگر نظام اش را به مردم دردمند ایران نشان داد و این واقعیت به اثبات رسید که دیکتاتوری ولی‌فقیه بدون خون ریزی، سرکوب، دستگیری و بندو بستهای امنیتی، توان مقابله با رشد و نمو اعتراضات به‌حق جامعه را ندارد.

طی دو هفته گذشته نیز شاهد بوده‌ایم که کشاورزان محروم از آب، با سعه‌ٔ صدر و اعتراضات به‌حق خود تلاش نمودند تا به ساده‌ترین حقوق پایه‌یی یعنی«حقه آب» دست یابند. در این راستا دهها هزار کشاورز دردمند در اصفهان دست به برپایی بزرگترین اعتراضات خود در روز جمعه گذشته زدند و با پیوستن مردم به آنان، درس جانانه‌ای به ولی‌فقیه و سیاستهای میهن بربادده آن دادند.

خواسته به‌حق معترضان طی گذشت دو هفته از اعتراضات« جریان دائمی آب زاینده رود» و نیز« احیای تالاب گاو خونی» و بستن«تونل‌های آبرسانی» می‌باشد که به‌دلیل سد سازی، زدن تونل‌های آب رسانی به کارخانه‌ها و معادن سپاه، اکنون با خشکسالی بی‌سابقه‌یی روبه‌رو شده است. 

سخن از حیاتی‌ترین ماده برای تولید و کشاورزی در استان سابقا زرخیزی است که اکنون به‌دلیل سیاستهای مخرب رژیم و به‌ویژه وجود مافیای آب و دستان آلوده سپاه پاسداران و بهره‌برداری ابزاری از آن، به کالایی دست‌نیافتنی تبدیل شده و بدین سان به خشکسالی رودخانه‌های تاریخی و تالابها و هم‌چنین رکود شدید در تولیدات کشاورزی راه برده است.

موضوع«حقه آب» ریشه‌یی به قدمت تاریخچه رژیم سرکوبگر آخوندی دارد و برای نمونه جرقه‌های اعتراضات نخستین بار در اوایل سال۹۱ زده شد. در این رابطه حقابه‌داران حوضه زاینده رود شامل شهرهای« لنجان، مبارکه، فلاورجان، نجف‌آباد و اصفهان» می‌باشند.

به موازات این واقعیت نیز باید به تبعات مخرب اکولوژیک ناشی از خشکسالی در حاشیه زاینده رود اشاره نمود. در این راستا به‌دلیل خشکسالی گسترده و از بین رفتن زمینهای کشاورزی در اصفهان که کشت غالب آنها گندم، جو و یونجه بوده، این مناطق به بهترین بستر برای رشد و نمو ریزگردها تبدیل گردیده و ضمن آلودگی شدید هوا، به بروز انواع و اقسام بیماریهای گوارشی، بویایی، چشم و سرطان راه‌برده است. هم‌چنین بنا بر داده‌های رژیم نزدیک به«یک میلیون» کشاورز که عمدتاً در مناطق شرقی اصفهان ساکن می‌باشند، به‌دلیل بی‌آبی و تبعات اکولوژیک آن، بی‌خانمان، بیکار و یا ناچار به مهاجرت گردیده‌اند.