حمیدرضا طاهرزاده:این نام سرخ سرفراز و کلمه ممنوعه «مجاهدین» و وحشت دژخیم گویای چیست!؟

دورفلکی یکسره برمنهج عدل است

خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل

«حافظ»

بدنبال برگزاری جلسات تکان‌دهنده و افشاگرانه محاکمه دژخیم حمید نوری که بدلیل اهمیت و اعتبار شهود مجاهدین در اشرف و بدرخواست رئیس دادگاه استکهلم در آلبانی بمدت دو هفته جریان داشت، این هفته دژخیم نوری در استکهلم به دفاع و توجیه ابلهانه جنایات و شقاوتهای وصف ناپذیرش که در زندان‌ها بویژه در جریان قتل عام مرتکب شده بود، پرداخت. استماع فقط چند دقیقه از سخنان این جانی خونریز، بخوبی افشاگر ماهیت پلید و شیطانی و سبعیت و وقاحت او میباشد. او با بیانی پرخاشگرانه و متجاوزانه، با ادا و اطوارهای سخیف و با تنالیته صدای یک هنرپیشه البته ناشی و بیسواد، بقول خودش«فونداسیون دفاعیاتش»! را بر نفی کلیت این قتل عام موحش تاریخی قرار داده است. او مطلقا با همان شناعت و وقاحت آخوندی، لاجوردی گونه وقایع خونین و فراموشی ناپذیر قتل عام ۱۳۶۷ را داستان سرایی و جعلی توصیف میکند! همان جنایتی که آقای منتظری در آن نشست تاریخیش با «هیئت مرگ» از آن بعنوان بزرگترین جنایت در تاریخ جمهوری اسلامی یاد کرده و بهمین دلیل عطای جانشینی ولایت فقیه و رهبری نظام را هم به خمینی و لقایش بخشید و تسلیم حقیقت شد و در نتیجه کین و غضب خمینی و نظام جهنمی او را بجان خرید و پذیرای عواقب آن گشت. البته بقیه جنایتکاران هم در آن هیأت مرگ منجمله رئیسی و پورمحمدی در مناسبتهای متعدد، بر کرده خویش با افتخار پای فشرده و مؤکدأ گفته اند که همان رویه کشتار و نسل کشی را پیش می برند.

اما این جنایتکار با وقاحتی وصف‌ناپذیر در اساس فتوای کشتار مجاهدین را هم انکار کرده و آنرا ساخته آقای منتظری مینامد! فتوای جنایتکارانه ای که هیچکش حتی مقامات رژیم قادر به انکار آن نیستند

این تبهکار خونریز در دفاعیاتش به تمجید از نوری مالکی نخست وزیر جنایتکار و دست نشانده حکومت آخوندی در عراق بخاطر قتل و کشتار مجاهدین در اشرف و لیبرتی، پرداخت و گفت در سالهای آخر از مجاهدین در عراق خوب پذیرایی شد و بطرز شگفت‌انگیزی خواهان چنین رویه و برخورد ضدبشری با مجاهدین در آلبانی هم شده است! این قاتل در دادگاه و در صندلی متهم و بعد از دو سال در سلول انفرادی باز هم خواهان نابودی مجاهدین است و از این تریبون برای کشتار مجاهدین فراخوان صادر کند!؟

حال این دژخیم خواب‌نما شده و در دفاعیات مضحک و چندش آورش بکلی از بیخ و بن منکر کل نسل‌کشی و قتل‌عام در سال ۶۷ و این واقعه جنایتکارانه استثنایی در میهنمان شده است! به این میگویند وقاحت دجالگرانه تخم و ترکه خمینی ملعون! 

اما نکته جالب اینکه او روز اول یعنی سه شنبه گفت «سازمانی هست بنام سازمان باصطلاح مجاهدین خلق ایران ولی در تمام ایران هیچکس این سازمان را با این نام نمیشناسه و همه ایرانیان باین سازمان میگن گروهگ منافقین پس من اگر در طول صحبتهام و یا در طول دفاعیه ام هر جا گفتم این گروهک منظورم همین سازمانه و یا اگر یه دفعه اشتباه کردم گفتم سازمان مجاهدین من عذر میخوام از ملت ایران و اگر در طول صحبتام یه دفعه از دهنم پرید گفتم سازمان مجاهدین ببخشن».

اما روز پنجشنبه در مقابل اعتراض دادستان و وکلا در مورد به کار بردن کلمه منافقین و در پاسخ به قاضی که گفت این پرونده حول سازمان مجاهدین میگردد گفت «‌خواهش میکنم شرایط منرا درک کنید اینجا،‌من اگر اسم سازمان مجاهدین را ببرم بمحض اینکه وارد ایران بشوم منرا دستگیر می‌کنند،‌ هرکس در ایران اسم مجاهدین را ببرد دستگیر میشود، دستگاه قضایی ایران فوق‌العاده جدیه،‌ فوق‌العاده قانونمنده، من حتی توی بازجویی‌هایم چند بار گفتم سازمان مجاهدین الآن میترسم. من یقین دارم از همین الآن ترس سرتاسر وجود منرا گرفته، من یقین دارم بمحض اینکه داخل ایران برسم بجای استقبال از من اول من را دستگیر میکنند، من همین جا یکبار اسم این سازمان را اسم اوردم از اون روز ناراحتم رئیس دستگاه قضایی ایران حضرت آیت‌الله محسنی اژه‌ایه ایشون با هیچکس شوخی نداره». او از این هم فراتر می‌رود و در قسمت دیگری خطاب به دادستان میگوید وقتی تو هم میگویی مجاهدین برای من مشکل درست میکنی

بیان این نکات از سوی این مهره جنایتکار رژیم خود گویای بسیاری حقایق است که باید به آنها با تأمل و تعمق بیشتر اندیشید. 

نام سرخ و ممنوعه «مجاهد» همان کلمه‌ای است که خمینی از آن بشدت هراس داشت و برای نابودیش آن فتوای جنایتکارانه را به قیمت پذیرش یک ننگ بزرگ و‌ بیسابقه تاریخی برای خود و کلیت نظامش بجان خرید. این همان نام غرورآفرینی است که دژخیم نوری در دادگاه از بیانش وحشت مرگ دارد، اما در مقابل آن، بیش از ۳۰ هزار تن از برجسته ترین فرزندان رشید و قهرمان مجاهد و مبارز اسیر در سیاهچالهای قرون وسطایی خمینی، سرفرازانه آنرا با غریو شعارها و خروش خود بانگ برآورده و بر طنابهای دار بوسه زده و با پرتاب خود از روی چوبه دار، حتی حسرت کشیدن چار‌پایه های اعدام را هم بر دل جانیان و قاتلانشان گذاشتند. 

اگر به دوران مبارزات خونین مجاهدین در زمان رژیم گذشته برگردیم و شکنجه‌های هولناک آنان توسط ساواک آریامهری و اعدام‌های جنایتکارانه رهبری سازمان و بسیاری از کادرهای برجسته مجاهدین و فدائیان را در ذهن مرور کنیم بخوبی درمیابیم که بسیاری از این آخوندها منجمله رفسنجانی و خامنه ای و دیگران از برکت نوعی ارتباط و یا حمایت مستقیم و یا غیرمستقیم از سازمان مجاهدین همواره در تلاش بودند تا در جامعه آن روزگاران برای خود کسب حیثیت، آبرو و اعتبار و مشروعیت کنند!

یک نگاه گذرا به دعاوی دژخیم نوری علیه مجاهدین در دادگاه سوئد این حقیقت را برملا میکند که کلمه به کلمه اراجیف عوامل خارج کشوری رژیم توسط دژخیمان و شکنجه‌گران سرویسهای اطلاعاتی آخوندها در تهران ساخته شده است، دژخیم حمید نوری در صحبتهایش روز اول در دادگاه گفت «اسم داعشو همه شنیدن داعش فرزندان نامشروع همین سازمانه هرچی کار داعش تو این چند سال اخیر کرد تمام اینا رو سازمان درکشور عزیزمون ایران انجام داد داعش دست پرورده همین سازمانه، هرجنایتی که داعش در این چند سال در تلویزیون دیدید عین همین‌ها در کشور من انجام شد... یعنی سازمان مجاهدین؛ سازمان مجاهدین یعنی داعش جنایتکارتر از داعش»

وی همچنین گفت «هر چی سازمان بگه اعضا و طرفدارهاش و هواداراش چشم بسته قبول میکنند. یک سری عوامل هم دارند قشنگ اجرا میکنند میگم سمعا و طاعتا چشم هر چی شما بگین یعنی رو چشمم رو تخم چشمم هرچی سازمان شما بگی چشم ما عمل میکنیم» و افزود «انهایی که این سازمان را می شناسند حرفهای منو متوجه میشوند هر چی که این سازمان میگه نیروهاش چشم بسته قبول میکنندهر چی سازمان بگه اعضا و طرفدارهاش و هواداراش چشم بسته قبول میکنند. یک سری عوامل هم دارند قشنگ اجرا میکنند میگم سمعا و طاعتا چشم هر چی شما بگین یعنی رو چشمم رو تخم چشمم هرچی سازمان شما بگی چشم ما عمل میکنیم....انهایی که این سازمان را می شناسند حرفهای منو متوجه میشوند هر چی که این سازمان میگه نیروهاش چشم بسته قبول میکنند»

و روز دوم گفت مجاهدین و گروههای سیاسی را فرقه میخواند و میگوید اگر من اینها را زندانی سیاسی بگویم برای خودم مشکل درست میشود.

ملاحظه میکنید هیچ ابهامی وجود ندارد، منشا همه اتهامات و کلماتی که پاسداران خارج کشوری و مزدوران نفوذی علیه مجاهدین به کار می‌برند، طابق‌النعل بالنعل دژخیمانی همچون نوری هستند.

بگذار دژخیمانی همچون نوری از ترس استفاده از کلمه «مجاهد» بر خود بلرزند. او بخوبی واقف است که این نام در جامعه ایران از چه حرمت، اعتبار و ارزشی والا برخوردار است و کانونهای شورشی چه بلاهایی بر سر رژیم و رهبر مفلوک در آورده اند. همانها که خامنه‌ای و سران نظام تبهکار و چپاولگرش برنقش محوری و عظیم آنان در قیامهای اخیر تأکید کرده و بر آن صحه گذارده اند.

بهمین دلیل باید انرا به روش معمول تخطئه و شیطان سازی کند. اما غافل از اینکه این حرفها دیگر هیچ طفل دبستانی را هم نمی‌فریبد. او بدستور وزارت بدنام اطلاعات موظف است به همان روش دیرین سرکوب و کشتار حکومت متبوعش، بر مجاهدین بتازد و لجن خواری کند. 

بالمال مهملات،خزعبلات، توهین‌ها و تحریف واقعیتها و دروغ‌های شاخداری که حمید نوری با همان روش و منش رذیلانه آخوندی تحت عنوان دفاعیات در دادگاه مطرح میکرد، رئیس دادگاه را برانگیخت که به این جانی تذکر بدهد که به این گونه اهانت‌ها پایان دهد.

راستی او که در دادگاه سوئد و در یک کشور آزاد و دموکراتیک اینچنین سخفیانه دروغ می‌گوید و وقایع مستند تاریخی را مجعول و افسانه قلمداد میکند و نعره نابودی مجاهدین را سرمیکشد، با زندانیان اسیر و سر موضع مجاهد در آن روزگاران تلخ و سرخ فام چه میکرده است!؟

نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم