وجود بنبست در مذاکرات اتمی بر سر جاهطلبی و زیادهخواهیهای ولیفقیه که تا دور هشتم نیز کشیده شده، ترجمان واقعیتی بنام وجود «مذاکره برای مذاکره» یا همان «چرخ فلکی بودن» آن را دارد.
خامنهای زهرخورده طی هفتههای گذشته و با متوقف نمودن مذاکرات به بهانه «رایزنی» در تهران، یکبار دیگر این واقعیت را به اثبات رساند که وی اساساً خواهان دسترسی به هرگونه توافق که بتواند بر ساخت سلاح اتمی ترمز زده و فعالیتهای مخرب اتمی رژیم را تحت کنترل جامعه جهانی قرار دهد، نمیباشد.
همچنین حقیقت در این دور از مذاکرات این هست که ولیفقیه با شرکت در وین، صرفاً به خواست و اشارهای طرف مقابل برای رفتن بهپای میز مذاکرات، پاسخ داده تا واقعیتی بنام رسیدن به حصول یک توافق جامع در این مذاکرات.
قهر و ناز کردن ولیفقیه در لحظات آخر و تأخیر چهارهفتهای برای ادامه مذاکرات نیز ترجمان خرید وقت و بازی دادن عامدانه طرفهای مقابل میباشد.
همچنین تعین زمان آغاز گفتگوها در ششم و هفتم دیماه که مصادف با اعیاد سال نو میلادی میباشد، نه تنها دهنکجی و بیاحترامی به سنن و آئینهای طرف مذاکره بوده، بلکه سخن از آن دارند که رژیم آخوندی یکبار دیگر بر این امید واهی است که تیم مقابل به دلیل ایام سال نو میلادی، تماماً در صحنه حضور نداشته و بدینسان به فرصت دیگری برای حکومت، با هدف به طول انجامیدن مذاکرات راه ببرد.
اما صرفنظر از این واقعیتها و در سایه عدم هرگونه اطلاعرسانی از جزئیات و روند گفتگوها، باید به مختصات کنونی مذاکرات نیز نیمنگاهی انداخت تا بدینسان بتوان به کفه هرگونه تعادل میان طرفین رسید.
اگر تازهترین سخنان پاسدار امیر عبداللهیان مبنی بر ضرورت برداشته شدن «تمامی تحریمهای برجامی» را ملاک قرار دهیم، بدینسان میتوان این نتیجهگیری منطقی را نمود که طرفهای مقابل تا به امروز حاضر به برداشته شدن حتی تمامی تحریمهای مربوط به «برجام ۲۰۱۵» نمیباشند.
همچنین در لابلای جمله فوق نیز واقعیت دیگری بنام عقبنشینی نوری از سوی خامنهای بهخوبی به چشم میخورد، زیرا خاطرمان هست که وی بهکرات و در مجموعهای از هارتوپورتهای قلابی برای نیروهای زهوار دررفته حکومت، از برداشته شدن «تمامی تحریمها» (منظور بیش از ۱۵۰۰ تحریم مالی، اقتصادی، تروریستی، بانکی، حقوق بشری و حتی علیه بیت خود و سپاه پاسداران و آخوند جلاد ابراهیم رئیسی» سخن به میان آورده بود.
بدینسان مشخص میشود که به دلیل وجود فشارهای سیاسی و دیپلماتیک و بهویژه تهدیدات نظامی اخیر علیه رژیم آخوندی، چگونه ولیفقیه دست به عقبنشینی برای خواستههای خود زده است.
واقعیت آن است که باوجود بنبست موجود، فضا میان طرفین و بهویژه بین رژیم و کشورهای منطقه بهسوی تنش نظامی میرود. یک سناریو احتمالی، حمله گسترده به زیربناهای اتمی رژیم میباشد که علائم و نشانههای آن را بهکرات و با ازمایشات و تمرینهای هوایی در آبهای خلیجفارس به بیرون ساطع کردهاند.
در مقابل شلیک ۱۶ موشک بالستیک از سوی سپاه طی امروز و یا مانور اخیر در مناطق جنوبی کشور، تنگه هرمز و منطقه عمومی استانهای هرمزگان، بوشهر و خوزستان و بکار گیری یگانهایی از نیروهای زمینی، دریایی و هوافضای سپاه و بسیج نیز ترجمان وحشت رژیم آخوندی از این روند احتمالی میباشد.
همچنین در بحث توانمندیها و تقابل نظامی رژیم آخوندی و در صورت بروز چنین سناریویی، پیشتر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه حکومت که اکنون مورد «غضب» خامنهای قرارگرفته، به آن پاسخ داده بود.
وی در سخنانی (۱۲ آذر ۹۲) و درست ۱۲ روز بعد از توافق اتمی، در پاسخ به یک بسیجی معترض به توافق برجام، گفته بود که «غربیها از چهارتا تانک و موشک ما نمیترسند» و از این بسیجی سؤال کرد: «آیا شما فکر کردهاید آمریکا که با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما میترسد؟».
نکته آخر آنکه خامنهای اکنون با اعلام قبول برای ادامه مذاکرات وین و برخلاف هفتههای گذشته، دیگر بر سر یک سهراهی قرار ندارد، بلکه بر سر یک دوراهی مرگبار یعنی «عقبنشینی و قبول خواستههای طرف مقابل» و یا «ادامه بمب سازی و غنیسازی نظامی» قرارگرفته و باید برای آن تصمیمگیری نماید.
سخن از دو سناریو مرگبار برای رژیم آخوندی است که حتی نزدیکترین باندها به حوزه قدرت و منیت در درون دیکتاتوری ولیفقیه به آن «باخت - باخت» میگویند.