رژیم آخوندی – احضار، دستگیری و اعدام پاسخ به بحران سرنگونی

 

 

رشد و نمو حرکات اعتراضی درمیان گسل‌های اجتماعی و بالا رفتن بار طبقاتی و خواسته‌های به‌حق مردم، اکنون دیکتاتوری ولی‌فقیه را به هراس غیرقابل‌تصوری کشانده است.

به‌یقین در پشت این حج عظیم از اعتراضات که به‌مانند لکوموتیوی در حال سرعت گرفتن می‌باشند، واقعیتی به جر تغییر این رژیم و سرنگونی بساط ننگین خامنه‌ای قرار ندارد.
این واقعیت را به‌خوبی می‌توان در اشعار تظاهرکنندگان و شیوه‌های قهرآمیز آنان به هنگان درگیری با نیروهای امنیتی و سرکوبگر رژیم نیز به‌خوبی رؤیت نمود. شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد», «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر», «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» و «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» از بطن جامعه و خواسته‌های مردم و مقاومت ایران برخاسته‌اند.
هم‌چنین تداوم اعتراضات و تحصن‌های و هرچه کوتاه‌تر شدن فاصله قیام‌های بزرگ نیز ترجمان وجود یک بحران انقلابی در ایران را دارند.
تنها طی قریب شش ماه گذشته شهرهای کشور چهار قیام بزرگ علیه دیکتاتوری ولی‌فقیه را تجربه کرده‌اند. سخن از قیام مردم تشنه به آب در خوزستان و بخش‌های جنوبی کشور، قیام سوخت‌بران و مردم محروم سیستان و بلوچستان، کشاورزان دردمند در اصفهان و بخش‌های مرکزی و یا معلمان و فرهنگیان بپاخاسته است که با وجود تمامی تهدیدات امنیتی و تمهیدات رژیم آخوندی نه‌تنها متوقف نگردیده، بلکه شتاب بیشتری نیز به خود گرفته است.
بنابر آمارهای داده شده از سوی مدافعان حقوق بشر نیز تنها طی سال گذشته بیش از «۲۵۰۰» تجمعات و تحصن‌های اعتراضی علیه فقر، فلاکت، بیکاری، تبعیض، فساد، وضعیت معیشتی، گرانی، سوء مدیریت و همچنین سرکوب صورت گرفته است. بدین‌سان در هر روز و به‌طور متوسط شاهد حداقل ۷ حرکت اعتراضی در کشور هستیم.
راهکار ولی‌فقیه طلسم شکسته نیز در افزایش سرکوب، دستگیری‌های فله‌ای، احضار معترضین و یا راه‌اندازی جوخه‌های اعدام است. برای نمونه دبیرخانه شورای ملی مقاومت در این رابطه اعلام کرده است که رژیم آخوندی تنها در ماه آذر «۳۷» نفر را اعدام و بدین‌سان از زمان بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، «۲۱۰ نفر» در ایران اعدام شده‌اند. در میان اعدام‌شدگان «سه نوجوان» به چشم می‌خورند که به هنگام جرم «زیر ۱۸ سال» بوده‌اند.
خامنه‌ای با بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی پیام انقباض و سرکوب را به مردم، کانون‌های شورشی و مقاومت ایران داده است، اما به‌خوبی براین امر واقف است که رژیم پوسیده آخوندی توان سرکوب و مقابله گسترده با قیام و جنبش سرنگونی طلب را ندارد، اما برای کنترل اوضاع بحرانی، راهکار را در مقطع کنونی در مؤلفه‌هایی مانند افزایش اعدام‌ها و یا دستگیری‌های کور جستجو می‌کند.
بر سیاق این سیاست ضد مردمی، وی امیدوار است تا بر اوضاع مسلط گردیده و با ترساندن جامعه برای ادامه خواسته‌های به‌حق خود، اجالتاُ بر قیام و سرنگونی ترمز بزند.