گفت : نتیجهی نظر سنجی از یک میلیون ایرانی ساکن ایران را دیده ای؟
گفتم: نه، نظر سنجی در چه موردی بوده و چه نتیجه ای داشته ؟
گفت :نود درصد خواهان سرنگونیاند!
گفتم: سرنگونی کی و چی؟
گفت: سرنگونی نظام جمهوری اسلامی!
گفتم: مبارک باشه، چی دستگیرت شده؟
گفت: دارم فکر میکنم بااین ترتیب چرا نظام سرنگون نمیشه!
گفتم:واسه اینکه علت و عامل قطعی برای سرنگونیش نیست!
گفت پس این نظر سنجی...؟
گفتم: این رژیم ممکنه بنا به عللی جز خواست نود درصد مردم، سقوط بکنه، اما سرنگون بشو نیست!
گفت: چرا؟
گفتم: خیلی واضحه؛ چون نود در صد از اون نود درصد، فقط دلشون میخواد رژیم سرنگون بشه، در حالی که فقط ده درصد از اون نود درصد برای تحقق سرنگونی مبارزه می کنن!
گفت : پس...
گفتم : پس تا وقتی این درصد ها بطور واقعی جا به جا نشن، سرنگونی بی سرنگونی!
گفت یعنی نود درصد از اون نود درصد؟
گفتم حالا به جزئیات ارقام گیر نده. ولی حداقل شصت درصد از اون نود درصد باید پای کار باشن!
گفت: اینکه خیلی ناجوره! پس مقاومت...
گفتم: اولا به همین علت کار مقاومت در عین شکوهمندیش خیلی خیلی سخته، و ثانیا بخش مهمی از مبارزه ش اینه که اون اکثریت خواهان سرنگونی را از ««مرحله خواستن و آرزو ورزیدن»»، وارد«« پروسه عمل»» بکنه!