گسل‌های اجتماعی کلیت نظام را نشانه گرفته‌اند


 
تنها پس از گذشت چند هفته از پایان جشن‌های نوروزی شاهد هستم که گسل‌های اجتماعی یکی پس از دیگری قدبلند کرده و دیکتاتوری ولی‌فقیه را به چالشی دیگر برای عدالت، آزادی، نان و حداقل‌های معیشتی کشانده‌اند.

این وضعیت انفجاری در حالی است که به دستور آخوند جلاد ابراهیم رئیسی شهرهای کشور در بالاترین وضعیت امنیتی ممکن بسر می‌برند. براین اساس رژیم آخوندی تلاش داشت تا با حضور گسترده تورهای پلیسی، مزدوران موتورسوار بسیج و سربازان پیشانی سیاه وزارت اطلاعات و یا دوایر گوناگون سپاه، از هرگونه تجمع اعتراضی جلوگیری به عمل‌آورده و فضا را آن‌گونه که باب طبع خامنه‌ای می‌باشد، عادی جلوه دهد.

اعتراضات بزرگ از سوی دانشجویان آزاده در دانشگاه علم و صنعت تهران، آن‌هم در نخستین هفته از بازگشایی، به‌یقین تمامی برنامه‌های رژیم آخوندی را برهم زده است. دانشجویان و کادرهای علمی در تجمع خود دوایر سرکوب و اطلاعات رژیم را هدف قراردادِه و از جمله اعلام کرده‌اند: «حراست جان‌هایمان را به لب رسانده. امروز دهه شصت نیست! که بتوان با اجبار، سلایق و عقاید عصر حجری خود را با زور و چماق به خورد دانشجو داد. امروزه باید حق آزادی انتخاب را پذیرفت. ما دانشجویان، حضور نیروهای امنیتی در دانشگاه و ایجاد رعب و وحشت را به‌شدت محکوم می‌کنیم».

در نمونه‌ای دیگر شاهد به حرکت درآمدن گسل‌های فرهنگی و کادرهای آموزشی آزاده بیش از ۶۰ شهر ایران با شعار «معلم زندانی آزاد باید گردد» بوده‌ایم.
سخن از قشر فرهیخته و دردمندی است که به دلیل سیاست‌های ضد انسانی رژیم اکنون با بحران معیشتی، شغلی و طرح‌های سرکوبگرانه در مدارس و بخش‌های آموزشی روبرو می‌باشند.

یک نمونه این واقعیت را باید در «عدم رتبه‌بندی، اجرا نشدن طرح همسان‌سازی حقوق بازنشستگان، دستگیری و سرکوب فعالان در مدارس و محیط‌های آموزشی و فساد ساختاری» در دیکتاتوری ولی‌فقیه جستجو نمود.
برای نمونه در اصفهان معلمان ضمن سردادن شعار «یه سیسمونی کم بشه، مشکل ما حل میشه»، موضوع فساد و غارت اموال ملی از سوی متولیان رژیم به‌ویژه نمونه اخیر آن از سوی پاسدار قالیباف را هدف قرار داده‌اند.

روزنامه حکومتی مستقل در مطلبی به وجود آتش زیر خاکستر در بخش‌های آموزشی اعتراف کرده و ازجمله می‌نویسد: «سیستم آن‌قدر به درجه‌ای از ناکارآمدی و بحران‌های درهم‌تنیده مجهز شده که صبورترین زیرمجموعه‌اش نیز طاقتش طاق شده است. خیزش معلمان حکایت از نوعی نارضایتی عمیق در بستر جامعه است که... به‌تمامی اقشار تسری می‌یابد و... نیز انباشتی اولتیماتوم گونه است». (سایت سیمای آزادی ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱)

در فردای اعتراضات معلمان نیز شاهد به حرکت در آمدن گسل‌های مستمری بگیر و یا کارگری بویژه در بخش‌های پتروشیمی می‌باشیم. مخرج مشترک برای به حرکت در آمدن کارگران اعتصاب‌کننده در بوشهر نیز همان واقعیتی بنام «سرکوب، استثمار و ناعدالتی» است که اکنون آحاد جامعه دردمند ایران را در بر گرفته است..