گفتارهایی از استاد جلال گنجهای ـ تقوا بر بنیاد برابری ـ قسمت ششم ـ ۴اردیبهشت۱۴۰۱
با توجه به معنی «تقوی»، یعنی مرتبتی که انسان بهطور نسبی از لغزشها، یا برخی لغزشها، محفوظ بوده و مصونیت یافته باشد، در مییابیم که «تقوی» یک امر عینی است. مثلاً ، همین که کسی به این منش درآید که دیگر اجازه برخی پلیدیها را به خود ندهد، برای مثال، حاضر نباشد شکمش را با نان دزدی پر کند.
و یا برای رفاه دنیا به منجلاب مزدوری ستمکاران، خدمت «ولایت خمینی» و وزارت بدنام «اطلاعات آخوندی» در آید. همین، مفهوم تقوی است. و ما هر کدام و به هر نسبتی که از دست مصونیت و تقوی رسیده باشیم، مخاطب هدایت بیشک و ریب قرآن هستیم. و این یعنی که مخاطب قرآن و اثرپذیر پیامی خواهیم بود که انسان متقی، به این درجه نایل میآید.
انسان زمانه، هر زمان و متناسب با شرایط اجتماعی و تاریخی خودش، چنانچه شرط یاد شده را محقق کرده، درجاتی از تقوی را ایجاد کرده و پیموده باشد که خود را در ردیف مخاطبان قرآن قرار بدهد، مصداق تازهیی از نزول قرآن بر قلبی برخوردار از «تقوی» را محقق کرده است.