قیام ایران – خامنه‌ای در گوشه رینگ

 

 

روند روبه رشد اعتراضات مردم به‌جان‌آمده طی روزهای اخیر و به‌ویژه تاکتیک‌های شبانه برای حضور مستمر در خیابان‌ها،
 به‌یقین ترجمان وجود شکست سیاست سرکوب از سوی شخص اول نظام آخوندی می‌باشد.

در این راستا شاهد هستیم که دیکتاتور عنان‌گسیخته تا تهیه این مطلب، همچنان در سکوتی مرگبار بسر می‌برد و به دلیل عمق تنفر اجتماعی، از حضور درصحنه و دادن شعارهای «غلاظ و شداد» خودداری نموده است.
یک دلیل برای این واقعیت نیز همان وجود دستان خالی خامنه‌ای و یا بقول عوام «خانه‌نشینی» وی «از بی چادری است». وی براین باور بود که با بستن شکاف در رأس نظام آخوندی النهایه قادر به کنترل جامعه انفجاری ایران خواهد گردید.
اما خامنه‌ای به‌مانند تمامی دیکتاتورها و در پایان عمر ننگین خود, این واقعیت را برای چندمین بارو به‌ویژه از فردای قیام‌ها در سال ۹۶ به‌ عینه تجربه کرد، مردم ایران سال‌های متمادی است که از کلیت نظام آخوندی عبور کرده و این حکومت ظلم و ستم را دیگر نمی‌خواهند.

در این راستا ولی‌فقیه طلسم شکسته نیز به‌خوبی مطلع است که بیان هر جمله و یا موضع‌گیری و حتی نیم اشاره‌ای به قیام گرسنگان به معنای ریختن بنزین بر آتش خشم به‌حق مردم دردمند در میهنمان بوده و به استمرار قیام‌ها ضریب دوچندان می‌زند.

سخن از سیاست‌های غارتگرانه و چپاولگرایانه حکومتی است که عامدانه با تبلیغ و راه اندازی سیاست «تولید فقر»، تلاش دارد تا جامعه را به محاق ببرد.
این وضعیت برای میلیون‌ها خانوار ایرانی در حالی است که متولیان و کارگزاران حکومتی با درآمدهای نجومی و امتیازات دولتی و یا غارت اموال ملی، در ناز و نعمت بسر می‌برند، امری که در منطق طبیعی خود نه‌تنها به بروز شکاف عمیق طبقاتی، بلکه فراتر از آن به رشد و نمو خشم و انزجار مردم انجامیده است.

همچنین با نیم‌نگاهی به این دور از اعتراضات اجتماعی به‌خوبی می‌توان به رشد جنبش انقلابی و رفتن پیام سرنگونی با شعارهای «مرگ بر خامنه‌ای» به میان توده‌های به‌جان‌آمده پی برد.
این واقعیت خود را اکنون در میادین این دور از کارزار ملی و در به آتش کشیدن پایگاه‌های بسیج سرکوبگر، دوایر و دفاتر عوامل سرکوبگر به نمایش گذاشته است. همچنین داده‌های حکومتی سخن از آن دارند که جوانان و مردم به‌جان‌آمده حتی در پاره‌ای شهرها از سلاح گرم علیه نیروهای سرکوبگر سپاه و ضد شورش نیز استفاده کرده‌اند.

در این رابطه نیز صحنه‌های حمله و هجوم گزمگان ولی‌فقیه به زنان، جوانان و معترضین که به‌وفور در شبکه‌های اجتماعی انتشاریافته، مبین آن است که خامنه‌ای، راهکار را در سرکوب خونین جستجو می‌کند.
بدین‌سان نیروهای ضد شورش رژیم و بسیج سرکوبگر طی این مدت کوتاه حداقل 4 تن از معترضین بنام‌های «امید سلطانی در اندیمشک، پیش علی حاجی وندی در دزفول، حمید قاسم پور در فارسان و سعادت هادی پور در هفشجان» را به شهادت رسانده‌اند.
در این راستا و به دلیل وجود شرایط خفقان و سانسور اینترنتی، از آمار دستگیری‌های کور و یا سربه نیست کردن معترضین اطلاع دقیقی در دست نیست.

خانم مریم رجوی ضمن «درود بر مردم بپا خاسته در نیشابور، هفشجان، قوچان، شهرکرد، اردبیل، بروجرد، فارسان، بروجن، شهرک رضویه تهران و دیگر شهرهای میهن» تأکید کرده‌اند: «استمرار اعتراض‌ها با شعارهای مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر رئیسی و مقاومت در برابر پاسداران و بسیجیان، طلیعه پیروزی نهایی بر رژیم غارت و جنایت آخوندها را نوید می‌دهد. شهرها».

به‌یقین مردم ایران با این دور از قیام‌های خود و با الگوبرداری از کانون‌های قهرمان شورشی و اسلوب مبارزاتی مجاهدین خلق، به مداری بسیار بالاتر در مبارزه برای رسیدن به‌حق حاکمیت، آزادی و حقوق بشر، رفاه و آسایش دست‌یافته‌اند.

در این راستا نیز پاسدار احمد وحیدی، وزیر کشور در دولت آخوند جلاد ابراهیم رئیسی و از آمران تروریسم بین‌الملل (تلویزیون شبکه خبر رژیم – ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱) به‌صراحت بر نقش بلامنازع مجاهدین و مقاومت ایران طی قیام‌های اخیر این‌گونه اعتراف کرده است: «خوب طبیعتاً دشمن برای کار تلاش زیادی کرد و می‌کند و خواهد کرد البته دشمن، دشمن است و کارش همین است تنها تلاشی هم که می‌توانند بکنند همین است. ولی خوب بحمدالله مردم ما باقدرت و صلابت به همه این فراخوان‌ها البته معلوم هم بود این‌ها که بین مردم پایگاهی ندارند شما فکر می‌کنید مثلاً گروهک منافقین (سازمان مجاهدین) می‌تواند مردم را به صحنه بیاورد».

 

دیگر مقالات «گزیده ها» را در اینجا بخوانید