سرکوب، پاسخ خامنه‌ای به فرودستان

 

خیز مجدد جامعه دردمند ایران علیه کلیت نظام آخوندی که اکنون خود را با قیام گرسنگان در بخش‌های جنوبی، غربی و مرکزی کشور به نمایش گذاشته است، به یقین ترجمان این واقعیت می‌باشد که توده‌های بجان آمده دیگر به بروز تحول و یا تغییری از درون این رژیم دل نبسته‌اند.

شاخص این حقیت نیز همان اشعار مردمی علیه رأس نظام آخوندی بویژه شخص خامنه‌ای و آخوند جلاد ابراهیم رئیسی می‌باشد. سخن از اشعار ملی مانند «مرگ بر خامنه‌ای» و «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» و یا «مرگ بر رئیسی» می‌باشد که به یقین فعالیت‌های انقلابی از سوی کانون‌های شورشی و استراتژی سرنگونی، آن‌ها را همه گیر کرده است.

آنچه که طی دو هفته گذشته بر دیکتاتور عنان گسیخته روشن گردید، وجود دو واقعیت در این راستا می‌باشد. نخست سوختن کارت آخوند جلاد رئیسی که خامنه‌ای برای جانشینی خود سرمایه گذاری کلانی روی آن کرده بود و دیگری اثبات درهم ریختگی، ضربه‌پذیری، خستگی و ناتوانی نیروهای سرکوبگر به‌ویژه بسیج ضد مردمی است.

همچنین با نیم‌نگاهی به روند روبه رشد اعتراضات و ابعاد رادیکالیسم در آن‌ها, به منطق انقلاب فرودستان علیه نظام فاسد، غارتگر و سرکوبگر آخوندی می‌رسیم.
بر این منطق مردم به‌جان‌آمده، نان، رفاه، معیشت، کار، هوا، درمان، دارو و ساده‌ترین نیازهای زندگی, آزادی و حقوق بشر را طلب می‌کنند, اما پاسخ دیکتاتوری چیزی به‌جز زدن تیر خلاص بر سروصورت تظاهرکنندگان، سرکوب، دستگیری, پرونده‌سازی، احضار فعالان سیاسی و مدنی, سانسور و یا قطع اینترنت در بخش‌های بزرگی از کشور، نمی‌باشد.

بر اساس داده‌های قطره‌ای از شهرها، حداقل 5 تن از معترضین به ضرب گلوله نیروهای امنیتی رژیم به شهادت رسیده‌اند و صدها تن نیز بازداشت‌شده‌اند. در این رابطه دیکتاتوری آخوندی نیز به دلیل هراس از تبعات اجتماعی و سیاسی، از دادن هرگونه اطلاعات از قربانیان و یا ابعاد دستگیری‌ها خودداری نموده است. همچنین نیم‌نگاهی به انواع و اقسام بخشنامه‌های حکومتی مبنی بر سانسور وقایع و تلاش باهدف آرام نشان دادن کشور، ترجمان این وحشت قابل‌فهم می‌باشد.

به‌موازات این واقعیات نیز باید به راه‌اندازی طرح‌های سرکوبگرانه جدید، ادغام دوایر امنیتی و سازمان‌دهی جدید آن‌ها و یا در آخرین نمونه به «مانور بسیج و سپاه پاسداران» در راستای «آماده‌سازی یگان‌ها برای انجام عملیات واقعی درصحنه‌های اجتماعی» در استان‌های شورشی اشاره نمود، تا بدین‌سان پازل وحشت حکومت از جامعه روشن‌تر گردد.

برای نمونه یک فرمانده سپاه سرکوبگر پاسداران در این رابطه اعتراف کرده است: «این رزمایش باهدف بالا بردن توان و آمادگی یگان‌های رزمی بسیج و افزایش روحیه جهادی و نشان دادن اقتدار بسیج به دشمنان برگزار شد». (سایت حکومتی باشگاه خبرنگاران جوان ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱)

این سخنان در حالی بیان می‌شود که تصاویر و یا فیلم‌های منتشره در شبکه‌های اجتماعی و یا گزارش‌های کانون‌های شورشی تماماً از ضعف، ناتوانی، درهم‌ریختگی و روحیه باختگی بسیج و نیروهای سرکوبگر رژیم سخن می‌گویند.
به آتش کشیدن دفاتر و پایگاه‌های این ارگان سرکوبگر و دوایر دولتی و اعترافات رسانه‌ها و یا نمایندگان خامنه‌ای در شهرها نیز، این داده‌های مردمی و مقامت ایران را تائید کرده‌اند.
برای نمونه نماینده خامنه‌ای در شهرکرد ضمن اعتراف به این واقعیات ازجمله می‌گوید: «آیا مطالبه گر  گرانی می‌آید به حوزه‌های علمیه امام صادق حمله کند؟؟ می‌آید حوزه علمیه امام صادق را آتش بزند؟ می‌آید بنر تبلیغاتی که می‌خواهد طلبه جذب کند برای حوزه امام صادق این را آتش بزند؟ بیاید مدرسه علمیه را می‌آید پایگاه بسیج را پایگاه بسیجی که جوانان من و شما آنجا جمع می‌شوند برای تربیت می‌آید پایگاه را به آتش بکشد؟ می‌آید به جاهای ارزشی انقلاب تعرض کند؟ هرگز!»!!