بروز بحرانهای عمیق اجتماعی و بویژه رشد فزاینده بیکاری، فقر و بهتبع آن فلاکت در دیکتاتوری ولیفقیه اکنون بسیاری از شیرازههای جامعه را ازهمگسسته است.
یک نمونه این واقعیت همان رشد پدیده نوظهوری بنام «رها کردن نوزادان» در معابر و خیابانها میباشد. این وضعیت بحرانی اکنون به حدی است که رسانههای حکومتی ناچار به اعتراف به گوشهای از ابعاد فاجعه گردیدهاند.
برای نمونه سایت حکومتی جامعه 24 (۶ خرداد ۱۴۱۰) در گزارشی ازجمله مینویسد: «طی ۱۰ روز حدود ۵ هزار نوزاد در کشور رهاشده است».
بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی دلیل اصلی برای این روند مخرب را نخست در فاکتوری بنام «فقر» فراگیر در کشور میدانند. فقر نیز ترجمان نا عدالتی و برهم خوردن تعادل جامعه در حکومتی است که اکنون بخش بزرگی از سرمایههای ملی را در راستای اهداف جاهطلبانه خود مانند ساخت بمب اتم، موشک و کشورگشایی هزینه مینماید.
گرچه رژیم آخوندی تلاش دارد تا ضمن خاک پاشیدن بر واقعیت فوق، دلیل اصلی برای بروز این بحران انسانی را صرفاً «بارداری ناخواسته» در میان زنان کشور قلمداد نماید، اما کیست که ضرب شمشیر «فقر و نا عدالتی» را در رژیم فاسد و غارتگر آخوندی تجربه نکرده باشد.
در این راستا باید به سیاست «تولید عامدانه فقر» در دیکتاتوری ولیفقیه اشاره نمود تا با این آخرین قطعه پازل، تصویر جامعی برای دلایل بروز این بحران رشد یابنده ترسیم گردد.
برای نمونه و در حالیکه تمامی آمار و ارقام حکومتی سخن از وجود رکود شدید اقتصادی و تولیدی و بیکاری فراگیر در کشور را دارند، دولت نحس سیزدهم با حذف ارز ۴۲۰۰ تومان و برداشتن سوبسید برای کالاهای اساسی مانند «نان، انرژی، دارو، درمان و خدمات عمومی» به سیاست تولید فقر ضریب دوچندان زده است.
همچنین عدم دسترسی بانوان به امکانات پزشکی و دارویی طی دوران بارداری، نبود سازمانهای حمایتکننده از حقوق زنان باردار، نبود قوانین برای بخشهای آسیبدیده جامعه، ممنوعیت برای داروهای پیشگیری، هزینههای سنگین معیشت، عدمحمایتهای دولتی طی دوران بارداری، وجود قوانین ارتجاعی و سرکوبگرانه، ازدواجهای اجباری، رشد و یا نمو فرهنگ خرافه و سیاست اجبار خانوادهها به «فرزند آوری»، تماماً در چارچوب سیاست سازمان دادهشده حکومت برای بروز بحران فوق میباشند.
بدینسان در نبود حمایتهای دولتی بسیاری از خانوارها با هیولایی بنام «فقر و فلاکت» در حال دستوپنجه نرم کردن میباشند که یکی از تبعات مخرب آن همان رها کردن نوزادان در منظر شهرها میباشد.
این گزارش در ادامه قدری به عمق فاجعه رفته و سپس به نقش مخرب رژیم اینگونه اذعان کرده است: «همزمان با گسترش روزافزون فقر در جامعه اجبار حاکمیت به فرزند آوری اجباری به هر قیمتی عجیب به نظر میرسد گرچه جمعیت رو به کاهش ایران نگرانیهایی را به لحاظ تبعات کاهش جمعیت و سالمندی آن در آینده ایجاد میکند، اما قطعاً واداشتن زوجها به فرزند آوری راهکار مناسبی نیست».