خامنهای گفته بود: " پرچم مطالبات مردم را خودتان در دست بگیرید "
دلیل نگرانی خامنهای برای در دست داشتن "پرچم مطالبات مردم" ناشی از ضربه ایست که او پس از قیام مشهد خورد. این قیام در روز ۱۷ دیماه ۹۶ کلیک خورد و به مدت کوتاهی به بیش از ۱۰۰ شهر ایران گسترش یافت که حداقل ۴۰ شهید وچند هزار نفر دستگیری به همراه داشت.
شعاری که با مرگ برگرانی آغازشده بود به مدت پس از چند ساعت از کنترل مأموران امنیتی خارج شد و به همت کانونهای شورشی به مرگ بر روحانی و سپس به مرگ بر خامنهای در سایر شهرها مثل صاعقه گسترش یافت. این قیام سختترین ضربه را بر پیکر فرتوت "دولت اعتدال" روحانی شیاد که لابیهای رژیم به کمک رسانههای " دوست " و مماشاتگران غرب در فرنگ با جان کندن بر سر کار آورده بودند فرود آورد.
پسازاین واقعه آمریکا درک کرده بود که آنچه لابیهای رژِیم در مورد استحکام و ثبات رژِم پس از جلوس روحانی بر مسند ریاست جمهوری به غرب گفتهاند بلوفی بیش نیست جامعه ایران انفجاری و شرایط عینی و ذهنی با وجود هزاران هسته و کانون شورشی خفته بالقوه آماده است تا بر سرهر بیاحتیاطی رژیم منجر به انقلاب شود.
ضربه به رژیم ناشی از خط بطلانی بود که آمریکا بهطور یکجانبه پس از قیام مشهد در تاریخ ۱۸ اردیبهشت 97 برقرارداد برجام کشید و از آن خارج شد و علیرغم مخالفت چهار عضو دیگر شورای امنیت و آلمان و اتحادیه اروپا مبنی بر فعال کردن مکانیزم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت، آمریکا عقبنشینی نکرد و تحریمها را بهطور یکجانبه حفظ و افزایش داد که کماکان یکی از چالشبرانگیزترین مسائل رژیم است که دارد با آن دستوپا میزند
.
البته سپاه و بسیج در این قیام نیز طبق طرحهای گوناگون فریبکارانه " جسد رضاخان قلدر" (قاتل محمد تقی خان پسیان سردار خراسان)، را برای انحراف اذهان عمومی چند بار دور حرم چرخاندند اما از بی ثمری طواف یک دیکتاتور، علم الهدی امام جمعه و نماینده تام الاختیار دزد خامنهای درمشهد، تاب و طاقت نیاورد با دریدگی ویژه آخوندی انگشت اتهام را متوجه سازمانی کرد که رِئیس آن یک زن "مریم رجوی" است.
برای دومین بار خامنهای در سال ۹۸ توی دامی افتاد که کانونهای شورشی و جوانان انقلابی برای افزایش چند برابر قیمت بنزین باتجربه سرکوب قیام مشهد بر سر راهش گسترده بودند افتاد که او لرزه شدید سرنگونی را باپوست و استخوان خود حس کرد. این بار خامنهای از کلمه موهوم "دشمن" فاکتور گرفت انگشت اتهام رامستقیماً بسوی سازمان مجاهدین نشانه رفت و سپس مقامات ریزودرشت رژیم یکی پس از دیگری به صحنه آمدند و از سازماندهی و رهبری گسترده قیام توسط کانونهای شورشی پرده برداشتند. درواقع قیام ۹۸ را باید نقطه عطف و کیفی سازماندهی کانونهای شورشی رقم زد. نزدیک به دو سال از آن قیام میگذرد اما صدای ضجه دایناسورهای ولیفقیه از بلندگوهای مساجد ضرار بگوش میرسد. هرچند ۱۵۰۰ ستاره تابناک آسمان ایران و بهترین فرزندان این آبوخاک از دامان خانوادهها پر کشیدند و هزاران را داغدار کردند اما گوش کر و چشم نابینای جهان مماشات گر و سودجوهم صدای مظلومیت ملت ایران را شنیدند و دیدند که با غالب کردن یک شیاد بر اریکه قدرت نمیتوان صدای آزادیخواهی ملت کهنسال ایران را برای همیشه خاموش کرد.
خامنهای سپس افزود:
"...نذارید این مطالبات شما اعتراض بهنظام اسلامی تلقی بشه! دشمن منتظر آینه، دشمن از نحوه اعتراض شما، اعتراض بهنظام تلقی میکنه، یا القاء میکنه. که این اعتراض بهنظام بود! این را جداً مانع بشید نگذارید که دشمن چنین فرصتی پیدا کند.
نکته دوم:
"پرچم مطالبه گری را اگر شما در دست داشته باشید این خوبه، اگر پرچم را بر زمین گذاشتید کسانی ممکن است این پرچم را بردارند که هدفشان حل مشکلات نیست. هدفشان مبارزه و معارضه با اسلام و جمهوری و نظام اسلامی است.
بنده هم به مسئولین مکرر صحبت کردم که برند دانشگاهها صحبت کنند حرف بزنند...آنها میگویند وقتی میریم، هدف این جوانها فهمیدن نیست بلکه تخریب کردن است..
فرق بنیادی محتوای این پیام خامنهای با دفعات قبل در این بود که سرکوبهای هزینهآور پیشین علیرغم "کمکهای غیبی سربازان امام زمان " صرفاً فیزیکی همراه با شکنجه و اعدام چون گذشته دیگر کفاف نمیکند، ترفند جدید لازم است. بدون در دست گرفتن فضای مجازی و شعارهای کف خیابان و پهن کردن بساط "اعتراضات حکومتی با شعارهای مطالبه جویانه مدنی " با مشارکت همه استمرار طلبان داخلی و ارگانهای امنیتی و لباس شخصیها و مدنی کارهای حرفهای و ضد انقلاب مغلوب و رادیوتلویزیونهای کلهپز دوست فارسیزبان در فرنگ جواب ندارد.
در اعتراضات سال ۸۸ فرماندهان سرکوبگر اعتراف کردند که" برادران بسیج و سپاه خیلی زود کنترل اعتراضات را در دست میگرفتند و مسیر تظاهرات را منحرف میکردند. ..
این تاکتیک لو رفته سپاه با رشد و گسترش کانونهای شورشی در اعتراضات بعدی در سال ۹۶ و بعداً به ابعاد بسیار بالا در اعتراضات ۹۸ با گوشمالی دادن عوامل " پرچمدار مطالبات مردم " ادب کردند و در هم شکستند. اما مزدوران دوست نظام بخوان سربازان گمنام امام زمان در رسانههای فارسیزبان استمرار طلب در فرنگ که فعلاً از دسترس کانونها در امان ماندهاند ، همچنان بر طبل شعارهای انحرافی تولیدات ارگانهای امنیتی رژیم در رسانهها میکوبیدند و از بیان خواستههای میلیونی که شعارهای ساختارشکن سر میدادند امتناع میکنند.
آیا دستگاههای امنیتی خامنهای و مبلغین او در فرنگ توان ربودن " پرچم مطالبات مردم" رادارند.؟
صورتمسئله روشن است . خامنهای ادعا میکند پیشوای دینی و سیاسی و فرمانده قوا خلاصه جانشین پیامبر است بنابراین ولی "امت مسلمان هم هست" و نظام او اسلامی است ، در حالیکه مردم ایران او را غیر منتخب و غاصب حاکمیت ملی مردم با سوابق جنایات بیشمار قتل بی گناهان و فساد و دزدی و دیکتاتوری و انحصارطلبی قدرت در بهترین شکل، مشابه صفات حکومت سلطنتی شاه مخلوع است که سالها قبل ساقط کرده بودند. بنابراین او را دشمن میپندارند به جهان اعلام کردهاند که "دشمن آنها همینجا است و دروغ میگن آمریکاست.. " و در هر کوی و برزن برای کوچکترین مطالبات شعار میدهند "خامنهای قاتله حکومتش باطله" که خواستار سرنگونی او میباشند. ...
شکست تلاش بسیجیهای خامنهای برای" به دست گرفتن پرچم مطالبات مردم " در قیامهای اخیر در شهرهای ایران که گروه کر سپاه پاسداران با شعارهای انحرافی از قبیل "رضاخان روحت.."و یا " مسئول بیلیاقت استعفا.. " پس از چند ثانیه با شعارهای رادیکال براندازان و ساختارشکنان از میدان اعتراضات حذف و پاکسازی شدند . دستاورد بزرگ این قیام افشای چهره جبهه متحد ارتجاع غالب و مغلوب بود که دیگر حنای آنها رنگباخته است. خلع سلاح عناصر رنگارنگ و مشکوک و استمرار طلب راه را جهت سرنگونی با همه گزینهها روی میز بسیار آسان خواهد کرد.
در حکومتی که بقول خالی باف سرطویلهدار مجلس دستنشانده خامنهای" ۴% جمعیت کشور از"خواص حکومتی " ۹۶% سرمایه مردم ایران را در تیول خود گرفتهاند " هیچ پیوند انسانی و دینی و سیاسی .. با دین و دموکراسی و مردمسالاری ندارد . حکومت خامنهای مثل بیماری است که ۴% آن خوب کار میکند و ۹۶ در صد آن فلج شده است . بیمارستانی در سوئیس برای اینگونه بیماری لاعلاج وجود دارد که با تزریق آمپول آنها را از زندگی خلاص میکند. جراحی اقتصادی در مورد این رژیم پاسخگوی معالجه دردهای بیدرمان مردم نیست . تا زمانی که فقر و نابرابری و بیکاری و بیعدالتی هست مبارزه برای رهایی هم هست و هرروز بر کمیت و کیفیت کانونهای شورشی و سازمانهای انقلابی، افزون واز طرفداران حکومت کاهش مییابد. امروز داریم به آن نقطه عطف نزدیک میشویم رژیم ولایت فقیه را از سرنگونی گریزی نیست مردم ما چشم برگذشته ها بسته و به جمهوری دموکراتیک و سکولار و جدائی دین از دولت دوختهاند.