رژیم خمینی که تمامی مرزهای سرخش را از فرط استیصال در برابر مجاهدین و برای حفظ مرز سرخ خود با مجاهدین، تماماً لگدمال کرده، تازگیها از فرط درماندگی به روح رضا میرپنج دخیل میبندد. پس از چهار دهه رشد، ارتقا، و رادیکالیزاسیون جنبش سراسری، آیا اساساً شعاری از قبیل «رضاشاه، روحت شاد» با واقعیات جنبش و جامعه همخوانی دارد؟ اگرنه ـ که همینطور است، پس هدف چیست و به نفع کیست؟
در طول جنبش اعتراضی سالهای اخیر، شعارهای مختلف بیانکننده و انعکاسدهنده خواستههای مقطعی مردم با توجه به شرایط بوده است. اما بهراستیکه اصلیترین شعار که مشخصه تمامی جنبش اعتراضی تابهحال و همچنین قیامهای سال ۹۶ و ۹۸ است، همان شعار محوری «مرگ بر دیکتاتور» است. انعکاس این شعار در کوچهها و خیابانهای شهرها و در همه ادوار جنبش، نشان از طغیان مردم علیه تمامی حکومت حاکم دارد. این شعار بیانکننده دو واقعیت بنیادی در بطن جنبش است:
- برای آزادی و ضد دیکتاتوری است، اما
- با اشراف به، و در جهت انطباق با شرایط اختناق و سرکوب، وابستگی سیاسیاش را ابراز نمیدارد.
اما شعار «رضاشاه، روحت شاد» درست در نقطه مقابل دو واقعیت و خصیصه بالا عمل میکند. راستی کسی که برای آزادی قیام میکند چرا به رضا میرپنج که قاتل آزادیخواهان بوده و دستاوردهای ضداستبدادی انقلاب مشروطه را به یغما برد، متوسل شود؟ و در ثانی، چرا بیپروا و بیمحابا هویت سیاسی خود را برملا میکند؟ حال که هویت سیاسیاش را ابراز میکند، چرا از نوه مذکر دیکتاتور که در قید حیات بوده، مدعی خجالتی سلطنت هم هست، و خود را دم و دنبالچه تاریخی و نماینده پدربزرگ هم معرفی میکند، حمایت نمیکند؟
بدیهی است که شعار بالا در نفی شعار محوری «مرگ بر دیکتاتور» جنبش اعتراضی بوده، و در تقابل با اصل انطباق با شرایط اختناق و سرکوب عمل میکند (لابد به خاطر نهایت احساس امن کردن شعار دهندگان). پس چگونه امکان دارد چنین شعاری مثل قارچ رخ بنماید، و قرار است که چه مسئلهای را پاسخ بگوید؟ آیا مدنظرش آلترناتیو است؟ اگر چنین میبود که میبایست شعاری هم در حمایت از نوه دیکتاتور میداد. اما برخلاف ظاهر امر، این شعار در اصل به نفع الترناتیو سلطنت نیست چونکه از تنها مدعی آن حمایت نمیکند. بنابراین، این شعار رو به آینده (یعنی یک آینده بدون رژیم) نیست.
حال سؤال این است که چرا این شعار اصرار دارد که اعلام هویت سیاسی کند؟ مشخص شد که این شعار رو به آینده ندارد، پس اصرار به اعلام هویتش (در حصار امن رژیم) فقط میتواند در جهت تثبیت وضع موجود باشد. چه چیز وضع موجود را برای رژیم بیثبات کرده است؟ بدیهی است: جنبش اعتراضی. پس میتوان نتیجه گرفت که هدف این شعار هویت زدایی از جنبشی است که رژیم را بیثبات کرده. پس این شعار فقط در جهت منافع رژیم است و نه هیچ نیروی سیاسی دیگر. این شعاری است که وزارت بدنام اطلاعات قصد دارد تا از طریق لباس شخصیها و بسیجیها، برای کند کردن روند سرنگونی، به جنبش اعتراضی نسبت دهد. هدف این شعار، سرنگونی و رو به آینده نیست، خواستهاش آزادی نیست، و علیه شعار اصلی جنبش اعتراضی هم موضع میگیرد. بهراستیکه خود رژیم بهترین مصداق و تبلور این شعار است.
تا اینجا عمد بر این بود که مجاهدین را وارد این دینامیزم و معادله نکرد. یعنی اینکه حتی بدون وجود مجاهدین درصحنه سیاسی، صرف شعار "رضاشاه روحت شاد"- و خصوصاً بدون معرفی یک الترناتیو، فقط در رویارویی با جنبش اعتراضی و شعار محوری آن- یعنی آزادی (مرگ بر دیکتاتور)، و در جهت تثبیت رژیم است. اما از آنجائی که مجاهدین، تنها نیرویی هستند که به لحاظ تاریخی، ایدئولوژیک، تشکیلاتی، و رهبری ذیصلاح، قادر به رهبری جنبش اعتراضی و قیامهای آتی تا به سرمنزل مقصود سرنگونی هستند، پس این شعار در وهله اول بنا دارد که رابطه طبیعی و تنگاتنگ مجاهدین با جنبش اعتراضی را در اساس منکر شود. و از این طریق میخواهد که جنبش اعتراضی را سر بِبرُد.
اما چونکه این شعار اساساً جایی در جنبش اعتراضی برای آزادی ندارد، رژیم فقط میتواند هر از چند گاهی برای چند ثانیه هم که شده آن شعار را توسط مزدورانش- گاه غافل و چفیه به سر و گردن و دست، صحنهسازی و فیلمبرداری کرده تا آن را خوراک دستگاه پروپاگاندایش علیه مجاهدین کند. اما درصحنه خارج از ایران، برای مقابله سیاسی با مجاهدین، رژیم عمله و اکرهاش را برای حمایت از نوه میرپنج توجیه و تشویق میکند.
شرایط عینی انقلاب، گستردگی جنبش همگانی برای آزادی، حضور کانونهای شورشی در سراسر میهن، و تشکیلات آهنین و رهبری ذیصلاح مجاهدین اجازه نخواهند داد تا رژیم از این تشبثات ـ چه در داخل و یا خارج، طرفی ببندد. زبالهدانی تاریخ بیتابی میکند، و حضور کثیف و فاسد رژیم را صمیمانه خواستار است.