در روزهای ۹ و ۱۰ ژوئن مزدوران رژیم از پلیس سوِئد مجوز برگزاری یک بهاصطلاح نمایشگاه هنری در مقابل دادگاه سوئد را کسب نمودند و با میدانداری بنیاد هابیلیان یا همان شعبه وزارت اطلاعات برای به محاق بردن جنبش دادخواهی و تأثیرگذاری بر روند تصمیمگیری در مورد دژخیم حمید نوری به این شوی مسخره و مبتذل متوسل شدند.
صحنهای مشمئزکننده با شرکت یک مزدور که قبلاً در جریان دادگاه حمید نوری بهعنوان رهگذر و عابر با پرستی وی (تلویزیون خارج کشوری رژیم) مصاحبه کرده بود و حالا در نقش صحنهگردان این نمایش مضحک همراه با ۲ محافظ «قلچماق» به میدان فرستادهشده بود تا با تعویض جای جلاد و قربانی، و با به نمایش گذاشتن بهاصطلاح ترورهای مجاهدین، سربداران سال ۶۷ را تروریستهایی معرفی کند که سزاوار شکنجه و اعدام بودهاند تا از این رهگذر بر تصمیم دادگاه تأثیر بگذارد.
ترفندی رذیلانه و البته دیرهنگام با تأخیری ۱۰ ماهه از شروع دادگاه دژخیم که بسان «تف سربالا» بر سر و ریش آخوندها و نظامشان فرود آمد، اما ازآنجاکه مجاهدین و اشرف نشانها اجازه پایمال کردن خون شهیدان و رنج و شکنج اسیرانشان و نیز تحتالشعاع قرار دادن جنبش دادخواهی را نه به دژخیمان و نه به مزدور نفوذی و نه به هیچکس دیگر نمیدهند، دست بکار شده و بساط مسخره مزدوران را به هم زدند تا آنجا که یکی از ۲ محافظ پس از مدت کوتاهی با عذرخواهی نمودن از معترضین و یاران مقاومت صحنه را ترک کرد و مزدور اصلی سفارتی و محافظ همراه او، وقتی با تهاجمات پیدرپی یاران شورشگر مواجه شدند در پناه پلیس بساطشان را جمع کرده، دمشان را روی کولشان گذاشتند و رفتند.
این بهاصطلاح نمایشگاه هنری مزدوران یادآور «هنرنمایی» یک مزدور پیشانی سیاه آخوندی در روزهای اول دادگاه بود که با پایین کشیدن لباس خود چهره حقیقی آخوندها و رژیمشان را به نمایش گذاشت.
رژیمی که «هنری» جز قتل و کشتار و سرکوب و ایجاد جو رعب و وحشت و صدور تروریسم و بنیادگرایی و دجالیت و دروغگویی و شارلاتانیسم و وارونه نشان دادن حقیقت و شیطان سازی از مجاهدین در کارنامه خود نداشته و نابودی جنگلها و مراتع و آبها و بهطورکلی محیطزیست و نابودی اقتصاد و غارت و چپاول نجومی و فوق تصور و در یککلام نابودی حرث و نسل این میهن از دیگر «هنرهای» آن است.
اما مجاهدین که مهمترین «هنرشان» پرداخت بها و هزینه مبارزه تا هرکجا و هرقدر سنگین، است با داشتن تشکیلات پولادین و با ضرب انرژیهای خود در یکدیگر، عزم جزم کردهاند تمامی توطئه و ترفندهای رژیم را خنثی نموده و هر غیرممکن را با رهنمود «میتوان و باید» ممکن سازند، هم آنها که در سرفصل ۳۰ خرداد که این روزها به بزرگداشت سالگرد آن نشستهایم با اتکا بهمان تشکیلات گسترده و بدون اعلام علنی یک تظاهرات ۵۰۰ هزار نفره را در تهران به راه انداختند.
هم آنها که در اوج سیاست مماشات با تلاشهای گسترده خود و یاران اشرف نشان لیست ارتجاع و استعمار ساخته تروریستی را پارهپاره نمودند و از آن خارج شدند.
هم آنها که در اشرف و لیبرتی با پایداری و ایستادگی خود و با پرداخت خونبهای آن و با تلاشهای گسترده مسؤلین مجاهد و یاران آنها و با رهنمودهای پرچمدار بزرگ خود خانم رجوی راه خروج از دهان اژدهای ولایت را هموار نموده و با حفظ تشکیلات خود به هجرت بزرگ و خروج از عراق اقدام نمودند.
همآنها که توطئه ارتجاعی استعماری ۱۷ ژوئن برای متلاشی کردن مقاومت را با تلاشهای مشترک خود و یاران مقاومت درهم شکستند.
آری مجاهدین و یارانشان اجازه پایمال کردن خون سربداران ۶۷ را به هیچ دژخیم و مزدوری نخواهند داد. آنها پرورشیافتگان مکتب مسعود و مریم رجوی هستند که سوگند یادکردهاند ریش و ریشه آخوندهای دینفروش همراه با موجسواری و مفتخوری سیاسی را از میهن اسیرمان برکنند.
ازاینرو دشمن ضد بشری از زبان همان بنیاد ساختهشده توسط وزارت بدنام (سایت هابیلیان) اذعان نموده که: مجاهدین تشکیلاتی دارند که با آن هر کاری میتوانند بکنند، تشکیلات قدرتمندی که در حال ضربه زدن بهنظام هستند، هیچ تشکیلاتی در بین مخالفین نیست که دارای این ظرفیت باشد و بتواند از ظرفیت آن استفاده کند، مجاهدین فقط نان توان تشکیلاتی خود را میخورند و تقریباً هیچ جا نیست که ما مشکل داشته باشیم و یکی از پایههای اصلی آن مجاهدین نباشند.
آری مجاهدین با همین پیوندهای تشکیلاتی و باهم نفس و همقدم شدن با جمع و با رهبری خود و البته با پرداخت بهای مبارزه هر مشکلی را حل نموده و هر توطئه دشمن ضد بشری را برسرش خراب خواهند کرد.
ازجمله همین ترفندها تلاش مذبوحانه رژیم برای منحرف کردن شعارهای مردم کارد به استخوان رسیده است که با فریاد «مرگ برستمگر چه شاه باشه چه رهبر» و نیز «نه تاج و نه عمامه آخوند کارش تمامه» نفی هرگونه دیکتاتوری را اعلام میکنند.
رژیم میخواهد با چنگ زدن به استخوانهای پوسیده رضاخان سفّاک و با طرح شعار «رضاشاه روحت شاد» توسط بسیجیها و لباس شخصیها وانمود کنند که آلترناتیوی وجود ندارد و ازآنجاکه سلطنت هم با انقلاب ۵۷ دیگر شانسی در ایران ندارد، چارهای جز تن دادن به وضع موجود نیست.
در این زمینه رهبر مقاومت در بهمنماه گذشته در پیامی گفت: لوش و لجن ریختن بر سر انقلاب ضد سلطنتی و پابوسی شاه و چکمههای خونین رضاشاه در این شرایط مشخص، قبل از هر چیز در خدمت بقاء و دوام شیخ ستمکار و طنابهای دار است. و نیز گفت: بقایای شاه و ایادی شیخ میخواهند برای سد بستن در برابر قیام خلق جوانان و مردم ما را «سه سه بار 9 بار» از هر چه انقلاب و سرنگونی است، نادم و پشیمان کنند.
سپس افزود: خامنهای و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و تبلیغاتی رژیم ولایتفقیه و اذنابش، دجالانه مدعی هستند که رژیم آلترناتیوی ندارد و باید به همینکه هست بسنده کرد و با آن کنار آمد. اینیک دروغ ضد تاریخی است و فرزندان ایران از هیچکس نمیپذیرند».
فراموش نکردیم که معلم آزاده آقای هاشم خواستار چند سال قبل در افشاگری خود مطرح نمود که مأمورین وزارت اطلاعات که در باغش سراغ او آمده بودند به او گفتند چرا با شاهزاده کار نمیکنی؟ اگر میخواهی همینالان شماره موبایل او را گرفته تا با او صحبت کنی. سپس میگویند مرز سرخ ما خامنهای نیست مرز سرخ ما مجاهدیناند. (نقل به مضمون)
در یککلام تبلیغ برای سلطنت تنها راه برونرفت رژیم در سراشیب سقوط قطعی است تا چند صباحی سرنگونی محتوم خود را عقب انداخته و فرجه بقاء برای خودش بخرد.
اما شازده متوهم با اوجگیری خیزشهای مردم بوی کباب به مشامش رسیده در سودای خزیدن به قدرت آنهم با کمک «برادران پاسدار» یعنی همان حافظان اصلی نظام آخوندی و بدون داشتن پلاتفرم و برنامهای مشخص و نه سازمان و تشکیلات مناسب و بدون آنکه کمترین نقشی در خیزشهای مردمی داشته باشد، بازیچه وزارت بدنام شده است غافل از اینکه مقاومت خونبار مردم ایران مجاهدین و شورا ویاران اشرف نشان آنها و کانونهای شورشی که نوک پیکان مبارزات مردم ایران بوده و روزانه با عملیات اختناق شکن خود به مردم امید داده و ضربهپذیری و پوشالی بودن نظام حاکم را جلو دیدگاه همگان قرار میدهند و در نقش کاتالیزور راه سرنگونی را نشان داده و به آن شتاب میبخشند، اجازه چنین موجسواریها را به وی و دیگر راهزنان سیاسی که در این روزها از خواب زمستانی بیدار شدهاند نخواهند داد. و بر مفتخوری و بر موج رنج و خون مردم سوارشدن و به قدرت خزیدن را برای همیشه نقطه پایان گذاشته و بساط آخوندهای ضد ایران و ایرانی را برای همیشه جمع کرده و آنها را روانه زبالهدان تاریخ خواهند نمود.