از فردای زد و بند شرمآور با دیکتاتوری ولیفقیه با هدف آزادسازی اسدالله اسدی، دیپلمات تروریست رژیم آخوندی به دلیل آمریت و بمبگذاری علیه گردهمایی بزرگ ایرانیان در ویلپنت
پاریس، شاهد خیز و اعتراضات بزرگ مقاومت ایران، اشرفیان قهرمان، یاران مقاومت و همچنین شخصیتها، سیاستمداران و مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان میباشیم.
بهیقین ریشه اصلی برای این همبستگی بینالمللی در این واقعیت نهفته است که چرا و به کدامین دلیل باید به یک دیکتاتوری خونریز و عنانگسیخته در سبد طلایی «چک سفید» برای ادامه کشتار و قتل اعطا نمود. سخن از تروریسم ناب ولایت در دنیای آزاد هست که طی چهار دهه گذشته به یکی از ارکان قدرتنمایی برای رژیم آخوندی تبدیلشده است.
بمبگذاری، قتل و کشتار مخالفان و اعضاء مقاومت ایران در پایتختهای اروپایی و سپس زد بند برای آزاد نمودن عاملان ترور که تماماً در سایه سیاست مماشات صورت میگیرد، بخشی از این سیاست راهبردی را تشکیل میدهند.
در این راستا نیز شاهد بودهایم که این سیاست مخرب چگونه دست در دست دیکتاتوری ولیفقیه بر بسیاری از اعمال تروریستی رژیم خاک پاشیده است. نمونههایی مانند آزادی تروریستها و قاتلین دکتر کاظم رجوی در ژنو, آزادی عوامل تروریسم دولتی در برلین، بن، هامبورگ، پاریس، وین و یا بیروت تنها گوشهای از «بذل و بخششها» از سوی طرفهای تجاری و نفتی رژیم آخوندی میباشند.
براین منطق نیز اکنون دولت بلژیک در ادامه این سیاست مخرب تلاش دارد تا یکبار دیگر این آزموده به خطا رفته را درپوش و ریختن اشک تمساح برای «گروگانها» تکرار نماید.
نمونتا نشریه پولیتیکو، (۱۳ تیر ۱۴۰۱) در این رابطه تأکید دارد:
««بلژیک راه را برای اعزام تروریست محکومبه ایران هموار میکند. منتقدان معاهده جدید میگویند که این معاهده اجرای قانون و سیستم قضایی بلژیک را تضعیف میکند و بهمعنای واقعی کلمه کارتی برای خروج مجانی از زندانها برای تروریستها ایجاد میکند».
اما آنچه که تا به امروز به اثبات رسیده، این واقعیت است که با هر آزادسازی، با هر زد و بندی, و یا پهن نمودن فرش قرمز برای پدرخوانده و بانکدار تروریسم در دنیا, این رژیم آخوندی است که همواره جریتر شده و بر خواستههای ناحق خود افزوده است.
براین منطق نیز شاهد افزایش حملات تروریستی و نقض حقوق انسانی در جای جای جهان که حاصل پدیده شومی بنام «بنیادگرایی مذهبی» است، هستیم.
لذا این همبستگی جهانی و بیداری وجدانهای بشری علیه هرگونه زد و بند که سرانجامی جز بازی با جان انسانها را ندارد، اکنون ضرورتی دوچندان یافته است. اعتراضات بهحق طی هفته گذشته در چهار قاره جهان نیز ترجمان خشم و نارضایتی عمیق علیه هرگونه معامله بر سر جان انسانها میباشند.
سخن آخر آنکه، آنچه که امروز تحت نام تروریسم دولتی از سوی رژیم آخوندی در خاک اروپا صورت میگیرد، ناشی از نبود و عدم اطلاع از ماهیت این دیکتاتوری نیست، زیرا دوایر اطلاعاتی و امنیتی بسیاری از کشورها همواره نسبت به اقدامات و فعالیتهای رژیم بهویژه سوءاستفاده از موقعیتهای دیپلماتیک، بازرگانی، تجاری و استاتوی دانشجویی هشدار دادهاند.
لذا زمان آن فرارسیده تا کلیه سفارتخانهها، کنسولگریها، مراکز بهاصطلاح فرهنگی و یا مذهبی و انجمنهای پوششی وابسته به رژیم آخوندی را تعطیل و کارکنان آن را اخراج نمایند. بهیقین این قدمی مهم برای اثبات «مبارزه علیه تروریسم» خواهد بود.