هادی محسنی: عملیات کانون‌های شورشی داخل ایران با تسلط بر قوانین مبارزه علمی

 

بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق ایران... قبل از هر چیز پی بردند که مبارزه یک " علم" است. (سایت مجاهد اول اسفند ۱۴۰۰)

" برای درک قوانین مبارزه باید در جریان آن شرکت کرد. برای رهبری مبارزه نمی‌شود از حاشیه دستور داد".

 (محمد حنیف نژاد بنیان‌گذار سازمان مجاهدین خلق ایران)

علم مبارزه و تسلط بر قوانین آن با هدف و جهت‌گیری آن معنی می‌دهد. بعد از مطالعات و بررسی‌های نسبی از اپوزیسیون رژیم ایران که نگارنده داشت برداشت این شد که: 

مقاومت ایران و در رأسش مجاهدین خلق ایران بعد از حاکمیت هیولای ولایت‌فقیه در 2 مرحله مبارزه را پیش می‌برد:

 اول- دوره‌ای با نام "فاز سیاسی" تا ۳۰ خرداد ۶۰.

دوم-  اعلام انقلاب نوین با استراتژی مبارزه مسلحانه. 

یعنی تا جائیکه مبارزه سیاسی امکان دارد، مبارزه مسلحانه روشی انحرافی است وجائیکه کمترین روزنه آزادی با سرکوب و قهر بسته‌شده، سیاسی‌کاری نادرست است زیرا همکاری با توجیه مثلاً با اصلاح‌طلبان ولایت‌فقیه به‌طور قانونمند پیش خواهد آمد. نوع و روش مبارزه و به عبارتی استراتژی مبارزه با انواع دیکتاتوری را سیستم دیکتاتوری (ولایی مذهبی – پادشاهی سلطنتی) به گروه‌ها و جریانات مخالف دیکتاتوری تحمیل می‌کند.

شاید لازم باشد روی کلمه " تحمیل" کمی مکث کنیم: درست است که نوع مبارزه را بیشتر دیکتاتوری‌ها تحمیل می‌کنند اما بعدازاین تحمیل, شناخت علمی از ماهیت استبداد حاکم برای انتخاب نوع و روش مبارزه در انطباق با آن پیش می‌آید. بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ که هیچ روزنه مبارزه مسالمت‌آمیز (سیاسی) باقی نماند برای مخالفین و در کل اپوزیسیون دوران " فاز سیاسی"، اصل انتخاب نوع مبارزه تعیین‌کننده بود:

 اول- انتخاب مبارزه سیاسی مثل روند سپری‌شده " فاز سیاسی".

دوم-  انتخاب مبارزه قهرآمیز و مسلحانه.

 وقتی عمر مفید مبارزه سیاسی علیه حکومت ولایی ایران به پایان می‌رسد, بازگشت و یا ادامه آن روش مبارزاتی در اصل همکاری با همان رژیم را قانونمند به دنبال دارد

ادامه مبارزه با رژیم ایران بعد از سپری شدن روش‌های مسالمت‌آمیز سیاسی, نفی آن مرحله و اعلام مرحله جدید مبارزه بود. به‌عبارتی‌دیگر بعد از طی شدن مبارزه به روش مسالمت‌آمیز و سیاسی و آغاز کشتار و اعدام وحشیانه پاسداران رژیم, بازگشت به روش مبارزه مسالمت‌آمیز با حکومت ایران صد درصد انحرافی, خیانت و تسلیم به رژیم معنی می‌داد. حالا کارنامه تمامی جریانات دوران پروسه سیاسی صحت و درستی انتخاب نوع مبارزه بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ برای مردم ایران که روزانه در "میدان"حاضر می‌شوند آشکار و روشن‌شده است.

قوانین مبارزه علمی در قبل و بعد از ۳۰ خرداد کیفا فرق می‌کند. در همین راستا اگر نیرویی خودزا با قوانین مبارزه علمی انطباق داد ماندگار شد و بقیه نقش عملی در صفحه سیاسی ایران را با انتخاب زندگی مسالمت‌آمیز در داخل و خارج از ایران از دست دادند و با بازی با جملاتی مثل " مبارزه خشونت پرهیز!!!"، گذشته و آینده خود را به بقای رژیم ولایت‌فقیه پیوند دادند.

دسته‌جاتی که در همان قانونمندی‌های دوران فاز سیاسی درجا می‌زنند درواقع به انتقاد از عملکردهای رژیم آن‌هم پشت کامپیوترها و اینترنتی می‌پردازند. این‌ها در همین سطح هم حتی عقب‌تر از انتقادکنندگان درون سیستم ولایت‌فقیه عمل می‌کنند. همه باندهای رژیم نیز الان با انتقادها و ایرادگیری‌های جناحی, نقش" آقای مربوطه" زمان شاه خائن را بازی می‌کنند که ملت را سرگرم نگه‌دارند.

در شرایط فعلی به‌ویژه بعد از روی کار آورده شدن رئیسی, اختناق بیداد می‌کند بحران‌ها تمامیت رژیم را محاصره کرده است. اعدام‌های روزانه رو به افزایش است گرانی و گرسنگی ملت ایران را گرفتار ساخته است. راه‌حل چیست, کدام انتخاب در مرحله بلوغ مبارزه  پاسخگوی این مرحله از مبارزه برای سرنگونی دیکتاتوری افسارگسیخته و فاشیسم مذهبی ولایت‌فقیه می‌باشد؟ جواب: کانون‌های شورشی با تکیه بر علم مبارزه در زمان و عصر حاضر.

در راستای استراتژی مبارزه علمی ۷ بهمن ۱۴۰۱، بیست و پنج شبکه تلویزیونی و رادیوئی رژیم با ابتکار فوق تصور کانونهای شورشی قطع شد. تمامی پرسنل  این شبکه‌ها در محل کارشان, با تصویر رهبری مقاومت و تصویر خط قرمز خورده خامنه‌ای و نوشته: درود بر رجوی و  مرگ بر خامنه‌ای  مواجه شدد. دنیا و مردم ایران درواقع با پیچیده‌ترین نوع و روش مبارزه آگاه شدند.

تسخیر و انهدام سایبری مراکز حساس و امنیتی رژیم توسط کانونهای افتخارآفرین شورشی ادامه دارند. تسخیر و انهدام دوربینهای کنترل مراکز حساس حکومتی از قبر خمینی گرفته تا کارزار بزرگ تسخیر اطلاعات قضائیه حکومت ولایت فقیه و ...، مرتب پیام داده می‌شود: دوران گذار از طلسم اختناق بدرستی طی می‌شود. همچنین پخش شعارهای آتشین درود بر رجوی و مرگ بر خامنه‌ای در سراسر ایران با روشهای بسیار عالی نیز پیام می‌دهد که طنابهای  توراختناق یک, یک آتش می‌گیرند. به همین جهت خیزشها و اعتراضات مردمی هرگز تعطیل نمی‌شوند تا  مرحله بلوغ مبارزه علمی کانونهای شورشی به بار نشیند و ارتش قیام  بهمراه ارتش آزادی, تمامیت فاشیسم دینی ولایت فقیه و بقایای استبداد سلطنتی را در زباله‌دان تاریخ برای همیشه چال کنند.