ناهید همت‌آبادی: برجام و خیام



اگر حتی یکی از شما این نوشته را خوانده و به من بگوید اهالی حراف مذاکره جو بعد از این‌همه جابه‌جایی از وین به قطر و وین، چرا باز با این برجام نیمه‌جان بیچاره مثل جنازهٔ بی‌صاحب رفتار کرده و آن را از این قبله رو به آن قبله دراز می‌کنند؟ یا برجام مگر اصلاً آدامس خروس نشان بادکنکی است که هر دفعه آن را صد جور در دهان چرخانده و در برابر چشمان کنجکاو خبررسانان جهان بادش کرده با آب‌وتاب فراوان از آن حباب گندهٔ دهان‌پرکنی می‌سازند که بلافاصله، ساعتی یا روز بعد یکهو می‌ترکد و هیئت فرنگی را ناچار روانه کشورهایشان نزد آمرینشان و نخالهٔ ریش‌دار را نیز به زیر قبای ولایت سُر می‌دهد(اشتباه نشود منظور از نخالهٔ ریش‌دار «زیاد نخاله» سرکردهٔ شبه‌نظامیان جهاد اسلامی نیست، غرض نخالهٔ ولایی حاضر در مذاکرهٔ برجام است که البته چندان کمتر از «زیاد نخاله» هم نخاله نیست.

حدس من اما این است که دفعهٔ دیگر اگر خدا خواسته باز وراجی برجامی دیگری در کار باشد، جای جدید حتماً با تحمیل رژیم، پایتخت کشور پدرخوانده خواهد بود بخصوص که روزهای پایان نافرجام برجام هم تقریباً با ماهواره پرانی «خیام» گره خورد و قیم لامذهب شمالی، «خیام» را سوار بر موشک راهوار خود به هوا پرتاب کرد که البته بعضی شایعه‌پراکنان چشم‌چپ طبق معمول سنواتی رایج کردند که چون ماهواره با نام نامی شاعر بزرگ ایران «خیام» آراسته بوده گویا در حال گشت‌وگذار در فضا و سیر و سلوک و صفا در هوا یکهو هوایی و با دور دیدن چشم اراذل‌واوباش رژیم سخت جوّ گیر هم شده و در عوض بهره‌وری از «ماهواره سواری» به تقلید از عارف نامی ایران به نواختن نی و رباب و نوشیدن خمر و شراب پرداخته و درنتیجه اوضاع فضایی را چنان بر هم زده که همسایه بی‌معرفت با همه سهم گنده از دریای خزر و خیلی چیزهای دیگر اما یکهو لگد زده توی بساط قمپز ماهوارهٔ آخوندی و آبروی نداشته ولایت را حسابی دود کرده.

از این‌ها اما که بگذریم ازآنجاکه نخاله‌های رژیم هر دفعه محض خرید وقت تا فشردن چاشنی بمب و موشک در دست با خاطرجمع، موضوع جدیدی را روی میز مذاکرهٔ برجام ولو کرده و یک‌بار برای حذف نام سپاه پاسداران از لیست تروریستی یا این بار به بهانهٔ «پادمانی سایت‌ها» میز مذاکره را چپه کرده و به چاک می‌زنند، این بار نخاله رژیم ناچار به‌فرمان ولی خون‌خوار محض فرار از خفت و رسوایی نفس‌گیر با اشراف به آرزوی قلبی اما پنهان زیرسبیلی هیئت‌ها به امر خیر مماشات شاید موس‌موس کنان دوباره به گود زورخانهٔ مذاکره برگردد و یک روز یکهو موقع بحث‌های خیلی خیلی داغ اتمی محض گریز از آچمز شدن ناگاه ترجیع‌بند «رضاشاه روحت شاد» را (مثل مواقعی که قمه‌کش‌های لباس شخصی وقت قیام و تظاهرات شهرها نعره می‌کشند) طوری سر دهد که گویی با توسل به روح رضاخان قزاق قصد دارد هیئت متعجب را جوری منقلب و بهت‌زده سازد که کلاً یادشان برود به کجا و چرا آمده‌اند و مؤدبانه و موذیانه مزهٔ شهد‌آسای سیاست مماشات با فاشیسم مذهبی را چنان زیر زبان مزه مزه کنند که بزاقشان روی کراواتشان سرازیر شود و مثل همیشه بی‌اعتنا به کشتار، سرکوب و اعدام مردم بی‌گناه ایران، با شور و شعف برجامی به ادامهٔ مماشات با خون‌خواران ایران ادامه داده و دستان حریصشان را گشاده به‌سوی قاتلان مردم ایران و جهان دراز کنند.

نابودی غایی و مرگ نهایی فاشیسم دینی ایران و رهایی جهان از ترور و کشتار هیولای خون‌آشام زمان، بی قصد تقدیر و تمجید اما بی‌تردید با حضور مجاهدین خلق و مقاومت سازمان‌یافته سرا سری آنان به‌مثابه تنها آلترناتیو موجود درصحنه سیاسی ایران و در ارتقاء و گسترش کانون‌های شورشی رقم خواهد خورد که طی عمر طولانی مبارزات خود از دوران دیکتاتوری چکمه تا نعلین در همین ایام هرگز با زد و بندهای سیاسی مرسوم یا با موش و گربه بازی‌های پلید استعماری ارتجاعی سر سازگاری نداشته، ندارند و نخواهند داشت. براین اساس بی شک انواع هرزگی‌های مجازی و رسانه‌ای یا دهان دریدگیهای لومپن وار نسبت به مجاهدین و مقاومت ایران جز با آرزو و به‌منظور حفظ و بقای ارتجاع حاکم یا موذیانه امید و التماس برای بازگشت به سلطنت مخلوع نیست که گرچه البته از سرعت تحقق پیروزی مردم ایران و مقاومت خون‌بارشان که تا بن استخوان و توان درگیر هفتاد خوان مبارزه با حکومت ترور و کشتار است، تا حدی کاسته و مانعی موقت ایجاد کند اما بااین‌همه مردم به‌جان‌آمده از فقر فراگیر، تحقیر، سرکوب و کشتار و به‌ویژه زنان و جوانان ایران‌زمین سرانجام با پیش‌آهنگی کانون‌های شعله‌ور شورشی و با اتکاء به رزم آوران ارتش آزادی، رهایی و آزادی میهن اسیر و مردم دربند را محقق خواهند نمود که فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران نیز همین را به شورشگران در سراسر خاک ایران فرمان و فراخوان داده است.