همزمان با سفر آخوند جنایتکار ابراهیم رئیسی به هفتاد و هفتمین مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک که با اعتراضات گستردهای از سوی محافل سیاسی، حامیان حقوق بشر، نیروهای دمکرات و بویژه ایرانی آزاده و اشرف نشان در سراسر جهان روبر گردیده، وی در مصاحبهای دستچین شده با یک رسانه معلومالحال و حامی سیاست استمالت از دیکتاتوری ولایتفقیه، دست به تحریف و جعل تاریخ برسر خونهای بناحق ریخته شده طی کشتار بیش از ۳۰ هزار زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز در سال ۶۷زد.
این آخوند تبهکار که اکنون بدلیل نقش خود در سرکوب و نقض حقوق بشر در لیست سیاه آمریکا و اتحادیه اروپا قراردارد، ضمن فرار از تبعات نقش خود در قتل عام زندانیان سیاسی، بطرز گوبلز واری از جمله گفته است: «هر کسی که در ایران مرتکب جرم و جنایتی شده، در دادگاه به جرم او رسیدگی شده و مجازات میشود. آنها افراد را ترور میکردند و جرائم آنها در دادگاه مورد رسیدگی قرار گرفته بود».
به یقین بیان این جملات به معنای وجود چند واقعیت است. نخست وجود فشار افکار عمومی و بویژه افشاگریهای سازمان مجاهدین و مقاومت ایران از نقش بلامنازع وی در قتل عامهای سال ۶۷ و دیگر نشان از ابعاد فشارهای اجتماعی، بین المللی، سیاسی و دیپلماتیک علیه این آخوند درنده خو را دارد.
خاطرمان هست که خمینی با تشکیل یک هیئت مرگ، شامل آخوند ابراهیم رئیسی، جانشین دادستان کل تهران، آخوند حسینعلی نیری، حاکم شرع، مرتضی اشراقی دادستان کل و خوند مصطفی پورمحمدی، نماینده وزارت اطلاعات در تهران و علیرضا آوایی، وزیر دادگستری سابق، و محمدحسین احمدی در استانهای جنوبی کشور فرمانی صادر نمود تا زندانهای کشور را از زندانیان سیاسی خالی نمایند.
واقعیت اثباتشده در قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ آن است که تمامی آنان دوران محکومیت خود را میگذرانده و اساساً هیچ ارتباطی با دنیای خارج بهویژه در قبل و یا فردای نوشیدن جام زهر توسط خمینی ملعون نداشتهاند. بدینسان معلوم نیست که گوبلز خامنهای بر اساس کدامین مدارک و دلایل و بر اساس رأی کدامین دادگاه و یا پرونده قضائی، مدعی میشود که آنان «مرتکب جرم و جنایت» شدهاند.
آنچه که تا به امروز بر همگان و بهویژه جامعه بینالمللی روشن گردیده، همان وجود واقعیتی بنام «ماشین کشتار» و فرمان «قتل» از سوی شخص خمینی با صدور یک «فتوا» علیه زندانیان مجاهد سر موضع و دیگر زندانیان عقیدتی بوده است.
براین اساس زندانیان در مقابل ۴ سؤال قرارگرفته و پاسخ منفی به هرکدام از این سؤالات به صدور رأی اعدام علیه آنان منجر گردیده است.
براین اساس زمینههای کشتار زندانیان بیدفاع نیز از ماهها پیش آماده گردیده بود، بطوریکه بنا بر شهادت بسیاری از قربانیان از بند رسته، طرح و نقش قتلعام از فروردین سال 67 بهتمامی ارگانهای سرکوبگر و کمیته مرگ ابلاغ گردیده بود. همچنین نبود تاریخ صدور در حکم خمینی براین واقعیت نیز مهر دوچندان میزند و نشان از آن دارد که موضوع پاکسازی زندانهای بخشی از «دکترین» رژیم برای مقابله با مقاومت ایران را تشکیل میداده است.
وجود گورهای دست جمعی در بسیاری از شهرهای کشور که امروزه آماج حملات کینهتوزانه گزمگان خامنهای با هدف «جاده کشی، شهر و بلوارسازی و یا پارک تفریحی» قرارگرفتهاند، بهترین ادله برای ابعاد جنایت انجامشده میباشند.
در این راستا نیز رژیم آخوندی تا به امروز از دادن تعداد، نام و اسامی قربانیان، زمان و نحوه شهادت آنان و یا محل دفن اجساد هیچ اطلاعی در اختیار افکار عمومی و یا خانوادهها و بازماندگان آنان قرار نداده و از هرگونه همکاری با سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر و یا گزارشگر ویژه حقوق بشر در سازمان ملل متحد خودداری کرده است.
ابعاد جنایت انجامگرفته از سوی آخوند رئیسی به حدی است که برای نمونه آقای منتظری در آخرین ملاقات با اعضای هیئت مرگ به تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۶۷ که این آخوند جنایتکار نیز بخشی از افراد حاضر را تشکیل میداد، بهصراحت تأکید کرده است: «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده از اول انقلاب تا حالا به دست شما انجامشده است. در آینده جزو جنایتکاران تاریخ از شما یاد خواهد شد».
خاطرمان هست که آخوند جلاد ابراهیم رئیسی پیشتر ضمن افتخار به آمریت در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ (سایت حکومتی زیتون ۳۱خرداد ۱۴۰۱) از جمله گفته بود: «افتخارم این است که در کسوت دادستان هرجا که بودم دفاع از امنیت و آسایش کردهام».