خانه ملل در نیویورک گرچه امسال ننگ حضور جلاد خونآشام را بر خود رواداشت و پذیرای دراکولای ایران شد که با نشان دادن تصویر منحوس قاسم سلیمانی سرکردهٔ تروریستهای جهان، شأن و شرف نداشتهٔ رژیم ملایان را در معرض دید سران کشورها قرارداد؛ اما همزمان، شورش و قیام در ۱۵۴ شهر ایران نیز که به انگیزه مرگ جانگداز مهسا امینی ریشه و بن فاسد و پلید اصل ولایتفقیه را تا حذف تمامیت رژیم آخوندی نشانه رفته نیز بیشک سر آخر شبهای غمافزای وطن را در روزهای روشن و فصول درخشان رهایی احیا کرده رقم خواهد زد و پویندگان دلیر راه دهها زن و مرد به خون خفتهٔ قیام ایران نیز سرانجام میهن دربند را از چنگال هیولای آدمخوار، جلاد تبهکار و همه دست آموزان افسارگسیختهٔ هار رها خواهند ساخت.
اگر حتی سیاستبازان بی پرنسیپ و اخلاق و مماشات گران بیوجدان دغلباز بیاعتنا به دریای رنج و خونی که چهل سال آزگار از پیکر سیاوشان جاری است و خون جاری جوانان به خاک افتاده به دست گزمههای هار خامنهای همچنان زیرجُلی یا علنی پنجههای خونچکان جلاد را بفشارند و خامخیال به امید زد و بندهای تجاری آتی با گوبلز عمامه دار، عکسهای شرمآور را در قاب شئونات معنوی و میهنی خود بیاویزند.
مرگ دلخراش مهسا امینی به دست آدمکشان خامنهای، جرقهٔ سوزان نهفته در تراکم خاکستر خیزش و اعتراضات سالیان اقشار مختلف بهجانآمده از فقر و سرکوب، تحقیر و ارعاب، ستم، فساد و کشتار مردم و جوانان بیگناهی ست که در یکپارچگی انبوه تظاهرکنندگان، رادیکالیسم شعارها و هماهنگی خواست شورشگران همه شهرهای ایران بهگونهای هماهنگ تجلییافته و بیانتها و یکصدا خواهان سرنگونی تمامعیار خلافت مطلقهٔ خامنهای و برچیدن همهٔ دستگاههای سانسور، جاسوسی، ترور و سرکوب، جنگافروزی و بمب سازی ملایان بوده و وجه بلوغ و تکامل شورش و اعتراضات سالهای ۸۸ و ۹۸ را تا قیام نهایی و نابودی فاشیسم دینی در ایران، منطقه و بخشی از جهان نوید میدهد همانگونه که در پیام رئیسجمهور منتخب شورا برای دوران گذار مریم رجوی نیز آمده است: «مرگ مظلومانه مهسا امینی که حالا دختر ایران است، باروت انباشته در شهرهای شورشی را به آتش کشیده است و آزادی و حاکمیت مردم بیش از همیشه در دسترس است».
حالا باوجود حمایت رئیسجمهور، وزیر آموز خارجه و رئیس مجلس نمایندگان امریکا، اتحادیه اروپا و انبوهی از سیاستمداران و مقامات عالیرتبه کشورها از قیام ایران گرچه سیاست کثیف مماشات هنوز پنهان و آشکار با دستار بر سران برقرار است اما قیام جاری ایران و شرایط تحمیلیِ ناخواستهٔ ناشی از آن به گمانم در همه حال امکان بازگشت به گذشته و ادامه بازی مماشات سیاستمداران را با جلادان ایران دچار اشکال و اختلال و آنان را ناگزیر طوری به انصراف از آن مجبور خواهد ساخت که حتی دادن تریبون در صحنهی بینالمللی به رئیسی جلاد برای بیان دجالیت و درونمایه پلید رژیمش او را اما از مجازات به خاطر نسلکشی و جنایت علیه بشریت مصون نخواهد داشت.
به یمن جانفشانی بیشباهت و فداکاری بی تعریف مجاهدین و دلاوران ارتش آزادی و قهرمانی بیهمتای کانونهای شورشی که در مرحله کنونی قیام تدریجاً به تشکیل یگانهای ارتش آزادی در شهرهای شورشی خواهد انجامید، لحظه و روزهای برکندن و سوزاندن آخرین خشت بنیان و بیت ولی فقیه خون آشام و همه جانیان و خائنان به میهن و ملت به دست مردم، جوانان و زنان ایران فرا خواهد رسید که خاکستر آن را به آبریزگاه تاریخ فرو خواهند پاشید و این نیز نه دور و دیر بلکه در چشم انداز نزدیک است.