هادی محسنی ـ عبور از سرکوب تضمین سرنگونی

 

 

در سیستمهای تمامیت‌خواه و استبدادی عبور از سرکوب آسان و یکسان صورت نمی‌گیرد. نسل ما عبور از سرکوب و اختناق مطلق دوران پهلوی به‌ویژه دوران محمدرضا پهلوی را به‌طور همه‌جانبه تجربه کرده است.
عبور از سرکوب، پرداخت بهای حداکثر با آرمان آزادی و باهدف نابودی استبداد در اشکال مختلف آن است. با این توضیح عبور از سرکوب مقدم بر پاره کردن و یا پاره شدن تور اختناق است. در دوران ستم‌شاهی فدائیان و مجاهدین با پرداخت بهای حداکثر یعنی جان، از سرکوب عبور کرده بودند. معنی این عبور در آن دوره یعنی آنان، بالقوه وارد مرحله دوم مبارزه برای براندازی استبداد سلطنتی و پاره کردن تور اختناق می‌شدند.
مردم در سراسر ایران در اوج نارضایتی از ستم‌ها و تبعیض‌ها در ابعاد گوناگون زندگی‌شان بودند. اعدام و زندانی کردن دسته‌های عبور کننده از سرکوب دیکتاتوری پادشاهی ادامه داشت.
 پاسخ این ستم‌های بی‌حدوحصر،۲ شرط لازم داشت:
اول و مهم‌تر از همه حضور نیروهای عبور کننده از سرکوب برای سرنگونی سیستم موردنظرشان یعنی استبداد سلطنت پهلوی.
واجدین شرط اول یعنی پیشتازان فدائی- مجاهد اکثریتشان در بند و زندان بودند. آرمان آنان برای عبور از سرکوب تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم عملکرد انقلابی‌شان در سطح جامعه به‌طور نسبی گسترش‌یافته بود. اما حضور فیزیکی جهت سازمان‌دهی و پیشبرد امر مبارزه برای پاره کردن تور اختناق سلطنت پهلوی را نداشتند.
شرط دوم همسوئی شرایط بین‌المللی با اوج نارضایتی‌ها در جامعه استبدادزده ایران.
تمامی شرایط فوق با دکترین و سیاست جهانی امریکا زیر عنوان "رعایت حقوق بشر" در جهان هم‌زمان شد. این همسوئی مفید بود. اما به شرطی که عبورکنندگان از سرکوب به شکل سازمان‌یافته حضور داشتند. به سبب سرکوب وحشیانه ساواک شاه، ادامه‌دهندگان راه آنان نه‌تنها در جامعه حضور نداشتند بلکه همگی در زندان بودند.
 نتیجه اینکه این سیاست " حقوق بشری کارتر"، تمام‌عیار در خدمت ارتجاع آخوندی به رهبری خمینی قرار گرفت که نتایج شوم آن در بیش از ۴۰ سال در جای‌جای وطن زیبایمان ایران بر همگان روشن شده است.
در پی حاکمیت ولایت‌فقیه و حمایت همه‌جانبه استعمار و مماشات در همراهی با این رژیم، نارضایتی‌های اجتماعی هم‌زمان با سرکوب در ابعادی وسیع‌تر از دوران شاه خائن ادامه یافت.
زمان مناسب و پاسخ نوینی جهت عبور از سرکوب دوران وحشت هیولای ولایت‌فقیه لازم بود. آن دوران فرارسید: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰.
در آن تاریخ مرحله عبور تمام‌عیار از سرکوب سلطنت ولایی ایران شروع شد. جاده عبور سخت و سهمگین بود. اما اگر انجام نمی‌شد پیروزی انقلاب نوین ایران بیمه نمی‌شد. تظاهرات مسالمت‌آمیز نیم میلیون نفری ۳۰ خرداد وحشیانه سرکوب شد. رودهای خون جاری گردید اما هیولای ولایت‌فقیه و همراهی مماشاتگران خائن نتوانستند نسل پایدار و مصمم دوران را شکست دهند. انقلاب نوین مردم ایران توسط رهبری مقاومت ایران آقای مسعود رجوی اعلام شد و راهش را در شرایط و مراحل مختلف باز کرد.
 واقعی‌ترین و انقلابی‌ترین تصمیم مهم این مرحله در دی‌ماه ۱۳۹۶ بود که آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران فرمان تشکیل کانون‌های شورشی را اعلام و اجرایی کرد. این کانون‌ها راههای عبور از سرکوب را با نهایت فدا و صداقت ادامه می‌دهند.
جا افتادن خط و رسم مقاومت و مجاهدین خلق ایران با کانون‌های شورشی به‌خوبی پیش می‌رود. این کانون‌ها قبل از قیام قدرتمند فعلی در سراسر ایران، مظاهر حکومتی را آتش می‌زدند و برخی مراکز امنیتی و نظامی رژیم را منفجر می‌کردند. این رزم و راه و رسم انقلابی کانون‌های شورشی اکنون در دانشگاهها، مدارس و خیابانها با افتخار ادامه می‌یابد.
 از مراحل بلوغ این خط و رسم قیام‌های ۹۶ و ۹۸ بود که در تکامل آن‌ها قیام‌های ظفرمند و نیرومند شهریور و مهر ۱۴۰۱ جریان یافته است. قیام‌های جاری نشان می‌دهد که خط عبور از سرکوب پیشتازان مجاهد خلق، خیابانی شده و ترس مردم از توپ‌وتشر ولایت‌فقیه، پاسداران فاسد و جنایتکارش فروریخته است. جهان نیز اکنون اعتراضات بدون ترس مردم را تأیید می‌کنند ازجمله: " تظاهرات نشان می‌دهد که مردم ایران دیگر ترسی (از سرکوب رژیم) ندارند" (واشنگتن‌پست ۳۱ شهریور ۱۴۰۱).
 تظاهرات ایران هیچ نشانی از توقف ندارد. دیوار ترس شکسته است...  (لس‌آنجلس تایمز شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱).
 ریخته شدن ترس عنصر اصلی در عبور از سرکوب دیکتاتوری حکومت ولایی ایران است. کانون‌های شورشی در چند سال اخیر این نقش را به‌خوبی و در عمل به انجام رسانده‌اند.
نتیجه اینکه:
 مراحل عبور از سرکوب این رژیم دیکتاتوری با نیرو و مقاومت سازمان‌یافته فعلی در کف خیابان‌های ایران، با ارتش قیام هماهنگ پیش می‌رود. این پیشروی شروع و اقدام عملی قیام‌های فعلی برای پاره کردن  و آتش زدن تور اختناق سلطنت ولایت‌فقیه است.