با گذشته قریب چهار هفته از قیام مردم ایران علیه ظلم و ستم آخوندی شاهد سرکوب بیسابقهای از سوی دیکتاتوری ولیفقیه علیه قیام آفرینان میباشیم.
علائم و نشانهها برای این سرکوب خونین را روز گذشته خامنهای طلسم شکسته در جمع تشخیص مصلحت نظام اینگونه به بیرون ساطع نموده است: «مسئولان قضایی و امنیتی باید وظیفه خود را انجام دهند، کار فرهنگی جای خود و کار قضایی و امنیتی هم در جای خود».
براین اساس نیز شاهد هستیم که هر سه قوای حکومت و بهویژه دولت آخوند جنایتکار رئیسی و قوه قضائیه، بیوقفه و با انتشار دستورالعمل و یا موضعگیریهای گوناگون بر «سرکوب و کشتار» هرچه بیشتر قیام آفرینان تأکیددارند.
بر اساس دادههای میدانی از آغاز قیامها تاکنون حداقل «۲۴ کودک» به شهادت رسیدهاند. بخش بزرگی از این کودکان براثر شلیک مستقیم گلولههای جنگی در مناطق محروم و سرکوبشده کشور مانند «کردستان، کرمانشاه و یا سیستان و بلوچستان» به ثبت رسیده است.
براین منطق نهتنها بر سروصورت معترضین و بهویژه کودکان، نوجوانان و زنان شجاع گلولههای جنگی و یا گازهای شیمیائی شلیک میشود، بلکه فراتر از آن، رژیم آخوندی در ابعاد بسیار گستردهای دست به دستگیریهای کور، اخراج کارکنان معترض، معلمان، اساتید، دانشجویان، وکلا، کارگران، نفتگران و حتی دانش آموزان از مدارس زده است.
ابعاد دستگیریها که بنا برداده های سازمان مجاهدین خلق اکنون از مرز «۲۰۰۰۰» نفر نیز گذشته، تا بدان جا است که دیگر جایی برای سوزن انداختن در زندانها، سیاهچالها و خانههای امن در کشور باقی نمانده است.
در رابطه با ابعاد دستگیریهای کور، شورای ملی مقاومت در اطلاعیهای ازجمله تأکید کرده است: «زندان تهران بزرگ یا فشافویه یکی از بدنامترین و بزرگترین زندانهای رژیم است که ۱۱۰ هکتار مساحت دارد و در ۳۲ کیلومتری جنوب تهران قرار دارد. این زندان فاقد حداقل امکانات زیستی و بهداشتی میباشد. رژیم برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی آنها را به این زندان منتقل میکند. در بدو ورود زندانی را بهشدت کتک میزنند و مورد تحقیر و هتک حرمت قرار میدهند».
همچنین شقاوت نیروهای سرکوبگر، لباس شخصیها و یا گارد ویژه که گوشهای از صحنههای آن را اکنون میتوان در شبکههای اجتماعی و یا گزارشات میدانی رؤیت نمود، بهیقین بازتاب سیاستی بنام «کشتار و دستگیری» های کور و گسترده در ایران آخوند زده میباشند.
بدینسان خامنهای این علامت را که وی از روند انقلاب دموکراتیک مردم ایران در وحشت بیسابقهای دستوپا میزند، به جهانیان اعلام کرده است. وی بهمانند همیشه راهکار را تنها و تنها در سرکوب خونین، کشتار، دستگیریهای فلهای و هرچه بیشتر امنیتی نمودن جامعه جستجو میکند و بدینسان اکنون شهرهای میهن را به میدان «جنگ» میان قیام آفرینان و نیروهای روحیه باخته و وحشتزده حکومتی تبدیل نموده است.
در رابطه با موج دستگیریهای کور نیز پیشتر معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور رژیم اعتراف کرده بود: «دستگیرشدگان صحنه، تا زمان محاکمه دیگر بههیچوجه آزاد نخواهند شد و دادگاههای آنها بهسرعت برگزار میشود و احکام بسیار قاطع و بازدارندهای برای آنها صادر خواهد شد». (سایت حکومتی شرق ۱۷ مهر ۱۴۰۱)
در رابطه با ابعاد بحران انسانی برای دستگیرشدگان، مقاومت ایران در یک روشنگری ازجمله تأکید دارد: «قضاییه جلادان از ابتدای قیام سراسری مردم ایران، دستکم ۲ هزار تن از بازداشتشدگان قیام را به تیپ ۶ زندان تهران بزرگ تهران منتقل کرده است».