حسین پویا: سیدعلی به پایان سلام کرد!

 

 

سیدعلی آمد توی "تلویزیان"!

گفت ای داد و هوار از دشمنان

ای بزرگان امور کشوری

"فِر" زده دشمن به ریش رهبری

بارها این روضه ها را خوانده ام

حال مثل خر توی گل مانده ام

خط خطی شد واقعا اعصاب ما

می پرد شب از سرِ ما خواب ما

مانده ام با دست و جسم ناقصم

می شود خارج همین روزا فِسم

گفته ام که ناقصه این جسم من

گرچه بد در رفته اینجا اسم من

این جوانانی که شورش می کنند

دشمن ما را ستایش می کنند

این شعارائی که اینها می دهند

سکته قلبی به ماها می دهند

از شعاراشون که مویم سیخ شد

منکر افکار ما از بیخ شد

جمله مسئولین کشور واقفید

هیچکس از بنده جز نیکی ندید

اشتباهی هم اگر جایی شده

یا کسی ابزار رسوایی شده

بوده او جاسوس و بر ضد من است

پس، بگیریدش که او هم دشمن است

ای بزرگان امور، ای مومنان

نوبت کار شما شد این زمان

نامه بنویسید و امضایش کنید

هرکه با من نیست افشایش کنید

تا بماند این حکومت پایدار

بر خر قدرت بمانم من سوار