به جغجغه سپاه – جان نظام را می‌خواهیم

 

خامنه‌ای درمانده روز گذشته پاسدار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران را به صحنه فرستاد تا هم‌زمان با عجزولابه و التماس از شورشگران و قیام آفرینان، دست به عربده‌کشی و قدر قدرت‌نمایی قلابی بزند.

«جغجغه» سپاه که به‌خوبی صدای انقلاب دموکراتیک مردم ایران را شنیده، با بافتن مشتی خزعبلات و پرت‌وپلاگویی ازجمله گفت: «شرارت را کنار بگذارید امروز روز پایان اغتشاشات است! دیگر به خیابان نیایید از جان این نظام چه می‌خواهید؟».

ترجمان این جملات نخست به معنای اعتراف به این واقعیت است که جامعه دردمند ایران با کانون‌های شورشی اکنون «جان نظام» را در بیش از 198 شهر کشور در دست گرفته و می‌روند تا در منطق انقلاب، آخرین مجاری تنفسی ولایت‌فقیه را نیز مسدود نمایند.

در این راستا نیز مردم و به‌ویژه دانشجویان، هم‌وطنان کرد، بلوچ و سیستانی، آذری و یا شیرازی و تهرانی و مازندرانی، با به آتش کشیدن تصاویر و مجسمه‌های پاسدار کودک کش قاسم سلیمانی و یا فریاد شعارهای «بسیجی، سپاهی، داعش ما شمائید» و «همون دستی که چلاقه، قاتل شاهچراغه» پاسخ کوبنده‌ای به این فرمانده درمانده دادند.

به‌یقین این سخنان بسیاری از هم‌وطنان ما را به یاد آخرین روزهای دیکتاتوری پهلوی و عربده‌کشی‌های شداد و غلاظ  فرماندهان نظامی در آن دوران می‌اندازد.
شاه که به‌مانند خامنه‌ای جرئت به میدان آمدن و پذیرش اشتباهات تا آخرین روزهای پایانی را نداشت، همواره تلاش می‌کرد تا با گسیل گزمگانی مانند «ازهاری»، خود را در پشت نیروهای سرکوبگر حکومتی پنهان و آنان را به بلندگویی برای قدرت‌نمایی پوشالی تبدیل نماید.

ازهاری و تمامی فرماندهان نظامی در آن دوران به‌یقین آخرین تیر ترکش دیکتاتوری شاه بودند و بدین‌سان دیکتاتور مفلوک و درمانده به‌مانند خامنه‌ای، تلاش داشت تا با پیش کشیدن نظامیان، از بروزانقلاب در ایران جلوگیری نماید، اما نه سرکوب مردم مؤثر بود، نه تهدید و یا انکارانقلاب.

پاسدار سلامی در ادامه به صحرای کربلا زده و ضمن آه و ناله از نقش برجسته مجاهدین و کانون‌های شورشی در به حرکت درآوردن جوانان و توده‌های به‌جان‌آمده، می‌افزاید: «از منافقین کوردل که مظهر استبداد مظهر جنایت و کارگزار عملیاتی آمریکا و صهیونیسم هستند آن جماعت آلوده‌ای که با ارتش صدام هماهنگ شدند و به کشور و نیروهای مسلح ایران حمله کردند آیا می‌خواهید با این‌ها به حکومت برسید؟».

بدین‌سان وی به واقعیتی بنام نیروی پیشتاز و تنها بدیل علیه دیکتاتوری ولی‌فقیه اعتراف می‌نماید. خامنه‌ای و اتاق‌های فکر رژیم به‌خوبی براین واقعیت اشراف دارند که در نبود نیروی رزمنده و شورشی، آب از آب در داخل کشور تکان نخواهد خورد. روضه‌های شبانه‌روزی متولیان، سران و یا نمایندگان خامنه‌ای علیه حضور گسترده مجاهدین در داخل کشور، اکنون به کابوسی مرگبار برای نظام آخوندی تبدیل‌شده است.

بدین‌سان دستگاه پروپاگاندای حکومتی از یک‌سو به دلیل شرایط عینی در جامعه و استقبال جوانان و شورشگران از اسلوب مبارزاتی نیروی پیشتاز، قادر به دور زدن و نادیده گرفتن واقعیات در کف خیابان‌ها نیستند و از سوی دیگر برای ایجاد تعادل، تلاش دارند تا جوهر و رمز مبارزات جامعه را با انواع و اقسام «سس‌های خارجی» و در زرورق «وابستگی» به قدرت‌های منطقه و جهانی مخدوش نمایند.

بقول سخنگوی مجاهدین: «مزید بر افتخار است که مجاهدین از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ گفتند که دشمن ما همین‌جاست و دجال ضد بشر دروغ می‌گوید که در بغداد و قدس و آمریکاست!».

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید