قیام ایران- نخ نما شدن واژه ای بنام ترس

 

برگزاری پرشکوه چهلمین روز برای شهدای قیام از سوی مردم دردمند در بسیاری از شهرهای کشور طی هفته اخیر و بویژه در شهر شورشی کرج، یکبار دیگر این واقعیت که جامعه از واژه ای بنام « ترس  از حاکمیت» عبور کرده را  به اثبات رساند.

دراین راستا جامعه انقلابی ایران نشان داد که با وجود تمامی تمهیدات و آمادگی های امنیتی از سوی رژیم، نه تنها مقهور عربده کشی های خامنه‌ای و یا پاسدار آدم کش سلامی نگردیده، بلکه برگزاری شکوهمند چهلم شهدای انقلاب دموکراتیک  را به بهترین فرصت برای ادامه مبارزه و قیام تبدیل نموده است.

حضور پرشور قیام آفرینان طی روز گذشته در خیابان‌ها و آرامستان‌های کشور و درگیری با وحوش خامنه‌ای به یقین ترجمان این واقعیت می‌باشد. سخن از صحنه های پرشور مبارزاتی و انقلابی از سوی جوانان و مردم دردمندی است که دیگر شعار نمی‌دهند، بلکه به تقابل انقلابی با نیروهای تا دندان مسلح رژیم نیز دست می‌زنند. 
این همان رهنمود انقلابی از سوی کانون های شورشی یعنی « آتش، جواب آتش » می باشد که اکنون در جای جای میهن ساری و جاری گردیده است. 

به آتش کشیدن وسائل و خودروهای حکومتی و یا درگیری های تن به تن با وحوش خامنه‌ای بویژه از سوی زنان و دختران آزاده  که به گفته وزارت کشور حکومت تنها درکرج  به کشته شدن « یک بسیجی و مجروح شدن ۵ » تن دیگر  از نیروهای سرکوبگر انجامیده ، سخن از ورود جامعه به مدار دیگری از مبارزه را دارد.

دراین راستا نیز باید به نقش بلامنازع نیروی پیشتاز مجاهدین اشاره نمود که صد البته با رهنمودها، پیام‌ها و اعمال انقلابی خود، به هوشیاری جامعه دراین راستا ضریب دوچندان می‌زند.
این روند منطقی درحالی است که دیکتاتوری ولی فقیه با اعمال خشن‌ترین شیوه های سرکوبگرانه و بشدت امنیتی نمودن جامعه تلاش زیادی بخرج داده بود تا یکبار دیگر « ترس» را بر جامعه مستولی نماید. 

برتولد برشت نویسنده و اندیشمند مشهور آلمانی در یک اثر ارزشمند خود بنام « ترس و نکبت رایش سوم» ، با دقت و مهارتی مثال زدنی به مقوله تولید «  ترس » در جامعه از سوی فاشیسم هیتلری پرداخته و نشان داده که چگونه حکومت نازیسم با به میدان فرستادن خشن ترین و بی‌رحم ترین نیروهای سرکوبگر موسوم به « اس اس »  و با سرکوب خونین و سخنرانی های شداد و غلاظ ، مردم را به بند کشیده و  به « قدرت و سلطه ی مطلق » خود دوام و قوام داده بود. 

دراین راستا نیز شاهد هستیم که خامنه ای نیز ضمن کپی برداری از چنین شیوه های حکومتی تلاش دارد تا ترس را برجامعه مستولی نماید،  اما  گسیل منفورترین و بی‌رحم‌ترین نیروهای زبده حکومت به خیابان‌ها، آدم آهنی‌ها، بکارگیری دوایر گوناگون اطلاعاتی و امنیتی،  ضرب و شتم و استفاده از ادوات جنگی، شکنجه در معابر، زدن تیر خلاص در روز روشن، بکارگیری تک تیراندازان، استفاده از گازهای شیمیایی، تخریب و به آتش کشیدن اموال عمومی و یا بکارگیری بلندگو برای ایجاد وحشت در میان مردم، اکنون نه تنها  در ایران جواب نداده، بلکه به مانند بنزین بر آتش قیام و شورش در بیش از ۲۱۳شهر کشور افزوده است.

شکست حاکمیت در این زمینه در حالی است که دیکتاتوری ولی فقیه طی چهاردهه گذشته تصویری کاذب از « قدر قدرتی» و این خلف  که گوئیا بر تمامی تحرکات در زمینه های  سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و امنیتی در جامعه استوار بوده و هر کنشی علیه نظام را رصد و النهایه آن را سرکوب خواهد کرد را  تبلیغ می کرد.!!

اما در روند منطقی انقلاب دموکراتیک شاهد هستیم که با به حرکت در آمدن توده های بجان آمده ، مردم اکنون نه تنها بر ترس غالب گردیده ، بلکه عملا صحنه را علیه نیروهای وحشت زده و روحیه باخته حکومت چرخانده اند. 
شعار « هر یک نفر کشته شه ، هزار نفر پشت شه» به یقین تبلور و آینه تمام قدی براین واقعیت می‌باشد که جامعه عزم جزم کرده تا « آخرین نفس» به مصاف دیکتاتور خون ریزو عنان گسیخته برود و آن را به مانند دیکتاتوری شاه برای همیشه به زباله دان تاریخ بیاندازد.  

بقول رهبر مقاومت ، آقای مسعود رجوی : «ما صبر می‌کنیم تا سیلی‌های آتشین ملت ایران، به‌ویژه جوانانی را که به‌گفته او دچار «هیجان و احساسات» شده‌اند هر چه بیشتر و بیشتر بر بناگوش نظام ببینیم. آن‌قدر که بند از بند رژیمش بگسلند. همان انقلابیون و شورشگرانی که دیکتاتوری شاه را هم ساقط و سرنگون کردند».

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید