این روزها بازار ائتلاف بازی دوباره داغ شده و طبق معمول معرکه گیران این بازار هم سرنا را از سر گشادش میزنند! تا آنجا که سوابق امر در جنبشها و انقلابهای کشورهای مختلف نشان میدهد ائتلاف واقعی معمولاً بین تشکلات سیاسی موجود-حال، با سوابق و اندازههای متفاوت-حول یک برنامه مشخص انجام میشود بعد افراد مستقل هم به شکل انفرادی بسته به سازوکار آن ائتلاف در آن عضو شده و نقش بازی میکنند. افراد و شخصیتهای منفرد ولی هیچوقت جای تشکلات سیاسی را نمیگیرند و درهرحال هسته اصلی ائتلافها، تشکلات سیاسی هستند، نه شخصیتهای منفرد. این مربوط به ائتلافها در شرایط خفقان است که پیشبرد امر مبارزه نیاز به حداکثر وحدت نیروها و حرکت جبههای دارد. در ائتلافها در شرایط دموکراتیک فقط احزاب باهم ائتلاف میکنند و اساساً شخصیتهای منفرد در چنین ائتلافهایی هیچ نقشی ندارند. آیا شما جایی دیدهاید که مثلاً در یک دموکراسی کسی ادعا کند که فلان ائتلاف شامل این حزب و آن حزب و این شخصیت رسانهای و آن سلبریتی است؟! در تمام کشورهای دموکراتیک شما چنین چیزی را پیدا نمیکنید چراکه کار سیاسی بدون تشکیلات حزبی اساساً معنا ندارد!
موجسواران ایرانی و پشتیبانان خارجی اشان میخواهند این پروسه شناختهشده را معکوس کنند. آنها به خیال خود میخواهند با جمعکردن چند شخصیت منفرد، ائتلاف به وجود بیاورند و لابد توقع دارند که تشکلات سیاسی هم بعد به آنها بپیوندند! که البته توهم و خیال باطل است.
کسانی که مبلغ چنین شیوه خیالی و وارونهای هستند تصور میکنند که رسانه میتواند جای تشکیلات را بگیرد و چون انحصار رسانهای را از آن خود میبینند میپندارند به تشکلات سیاسی نیاز ندارند. باید گفت این هم توهم است چراکه رسانه هیچوقت نمیتواند جای تشکل را بگیرد. قدرت سیاسی از ارتباط منظم و مداوم افراد و سرجمع شدن نیروهای انفرادی آنها حول یک برنامه و رهبری مشخص در یک تشکل به وجود میآید نه از ارتباط رسانهای بروی امواج معلق در هوا! معلوم است که چنین ائتلافی خودش هم توی هوا معلق خواهد بود! از این گذشته:
اولاً این رسانههایی که این افراد به آنها تکیهدارند همه رسانههای متعلق به کشورهای خارجی هستند و هرچند ممکن است به لحاظ تاکتیکی بتوانند نقش ارگان یک ائتلاف را بازی کنند به شکل استراتژیک و بلندمدت قابلاتکا نیستند چراکه سیاستهای کشورهایی که بودجه آنها را تأمین میکنند در شرایط متفاوت تغییر خواهد کرد. پس چنین ارگانی یک تکیهگاه لرزان و متغیر است و یک مبارزه سیاسی دوامدار نمیتواند به چنین ارگانهایی تکیه کند. اگر هم تکیه کند عمرش بهاندازه عمر سیاست آن کشور خارجی در قبال رژیم در یک محدوده زمانی مشخص است.
دوما باید تشکلی وجود داشته باشد تا یک رسانه بتواند نقش ارگان آن را بازی کند! یعنی رسانه وقتی مؤثر است که بلندگوی یک نیروی سازمانیافته و واقعی باشد که ظرفیت جذب و فعال کردن نیرویی که براثر کار رسانهای به مبارزه میپیوندد را داشته باشد نه یکمشت شخصیت رسانهای یا سلبریتی! که میخواهند لابد با صدور بیانیه از رسانه بهعنوان یک ستاد فرماندهی استفاده کنند.
فراتر از این، آیا این افرادی که قرار است دورهم جمع شوند دارای حداقل وحدت برنامهای هستند؟ آیا اصلاً برنامهای هم دارند؟ آنچه پیداست آنها نه برنامهای دارند و نه چارت تشکیلاتی و نه حتی وحدت نظر! فقط حرفشان این است که بیایید باهم جمعشویم تا بتوانیم بهعنوان سخنگوی ملت ایران با کشورهای خارجی وارد مذاکره شویم. خیلی هم عجله دارند چون میترسند کشورهای خارجی با مجاهدین وارد مذاکره شوند! اگر نخواهیم بدبینانه چنین حرکاتی را ارزیابی کنیم و آنها را پادوهای استراتژی آلترناتیو سازی رژیم برای مقابله با آلترناتیو واقعاً موجود یعنی شورای ملی مقاومت بدانیم، ته ته اش و در خوشبینانهترین حالت اینها کسانی اند که دنبال امکانات گرفتن از کشورهای خارجی هستند. خودشان هم آن را پنهان نمیکنند. آنها حتی اگر موفق شوند و یک ائتلاف هم تشکیل دهند به ارتشی میمانند که فقط مرکز فرماندهی دارد! ارتشی تشکیلشده از چند ژنرال بدون پرسنل و سرباز که قاعدتاً هیچوقت نه برای رژیم و نه هر کس دیگری تهدید محسوب نمیشود. اینها فوقش یک مدتی برای خودشان امکاناتی را فراهم میکنند و بعد هم به همان سرنوشت شورای ملی رضا پهلوی و... دچار میشوند.
ضررشان هم البته این است که نیرو به هرز میدهند، جبههبندی سیاسی را پیچیده میکنند و سرنگونی رژیم را کمی سختتر میکنند! یعنی به درد و رنج مردم ایران میافزایند. آنها نهتنها مشکلی را حل نمیکنند بلکه خود یک مشکلاند که بر مشکلات میافزایند. این نقش مخربی است که دخالت بیگانگان در آرایش نیروهای سیاسی ایرانی دارد همین حالا ایفا میکند و درد و رنج مردم ما را دارد تشدید میکند.
راهحل چیست؟ به نظر میرسد که مردم ما و مقاومت سازمانیافته آنها هیچ چارهای جز ایستادن بر سر اصول و ادامه نبرد به هر قیمت ندارند. تنها راه ایزوله و بیاثر کردن چنین دخالتهایی، افزودن بر آتش مبارزه و مقاومت، پاسداری از نیروهای مستقل و ملی، و فراخواندن همه تشکلات مبارز و انقلابی به در کنار هم قرار گرفتن و همراستا شدن بیشتر است. نیروهای خارجی و افراد وابسته به آنها بر اساس منافع خودشان حرکت میکنند و در تمام کشورهای گرفتار دیکتاتوری هم هستند. نیروهای دمکراسی خواه، آزادیخواه، مستقل و انقلابی باید به شکل شفاف مرزبندیهای بین جبهه انقلاب و ضدانقلاب، بین جبهه مردم و نیروی ملی و جبهه ضد مردم و نیروی وابسته را همراه با تشدید مبارزه با رژیم هر چه بیشتر تیزتر کنند. این مسئولیتی است که تاریخ در این برهه از زمان به دوش آنها نهاده است.