ابعاد رشد و گسترش قیام در شهرهای میهنمان اکنون در منطق خود نهتنها لرزه سرنگونی بر اندام ولیفقیه و ارگانهای سرکوبگر مانند سپاه مردمکش پاسداران انداخته، بلکه بهمانند ریختن آب در لانه «مار و مور و عقرب»، ابوابجمعی سیاست مخرب استمالت از رژیم آخوندی و عافیت طلبان و حامیان «حیات خفیف خائنانه» را نیز دچار هذیانگویی و پیچیدن انواع و اقسام نسخههای «اصلاح قانون اساسی» نموده است.
در تازهترین نمونه محفل موسوم به «نهضت آزادی»!! که ید طولایی در مماشات، مالهکشی و مخدوش نمودن جنایات دیکتاتوری ولیفقیه دارد، طی بیانیهای خطاب به خامنهای التماس میکند، که: «نهضت آزادی ایران اعلام میدارد که نفس اصلاح و بازنگری در قانون اساسی، امری طبیعی، ضروری و مسبوق به سابقهای تاریخی در سال ۱۳۶۸ است که مستقل از ماهیت و ارزیابی وارد بر این تغییرات، واجد بیش از پنجاه اصلاح جزئی و کلی بود».
بهیقین اتاقهای فکر خامنهای بهمانند دوران پایانی دیکتاتوری شاه در پشت چنین بیانیهها و دستنوشتههای ضد مردمی، با هدف منحرف نمودن خواست اصلی جامعه مبنی بر سرنگونی تام و تمام ولیفقیه میباشند.
همچنین این ردیه نویسی در حالی است که مردم ایران طی بیش از ۸۰ روز از قیامهای خود، خط پایانی برهرگونه شعبدهبازی، دجالگری، بازی رفرم، سفسطه و نیز باندهای درونی و بیرونی حکومت با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» زدهاند.
اوج وقاحت این محفل حکومتی به حدی است که عاشقان سینهچاک «استحاله» در این توصیهنامه، ضمن انکار خواست ملی برای سرنگونی، میافزایند: «ازاینرو، سازوکاری در چارچوب قانون و فاقد ابعاد براندازانه یا اقدام علیه امنیت ملی است»!!.
این جملات در حالی به رشته تحریر درآمده است که جامعه دردمند ایران طی قیامهای اخیر و با فریاد «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و یا «حکومت بچه کش، نمیخواهیم، نمیخواهیم» مرز سرخ و خونین قیام را نه تنها به رژیم آدم کش آخوندی، بلکه به تمامی طرفهای داخلی و خارجی حکومت نشان دادهاند.
سخن از یک خواست بحق و ملی با هدف سرنگونی دیکتاتوری ولیفقیه میباشد که طی بیش از چهار دهه از حاکمیت، به هیچ کدام از قول و قرارها و یا قوانین خود نوشته و خود ساخته نیز پایبند نبوده است. یک نمونه آن نیز همین قانون اساسی حکومت است که اکنون دریوزگان و وادادگان سیاسی برای «ترمیم» و «اصلاح»، سنگ آن را به سینه میزنند.
بدین سان معلوم نیست که «طالبان» استحاله چگونه پاسخگوی خونهای بناحق ریخته شدهای میباشند که طی حاکمیت جبار آخوندی در ایران جاری گردیده است.
یک نمونه برای این واقعیت همان ابعاد سرکوب خونین، زدن تیر خلاص بر سر و صورت معترضین، قتل عام مردم بی دفاع در شهرهای سیستان و بلوچستان و یا کردستان و همچنین کودک کشی از سوی وحوش خامنهای میباشد.
دراین راستا لازم به یادآوری است که دیکتاتوری ولیفقیه تنها طی این مدت کوتاه بیش از «۶۵۰» تن از معترضین را به خاک و خون کشیده و قریب ۳۰ هزار قیامی را به اسارت گرفته است. بنابرداده های مقاومت ایران، در میان قربانیان حداقل «۶۸» کودک و نوجوان زیر ۱۸ سال به چشم میخورند.
«تکه پارههای عصر طلایی امام» و دست نشاندگان امروز خامنهای در پایان و در اوج بی شرمی میافزایند: «نهضت آزادی ایران یادآوری میکند که بازگشت به پیشنویس قانون اساسی اول که متضمن بقای جمهوری اسلامی است و پس از تنظیم توسط حقوقدانان برجسته به مسئولیت دولت موقت، به امضای رهبر فقید انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران رسیده است، یکی از راهکارهای اصولی و عملگرایانهای است که میتواند در روند مطالبه رفراندوم و اصلاح ساختار کلان قدرت و دستیابی به حاکمیت مطلوب، خیر عمومی، رضایت مردم و مشارکت ملی مورد استفاده قرار گیرد»!!
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید