ابعاد دنائت، کشتار و سر به نیست نمودن اسیران قیامی و معترضین از سوی نیروهای وحشی خامنهای طی هفته اخیر بهطور بیسابقهای روبه افزایش گذاشته است.
در این راستا نهتنها صدور و اجرای احکام فلهای اعدام و زندانهای طویلالمدت، بلکه حمله و هجوم به زندانیان سیاسی بیدفاع، ربودن معترضین و سر به نیست کردن آنها و همچنین ورود اطلاعات سپاه بهتمامی بخشهای اجتماعی، فرهنگی، هنری، آموزشی، مدنی و حتی اقتصادی ترجمان این واقعیت است که خامنهای اکنون بی دنده و ترمز به جان جامعه دردمند ایران افتاده است.
در این رابطه شبکههای اجتماعی اکنون مملو از تصاویر قربانیانی است که اجساد آنها پس از ربایش از سوی دوایر اطلاعاتی و امنیتی رژیم، در کنار جادهها و یا کشتزارها، رودخانهها، چاهها و مزارع یافت میشوند.
سخن از شیوههای سرکوبگرانه و ضد انسانی است که ولیفقیه آن را از دوران «ژنرالها» در دهه ۷۰ میلادی در آمریکای لاتین و یا حکومت سرهنگها در یونان کپیبرداری نموده است.
ولیفقیه که اکنون زیر آماج فشار های داخلی و بینالمللی قرار دارد، تلاش میکند تا با اعمال چنین شیوههای ضد انسانی و سرکوبگرانهای، حاکمیت را از مجموعه فشارهای اجتماعی، تبعات بینالمللی و اساساً طرح صورتمسئلهای بنام «صدور احکام اعدام» بدر ببرد.
بدینسان کمهزینهترین شیوه برای دیکتاتوری ولیفقیه، همان مفقودالاثر نمودن فعالان سیاسی و قیام آفرینان میباشد که اکنون به اعتراضات گسترده داخلی راه برده است.
همچنین حمله و هجوم نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به بیمارستانها و درمانگاهها با هدف «آدم ربایی»، دستگیری پزشکان شرافتمند که به یاری مجروحان پرداختهاند نیز بخش دیگری از اوج وحشیگری رژیم آخوندی علیه معترضین را تشکیل میدهد.
معاهده بینالمللی رم که دیکتاتوری خامنهای نیز بدان متعهد گردیده، هرگونه «سر به نیست» نمودن قهری و یا «آدمربایی» را ممنوع اعلام کرده است. بر اساس تعاریف بینالمللی سر به نیست نمودن «جنایت علیه بشریت» تعریف گردیده و به معنای آن است که یک فعال سیاسی و یا مدنی به ناگهان از منظر عموم «مخفی» شود که «علت آن میتواند قتل یا آدمربایی یا حتی دستگیری مخفیانه» از سوی حکومت باشد.
با نیمنگاهی به کارنامه سیاه ولیفقیه در خصوص سر به نیست نمودن قهری و از آنجائی که در این رژیم خونریز و کودک کش هیچگونه شفافیت قضائی وجود ندارد، بسیاری از خانوادهها اکنون نگران جانعزیزان خود میباشند.
گذشت بیش از سه ماه از قیامها در ایران اکنون این واقعیت را به اثبات رسانده که چگونه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سپاه و دوایر موازی در بیت خامنهای ضمن حملههای شبانه به خانههای معترضین و قیام آفرینان و دستگیرهای کور، آنان را به خانههای امن منتقل و سپس به طرز وحشیانهای شکنجه، مثله و در چارچوب سیاست «انتقامگیری کور» در کنار جادهها و معابر رها مینمایند.
همچنین در راستای صدور احکام اعدام نیز سازمان عفو بینالملل طی توئیتی نگرانی عمیق خود را از صدور و اجرای قریبالوقوع احکام اعدام علیه «۲۸» اسیر قیامی که در میان آنان حداقل «3 کودک» وجود دارد، ابراز نموده است.
بدینسان خامنهای طلسم شکسته اکنون سیاست انتقامگیری از جامعه را بر دوپایه «سر به نیست نمودن قهری» و دیگری «اعدامهای علنی»، با هدف منکوب نمودن و ایجاد یاس و ناامیدی در میان جامعه، استوارنموده است.
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید