قیام «هشتادوپنج» درصدی‌ها

 

درحالی‌که ماشین تبلیغاتی حکومت با دل‌خوش کردن خویش، تلاش دارد تا موضوع حضور گسترده قیام آفرینان و به‌تبع آن عمق تنفر ملی از دیکتاتوری ولی‌فقیه را کوچک جلوه داده و آن را صرفاً به «تعداد محدودی» که از آن‌طرف «مرزها» آمده، بسنده نماید، اما بروز شکاف، ریزش، سرخوردگی و ناامیدی از آینده تیره‌وتار برای حاکمیت، اکنون واقعیت‌های دیگری را در این زمینه به اثبات رسانده است.
آخوند انصاری راد از مهره‌های حکومتی و رئیس کمیسیون «اصل نود» در مجلس ششم طی نامه‌ای هشدارآمیز خطاب به خامنه‌ای درمانده، به گوشه‌هایی از واقعیات در دیکتاتوری ولی‌فقیه اعتراف کرده و ازجمله می‌نویسد: «جمهوری اسلامی در تمام بخش‌های حیات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و سلوک فردی شکست‌خورده است».
ترجمان این جملات بدان معنا است که رژیم آخوندی اکنون در کلیت خود به بن‌بست رسیده و در نبود هرگونه حمایت داخلی، وجود ایزولاسیون بین‌المللی و همچنین حضور نیروی پیشتاز مجاهدین و کانون‌های شورشی، قادر به حفظ حاکمیت نمی‌باشد.
به‌یقین نقش خامنه‌ای برای این وضعیت بحرانی که مردم بر آن «بحران سرنگونی» نام نهاده‌اند، بلامنازع می‌باشد، زیرا این حاکم خون‌ریز است که به‌تنهایی شیرازه‌های تمامی امور را با اهرمی بنام «سپاه مردم‌کش پاسداران» و با بگیروببند، شلاق و شکنجه، اعدام و هرچه بیشتر نظامی و امنیتی نمودن جامعه در دست گرفته است.
به‌یقین بزرگ‌ترین اشتباه محاسبه استراتژیک از سوی ولی‌فقیه به‌مانند دیکتاتوری شاه، همان «درگیر شدن» با جامعه‌ای است که اکنون از کلیت نظام آخوندی عبور کرده و به چیزی کمتر از «سرنگونی» و مرگ ولایت راضی نیست.
این آخوند حکومتی برخلاف پروپاگاندای رژیم در رابطه با میزان حداقلی مشارکت مردم در قیام‌های اخیر، اذعان می‌کند: «این تظاهرات قطعاً از طرف هشتادوپنج درصد ملت حمایت می‌شود و انفجار عظیم رخ خواهد داد». (سایت حکومتی زیتون ۲ دی‌ماه ۱۴۰۱)
همچنین جوهر چنین هشدارهایی به خامنه‌ای درمانده به معنای وجود شکاف در حاکمیت آخوندی بر سر سیاست‌های راهبردی و راهکارهای خروج از بحران سرنگونی نیز می‌باشد.
این حقیقت اکنون خود را با گذشته بیش از یک‌صد و سه روز از قیام‌ها به‌خوبی به نمایش گذاشته است، زیرا تبعات منطقی برای آنچه را که اتاق‌های فکر ولی‌فقیه در راستای سرکوب خونین جنبش طراحی و به اجرا گذاشته‌اند، تماماً به داخل حاکمیت سرازیر و به‌ویژه به ریزش، بی‌اعتمادی و ناامیدی نیروهای زهوار دررفته و حتی خواص حاکمیت راه برده است.
بدین‌سان شاهد هستیم که خون‌های پاک قیام آفرینان به‌ویژه کودکان، نوجوانان و زنان آزاده که به دست نیروهای وحشی و تادندان‌مسلح خامنه‌ای به شهادت رسیده‌اند، اکنون به بار نشسته و دیکتاتوری را هرچه بیشتر از منظر داخلی و بین‌المللی به انزوای بی‌سابقه‌ای کشانده است.
براین اساس رژیم آخوندی تنها طی این مدت کوتاه بیش از ۷۰۰ تن از قیام آفرینان و معترضین را به شهادت رسانده ۳۰ هزار نفر دیگر را به اسارت گرفته است.

مضافاً براین آمار باید به وجود خیل بی‌شماری از مفقودین و یا سر به نیست شدگان قهری که روزانه پیکرهای آنان در معابر، بیابان‌ها و در حاشیه شهرها ها یافت می‌شوند، اشاره نمود تا بدین‌سان پازل ابعاد سبعیت و جنایات از سوی نیروهای وحشی خامنه‌ای روشن‌تر گردد.
سخن از آبی ریخته شده می‌باشد که هرگز به «جوی ولایت» بازنخواهد گشت.

آخوند انصاری راد در ادامه با اعتراف به این واقعیت می‌نویسد: «حکومت با زور و ارعاب همان طاغوت است و هرگز قانونی و شرعی نیست و حق هیچ دخالتی در شأنی از شئون جامعه ندارد»، «آنچه اکنون از تظاهرات خشمگین و پرخروش بااین‌همه کشته و هزاران محبوس و فجایع همراه غیرقابل‌گفتن به وجود آمده است و دل هر انسانی را به درد می‌آورد شعلهٔ کوچکی است از کانون بزرگ و حجمی عظیم از خشم و ناخشنودی و بی‌اعتمادی» است.

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید