ناهید همت‌آبادی: فهم و شعور جانوران در قیاس با ملایان

 

دریکی از مظاهر فرهنگ قدیم ژاپن اندرزی دل‌نشین: بدی نگو، بدی نشنو و بدی را نبین در سه میمون سمبلیک با چشم، گوش و دهان بسته تصویر می‌شود که برای ما فارسی‌زبانان نیز پند زیبای: گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک را تداعی و تعبیر می‌کنند.
پس از هجوم هیولای خون‌خواری بنام خمینی و حدود سه دهه تسلط غول آدم‌خوار دیوانه‌ای بنام خامنه‌ای در ایران و بااین‌همه جرم و جنایت آنان گمان می‌کنم برای ما ایرانیان آخوند گزیده که آیشمن هزارباره غلظت یافته و تکثیرشده‌‌ٔ زمانه و گرگان هار دست‌آموز او را در اوج شقاوت، دنائت و هرزگی بی‌شباهتشان شناخته و تجربه کرده‌ایم؛ بخصوص در شرایط جاری میهن واژهٔ بدی و پلشتی در ضرب‌المثل ژاپنی آن‌قدر رقیق و بی‌رنگ است که انسان بهت‌زده از خود می‌پرسد وقتی حتی حیوانی باهوش چون میمون نیز آدمی را از گفتن، شنیدن و دیدن هر بدی منع می‌دارد، چگونه دستار بر سران آدم‌نما در ایران که (حرام باد نهادن نام انسان بر آنان) سبع و هارتر از همه حیوانات درنده طی چهل سال آزگار و چهار ماه اخیر این‌چنین قساوت و شقاوت جنون‌آمیزی را در حق مردم ایران انجام داده و می‌دهند.
ادامهٔ بی‌وقفه انقلاب جاری ایران، گستردگی آن و جنایات بی‌شباهت چهارماههٔ اخیر گزمه‌ها و اوباش خامنه‌ای در قبال اعتراضات به‌حق و انقلاب مردم ایران البته جهانداران بی‌جربزهٔ جهان را نیز ناچار وادار ساخته تا به‌منظور حفظ پرنسیپ سیاسی هم که شده با لفظ قلم مرسوم اما بی‌هیچ اقدام مثبت و مؤثر رژیم کودک کش را محکوم اما در حقیقت همسان رژیم منحوس از هراس سرنگونی محتوم فاشیسم دینی حتی اخراج سفرای تروریست رژیم را هم‌پشت گوش انداخته یا احضار سفیرانشان از قتلگاه ایران و قطع رابطه با جلادان را هم مسکوت گذاشته و حواسشان چهارچشمی به رژیم مفلوک باشد که مبادا زیر پایش یکهو به دست قیام آفرینان خالی‌شده به زباله‌دان تاریخ پرتاب شود که در این صورت غرب مدعی مدنیت و تمدن نیز برایش دیگر ادامه زیر جلی یا علنی مماشات غیرممکن و در بهترین صورت، اگر رده‌ای از اصلاح‌طلبان شارلاتان از درون همین نظام قاتل و فاسد بر سرکار آید که «نه سیخ بسوزد نه کباب» و گوش‌های ضرورتاً کر هم برحسب اقتضای تجاری، فریاد خشم انقلابی اقوام و اقشار دلیر مردم ایران را در سطح خیابان‌ها و بر بام خانه‌ها کمتر بشنود که می‌خروشند: مرگ بر اصل ولایت‌فقیه. مرگ بر خامنه‌ای. مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر. در دنیای تهی از ابرمردان سیاسی، اسطوره‌های مبارزاتی و شرافت اخلاقی البته شاید چندان جای تعجب هم نباشد که سیاست‌بازان بی جسارت تنها با لفظی بی‌معنا و تنها با احضار دیپلمات تروریست‌های رژیم نسبت به این‌همه کشتار، دستگیری و اعدام اعتراض و آن را محکوم کنند بی‌آنکه مانند دولت آلبانی شجاعت و جسارت بستن جاسوس خانه‌های رژیم و اخراج جانیان سفیر از کشورشان یا احضار سفرای خود از قتلگاه بزرگ ایران را داشته باشند با آنکه حقایق ملموس و صحنه‌های تکان‌دهندهٔ توحش جلادان و اراذل سادیست خامنه‌ای در کشتار مردم، کودکان و دخترکان آن‌قدر دل‌خراش و فجیع در معرض دید همگان است که هر موجود دو پا را که نام انسان نهاده باشد بر خود نیز ناگزیر به این یقین می‌رساند که خون‌خواری ملایان از مردم ایران و آنچه بر آنان گذشته و می‌گذرد نه در فرهنگ هیچ زبانی و نه با هیچ کلامی قابل‌تعریف بوده و می‌باشد مگر آنکه آن را با ضریب رقت با جنایات هولناک فاشیسم هیتلری مقایسه نمائیم و همین است که هزارباره باید گفت: «جهان ندانست بر ما چه گذشت و می‌گذرد»
با همه این‌ها اما مجاهدین طی بیش از چهل سال و نه‌تنها به بهای جان، مال و تمام بودونبود بلکه باانگیزهٔ آرمانی، نظم تشکیلاتی و ارادهٔ غول‌آسا پرچم سرنگونی فاشیسم دینی را با اتکا به حضور رهبرانی مسلمان و پاک‌باز از روز اول تا همین حالا با شعار سرنگونی ارتجاع دینی برافراشته و به‌پیش تاخته و می‌تازند اگر حتی ناجوانمردانه در معرض کینه‌های کور و دهان دریدگیهای مزدوران ولایی با یا بی قبا و عمامه نیز بوده و به لطف رسانه‌های کاملاً مستقل و خیلی خیلی غیر وابسته؟؟!! از مزایای سانسور و تحریف خبرهایشان هم برخوردار باشند.
حال اما که توفان انقلاب، سراسر میهن دربند را بدون توقف درمی‌نوردد و سره از ناسره نیز خودبه‌خود تفکیک می‌گردد بااین‌حال بیش‌ازپیش کلکسیونی از اراذل ولایی، مزدوران استعماری ـ ارتجاعی اجاره‌ای یا پس‌مانده‌های ساواکی هم به‌طور ناگهانی مبتلابه «درد وطن» گشته و به تظاهرات ایرانیان شریف با خواست سرنگونی رژیم تزریق می‌شوند تا با ایجاد آشوب و درگیری عمدی مانع تجمع و اعتراضات قانونی ایرانیان خارج از کشور شده یا در فضای مجازی و بوق رسانه‌های «روزی رسیده» به‌منظور نفی خواست مردم ایران برای سرنگونی تمام‌عیار رژیم بدمند که قیام مردم ایران بی رهبر و درنتیجه بی‌ثمر است و ایرانیان آخوند گزیدهٔ ناگزیر از وطن رمیده نیز باید با تظاهرات «سکوت آمیز رخوت‌انگیز» و در ایران به‌طور «نرم و مسالمت‌آمیز» از «خشونت بازی» دست کشیده منتظر ظهور خلق‌الساعه رهبری شوند؟!
دشمن که البته خود را عمداً و ضرورتاً به ندانستن میزند و ابلهان نادان تأثیرپذیر از تلقین، فقدان رهبری را کمبود انقلاب جاری ایران قلمداد می‌کنند باآنکه در حال حاضر نه فقدان رهبری بلکه کمبود آتش برای تمام سوز نمودن ولایت خامنه‌ای و گشتاپوی آن نقصان انقلاب است تا آنگاه‌که جوانان و زنان قیام همهٔ شهرها و روستاهای ایران با پیشگامی دلاور کانون‌های شورشی، پیروزی انقلاب نوین و آزادی ایران‌زمین را به هر بها مقدر ساخته و آلترناتیو موردنظر و نیاز مردم ایران را پس از سرنگونی تمام‌عیار خون‌خواران فاشیسم دینی از بطن چهل سال مقاومت خون‌بار مردم و مجاهدین خلق ایران، سرفراز برافرازند.