"شیخ و شَه، عقربانِ جرّارند"
گفت با من حکیمِ دانایی
شیخ و شه، عقربانِ جرّارند
در تواریخ آمده ست کایشان
زشت طینت، خبیث و بدکارند
ظالم اندر مصافِ مظلومان
بس جَلَب هر دویند و مکارند
این پلیدانِ نئشه قدرت
بانیِ حبس و دیرکِ دارند
تاج بر سر و یا که عمامه
هر دو از ایل و قوم اشرارند
مِهر و لطفی نبینی از اینها
در پی فسق و ظلم و آزارند
یک نظر گر کنی، عیان بینی
شیخ و شه جانی و تبهکارند
چون ستوران به دشت میهن ما
هر دوشان پاره کرده افسارند
شیخ چوپان و شَه وکیلِ خلق؟!
این عجب بین که هر دو بیمارند
آنچنان حق به جانبند اینها
گویی از خلق ما طلبکارند!
مردمان زیر یوغ شاه و شیخ
تحت ظلم و ستم و اجبارند
آن یکی در فرنگ و این حوزه
هر دو دریک جهت علمدارند
دشمنِ فهم و درک و آزادی
در عمل زشت و نیک گفتارند
بشنو اینک که مرگِ شاه و شیخ
بر لبِ هر جوان به تکرارند
شیخ باید رود به مدفن شَه
چون خلایق ز هر دو بیزارند
ننگ و لعنت به تاج و عمامه
نازم آن مردمی که بیدارند
۲۰ ژانویه ۲۰۲۳
۳۰ دی ماه ۱۴۰۱