جمشید پیمان: تبریک و تسلیت به مناسبت ۲۲ بهمن



یک ــ برای انقلاب علیه نظام دیکتاتوری شاه علت‌ها بسیار بودند! محمدرضا شاه به زبان ساده و درخور فهم همگان این علت‌ها را چنین مختصر و موجز اعلام کرد:
««ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به‌تدریج ایجاد می‌شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید. انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تأیید من به‌عنوان پادشاه ایران و به‌عنوان یک فرد ایرانی نباشد. ... من آگاهم که بنام جلوگیری از آشوب و هرج‌ومرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که بنام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار، این خطر وجود دارد که سازش نا مقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود. اما من بنام پادشاه شما که سوگند خورده‌ام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنی عشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار می‌کنم و متعهد می‌شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها ازهرجهت نیز جبران گردد. متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادی‌های اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خون‌های انقلاب مشروطیت است به‌صورت کامل به مرحله اجرا درآید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم...»»
قول و تعهد شاه را کمتر کسی باور کرد! در حقیقت عملکرد خود شاه از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به بعد بود که این ناباوری را ژرفا و گستره بخشیده بود! حتا زنده‌یاد دکتر شاپور بختیار در کتابش (یک‌رنگی) به این امر اشاره می‌کند که اصرارش برای رفتن شاه از ایران به‌این‌علت بوده است که به وعده‌ها و قول او اعتماد نداشته (نقل مضمون)

دو ــ انقلاب بر ضد وضعیتی که محمدرضا شاه توضیح داد، حق بی برو و برگرد ملت ایران بوده و انکار و نفی آن، چیزی نیست جز تأیید و قبول آنچه شاه برای جبرانش سوگند می‌خورد و قول می‌داد!

سه ــ خمینی در فرمان نخست‌وزیری مهندس مهدی بازرگان با صراحت به او دستور می‌دهد که زمینهٔ تشکیل مجلس مؤسسان برای تأسیس «جمهوری اسلامی» و قانون اساسی آن مبتنی بر شریعت اسلام را فراهم سازد!
بسیاری (و اکثریت مردم ایران) زیر لحاف چنین بستری رفتند که خمینی برایشان گسترده بود! امّا کمتر کسی (شاید بسیار بسیار اندک) می‌دانست که این جمهوری اسلامی مطلوب خمینی چه ویژگی‌هایی دارد! اما هم بازرگان و هم اکثریت نزدیک به‌اتفاق مخالفان سیاسی و غیرسیاسی شاه، زیر آن لحاف، رؤیاهای خود را می‌دیدند (مثل چینی: یک بستر و دو رؤیا)!

چهار ــ برآیند خطای بزرگ تن دادن به خواست های خمینی، که فقط برای خودش روشن بود، همین ۴۳ سال نکبت و مصیبت و ویرانی مادی و غیرمادی ایران است!
پنج ــ آنچه پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود باید دگرگون می‌شد. و شد! حسرت شماری بر چیزی که محمدرضا شاه از آن تبّری جست، ناروا و شگفت‌انگیز است! بنابراین زدن انگ و رنگ ظلام و تاریکی بر ۲۲ بهمن، کاری ناروا و شگفت‌انگیز است برای پوشاندن و پنهان کردن حقیقتی که موجب انقلاب شد!
شش ــ به دلیل پیروزی شکوهمند انقلاب ضد سلطنتی، نمی‌شود آن شادی را با اندوه سر برآوردن خمینی و جمهوری اسلامی‌اش نیامیخت. به‌طور واقعی آن شادی در این اندوه فرورفته است!
هفت ــ نه می‌شود بر آن شادی دل بست و نه می‌شود در این اندوه ماند! کار درست در نظر من واگذاشتن آن شادی و اندوه و پیکار همه‌سویه با وضع موجود به‌منظور برانداختن نظام فاسد و جنایت‌کار کنونی و استقرار حاکمیت مردمی است!
 
برای این هدف و در این راه، من شورای ملی مقامت را برگزیده‌ام و برنامه ده ماده‌ای مریم رجوی برای آینده ایران را تأیید کرده‌ام!
 اما اصراری ندارم بگویم همین است و جز این نیست! به قول مسعود رجوی مسئول شورای ملت مقاومت، برای سرنگونی نظام آخوندی و رسیدن به آزادی و دموکراسی، هرکس برنامه و عمل بهتر و مؤثرتر و کارآمدتری دارد که منجر به حاکمیت مردم ایران می‌شود، ارائه دهد، ما هم همراهش می‌شویم (نقل مضمون سخن مسعود رجوی)
هشت ــ سرنگون باد جمهوری سلامی!
سرفراز باد انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران!
نه سلطنت، نه رهبری/ دموکراسی، برابری!