طی هفته گذشته شاهد حضور گسترده ایرانیان، یاران مقاومت و اشرف نشانان در بسیاری از پایتختها و شهرهای بزرگ جهان علیه دیکتاتوری ولیفقیه بودهایم.
سخن از مجموعه بزرگی از کارزارهای افشاگرانه، تظاهرات، و اکسیون از سوی نیروی پیشتاز مجاهدین خلق میباشد که اکنون در منطق خود نیز جهانی را به اعتراض علیه بربریت ساری و جاری و بهویژه سرکوب خونین قیام آفرینان در شهرهای ایران، به حرکت درآورده است.
برگزاری تظاهرات بزرگ ایرانیان در پاریس علیه رژیم آخوندی و بقایای سلطنت مدفونشده و یا گردهمایی اشرف نشانان در مونیخ، با شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» تنها گوشهای از فعالیت گسترده مقاومت ایران را به نمایش میگذارند.
بهیقین این حجم بزرگ از اعتراضات ریشه در دو واقعیت دارد. نخست وجود خواست ملی برای یک ایران آزاد، بدون هرگونه دیکتاتوری و برپایی یک جمهوری دموکراتیک و دیگر زدن دست رد بر سینه شاه و شیخ که در یک بستر مشترک تلاش دارند تا مبارزات مردم را منحرف و خواستههای بحق جنبش دموکراتیک در ایران را لگد مال نمایند.
ابعاد حضور ایرانیان و اشرف نشانان اکنون بحدی است که کلافگی، برهم خوردن تعادل روانی و یا روحیه باختگی از سوی کارگزاران، سران، رسانهها و مقامات حکومتی را بهخوبی میتوان رؤیت نمود.
برای نمونه پاسدار عباس عراقچی نمایند خامنهای در شورای راهبردی روابطِ خارجی رژیم ضمن آه و ناله از این روند و حضور فعالانه و گسترده میگوید: «یک پروژه بسیار خطرناک علیه ایران درگذر است؛ مراقب باشیم».
وی سپس درد دل خامنهای از فعالیتهای مقاومت ایران، ایرانیان و اشرف نشانان در خارج از کشور را اینگونه به بیرون ساطع میکند: «ما نباید اجازه دهیم این فضا بیشتر از این شکل بگیرد و در جهت کاهش این فضا حرکت کنیم؛ این هم به دیپلماسی نیاز دارد و هم به اتخاذ یک سری سیاستهای درست. بههرحال نباید اجازه دهیم اینطور مرتب علیه ما تظاهرات شود و مرتب پیامهایی داده شود». (سایت حکومتی فرارو ۲۹ بهمن ۱۴۰۱)
واقعیت در لابلای این جملات به معنای نقش بلامنازع مقاومت ایران درصحنه بینالمللی میباشد، زیرا طی قریب چهاردهه است که تنها به یمن پایداری و وجود سیاستهای اصولی و مردمی این مقاومت، اکنون جوانههای قیام به درخت تنومندی در عرصههای داخلی و بینالمللی علیه مطامع دیکتاتوری ولیفقیه تبدیلشده است.
در این راستا نیز شاهد هستیم که حضور و حمایتهای گسترده از سوی شخصیتها، نمایندگان مجالس، احزاب، نیروهای دموکرات و آزادیخواه و یا سازمانهای مدافع حقوق بشری که یکی پس از دیگری به این کارزار پیوستهاند، تماماً ریشه در این تلاش و کوششها داشته است.
عراقچی ضمن اذعان به این وزنه سنگین، میافزاید: «باید با آن مقابله کنیم. این اثرات خود را در روابط خارجی ما میگذارد و باعث کاهش همکاریهای ما با کشورهای دیگر میشود؛ یعنی فضایی را به وجود میآورند که کشورها برای همکاری با ایران تردید پیدا کنند».
در این راستا برگزاری هزاران کنفرانس بینالمللی، رسانهای، میتینگ، تظاهرات، افشاگری، اکسیون و روشنگریهای شبانهروزی علیه سیاستهای مخرب آخوندی بهویژه درزمینهٔ نقض حقوق بشر، جنگ ضد میهنی، اتمی، موشکی تروریسم و منطقهای رژیم، در منطق خود به رشد و گسترش حمایتهای بینالمللی از مردم و مقاومت ایران انجامیده و به واقعیتی انکارناپذیر درصحنه داخلی و بینالمللی تبدیلشده است.
بهیقین این همان نخ نبات برای انقلاب دموکراتیک میباشد که اکنون خامنهای و ابواب جمعی سیاست مماشات از دیکتاتوری آخوندی را بر آن داشته تا با اهانت به مردم ایران و راهاندازی آلترناتیوهای قلابی و یا علم کردن بقایای سلطنت، جنبش را از اهداف اصلی خود منحرف نموده و آن را به شکست بکشانند.