«اصل ملّی شدن صنعت نفت» به پیشنهاد دکتر مصدق، در «کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی» مطرح شد و در تاریخ ۲۹ اسفند۱۳۲۹، به تصویب مجلس شورای ملی رسید. متن این «اصل» چنین است:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهان... پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور، بدون استثنا، ملّی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره برداری در دست دولت قرارگیرد».
دکتر مصدق می نویسد: «ملّی شدن صنعت نفت در سراسر کشور ابتکار شادروان دکتر حسین فاطمی است که چون کمیسیون نفت مجلس شورای ملی پس از چند ماه مذاکره و مباحثه نتوانست راجع به استیفای حق ملّت از شرکت نفت انگلیس و ایران تصمیمی اتّخاذ کند، دکتر فاطمی با من، که رئیس کمیسیون بودم، مذاکره نمود و گفت با وضعی که در این مملکت وجود دارد استیفای حق ملّت کاری است بسیار مشکل، خصوصاً که دولت انگلیس مالک اکثریت سهام شرکت است و به عنوان مالیات بر درآمد هم هر سال مبلغ مهمّی از شرکت استفاده می کند... بنابراین اوّل باید در فکر آتیه بود که از مال ملّت بیش از این سوء استفاده نکنند و عوائد نفت هرچه هست نصیب ملّت ایران بشود... همان طور که کشور انگلیس بعضی از صنایع خود را ملّی کرده است، برای این که منافع آن نصیب ملت بشود، ایران هم نفت خود را در سراسر کشور ملّی کند تا دنیا بداند که نمایندگان جبهه ملّی جز آسایش مردم چیزی نمی خواهند و با هیچ سیاستی سازش ندارند» (۱).
دکتر مصدق کمتر از چهل روز پس از تصویب «اصل ملّی شدن صنعت نفت» در روز هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ به نخست وزیری برگزیده شد.
با ملّی شدن صنعت نفت، هم دربار شاه و همدستان آن، که وابسته به انگلیس بودند، با آن به مخالفت برخاستند و هم حزب توده و وابستگان آن، که با ملّی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مخالف بودند و در پی آن که نفت شمال ایران را به شوروی، که در رأس «اردوگاه سوسیالیسم» قرار داشت، واگذار کنند.
«موازنه منفی» مصدّق ـ«موازنه مثبت» حزب توده
اساس کار حزب توده، به عکس مصدّق که بر «موازنه منفی» تأکید داشت، «موازنه مثبت» بود، بدین معنی که ایران به ازای هر امتیازی که به دولتهای غربی میدهد، باید امتیازی هم به شوروی بدهد. احسان طبری در این باره نوشت: «عقیده دستهیی که من شخصاً در آن دسته قرار دارم، این است که دولت به فوریت برای واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانیهای آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره بشود... خودداری از اعطای امتیاز به خواستاران، حرکت غلط و یک طرفه یی است که مقصد آن یا تابعیت از نقشه های مضرّ است یا تسلیم به حماقت. به همان ترتیب که ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و برعلیه آن صحبتی نمی کنیم باید معترف باشیم که دولت شوروی هم از لحاظ امنیت خود در ایران منافع جدّی دارد».
وی در همین مقاله تأکید می کند که سیاست «موازنه مثبت» سیاستی است که هر وطنپرستی باید از آن پیروی کند و بر این نکته نیز پافشاری دارد که «نواحی شمال در حکم حریم امنیت شوروی است» (۲).
طبیعی است وقتی یک نیرو سیاست «موازنه مثبت» را اساس کار و نقطه عزیمت سیاست خارجیش قرار دهد، دیگر نمی تواند با مصدّق و سیاست «موازنه منفی» او همسو شود.
سید جعفر پیشه وری نیز، با اعتقاد به این که ایرانی تنها با تکیه بر نیروی ملّی نمیتواند بر مقدّرات صنعت نفت خود مسلّط شود، مصدّق را به باد انتقاد گرفت و نوشت: «شما به املاک و دارایی خود بیش از منافع ملّت علاقه دارید. شما از بزرگترین مالکین این کشور می باشید. اغلب لوایح تقدیمی شما [به مجلس] روی حفظ طبقه مالکین بوده است. شما از آزادی ملّت می ترسید. شما از دوستی اتّحاد جماهیر شوروی بیمناک می باشید. شما اگر واقعاً ملّت پرست هستید و واقعاً میخواهید فداکاری کنید بفرمایید، این گوی و این میدان، امتیاز دارسی را لغو کند. شما این قدر ساده هستید که خیال می کنید خواهند گذاشت شما با سرمایه داخلی نفت استخراج کنید. خودتان هم می دانید این شدنی نیست» (۳).
مصدّق در جواب پیشه وری، در جلسه ۱۸آذر ۱۳۲۳ مجلس شورای ملّی، گفت: «من رنجانیدن و عصبانی کردن همسایگان، به خصوص، همسایه شمالی را، که در روزهای تاریک خدمات بزرگی به استقلال ما کرده است، بزرگترین خیانت می دانم... من مصالح مملکت را چنین تشخیص دادهام که طرحی تهیه کنیم که هم منافع ایران را تأمین کند و هم راه مذاکرات را برای انتفاع از معادن نفت با مقامات خارجی مسدود ننماید... آنهایی که مرا به عنوان ملّاکی مخالف شوروی قلمداد می کنند خوب است به حساب املاکی که چهل سال است دست من و خانواده من است، رسیدگی کنند و بدانند که من برای جلب نفع آنجا زارع ندارم...» سپس، به انترناسیونالیسم نوع استالینی پیشهوری اشاره میکند و می گوید: «آقای پیشه وری، اگر دنیا وطن همگی است، پس این جنگها و آدمکشیها برای چیست؟ و اگر هر ملّتی برای خود وطنی دارد، پس چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. مخالفت من با دکتر میلیسپو و بیانات من در مجلس از نظر حمایت مالکین نبود بلکه دفاع از زارعین بود که آنها نان خالی ندارند... من غیر از حمایتِ این طبقه مرامی ندارم و نمی خواهم کارگر به نفع سرمایه دار، بیچاره و زبون شود. ایراد من به شما این است که مرام را از سیاست تفکیک کنید. ما چرا استخراج نفت خود را به ملل دیگر واگذار کنیم و به دنیا ثابت نماییم که ایرانی لیاقت استخراج نفت خود را ندارد» (۴).
طرحی که مصدّق به آن اشاره کرده، «طرح منع واگذاری امتیاز نفت» است که وی در جلسه11آذر ۲۳ مجلس چهاردهم با قید دو فوریت مطرح کرد و در همان روز به تصویب رسید.
نمایندگان حزب توده در مجلس با این طرح مخالفت کردند. «کافتارادزه» (معاون وزیر خارجه شوروی)، که در روز ۲۴شهریور ۱۳۲۳ برای مطالعه در مورد منابع طبیعی نفت شمال و پیشنهاد کسب امتیاز کشف و استخراج نفت در آن مناطق به ایران آمده بود، طی یک مصاحبه مطبوعاتی در محلّ سفارت شوروی، تصویب این طرح را یک اشتباه خواند و در اعتراض به آن، فردای روز مصاحبه مطبوعاتی، ایران را ترک کرد.
با این مقدّمات می توان به اختلاف عمیق بین دیدگاه مصدّق و شوروی در مسأله سیاست خارجی ایران پی برد. مصدّق به «موازنه منفی» معتقد بود و، براساس آن، هرگونه سلطه خارجی را بر ثروتهای ملّی مردود می شمرد. شوروی در پی کسب امتیاز نفت و سایر منابع طبیعی مناطق شمال ایران بود و پس از حاکمیت دولت ملّی مصدّق نیز دست از این مطالبات برنداشت و همین مسأله یکی از علّتهای عمده ستیز کین توزانه حزب توده با مصدّق بود.
شعار و پیگیری امر ملّی کردن نفت در سراسر ایران، که مصدّق در راهش آن همه تلاش کرد و خون دل خورد، شدیدترین حسّاسیتها را ازجانب حزب توده برانگیخت. همین سیاست درعین حال باعث شد که در سرتاسر عمر کوتاه دولت ملّی دکتر مصدّق، شوروی آن را به طور غیرمستقیم بایکوت کند، به خصوص پس از ملّی شدن شیلات شمال، که امتیاز آن را شورویها داشتند. در شرایطی که تحریم اقتصادی دولت مصدّق از سوی آمریکا و انگلیس دولت مصدّق را تحت فشار و درتنگنا قرار داده بود، شوروی نه تنها حاضر نشد با خرید نفت از ایران کمکی به پای گرفتن دولت ملّی مصدّق بکند، بلکه وقتی، پس از ماهها تلاش، مصدّق توانست با تخفیف به ژاپن نفت بفروشد، شوروی، پابه پای شرکت نفتی «رویال داچ شل» ـ که بلافاصله برای جلوگیری از اقدام ژاپن نفت خود را تا ۲۰درصد ارزان نموده بود ـ فروش نفت ارزان، حتّی، پایاپای را، در اِزای گرفتن قایق و تور ماهیگیری و سیم، به ژاپن پیشنهاد کرد.
روزنامه کیهان در شماره ۲۷اردیبهشت ۳۲ نوشت: «پس از این که ایران حاضر شد به ژاپن تخفیف قیمت بدهد، شرکت شل انگلیسی نیز ۲۰درصد به ژاپن تخفیف قیمت داد و به دست و پا افتاد. اکنون خبر می رسد که دولت شوروی نیز وارد بازار نفت ژاپن شده و پیشنهاد کرده است که فعلاً در حدود نیم میلیون تن نفت خام به ژاپن بفروشد... دولت شوروی حاضر شده که در قیمت نفت خام ۳۰درصد تخفیف قائل شود.
از نظر نزدیک بودن مناطق نفتخیزِ جزیره ساخالین به ژاپن و فروش نفت بر اساس پایاپای، این اقدام شوروی بیشتر به معامله نفت با ایران لطمه وارد می سازد» («کارنامه مصدّق و حزب توده»، ج۲، ص۳۶۸).
لازم به یادآوری است که شوروی، پس از ۲۸مرداد۳۲، به فروش نفت به ژاپن ادامه نداد و آن بازار را به شرکت شل واگذار نمود.
مصدّق طی نامه یی به نویسنده کتاب «کارنامه مصدّق»، در جواب او که پرسیده بود «شما خواهان فروش نفت به شوروی نبودید یا آنها نخریدند؟» نوشت: «مرقوم فرمودهاید که می گویند اینجانب صلاح نمیدانستم با دولت اتّحاد جماهیر شوروی معامله فروش نفت بشود. عرض می کنم که خلاف محض است. آرزویم این بود که آن دولت از ایران خرید نفت کند و ما را در آن مبارزه، که مملکت از فروش نفت عایدی نداشت و مخارج دستگاه هم تحمیل بودجه مملکت شده بود، یاری نماید. چنانچه دولت اتّحاد جماهیر شوروی نفت از ما می خرید هرگز نمی توانستند دستِ بریده یی که ملّت ایران با آن همه فداکاری و ازخودگذشتگی برای خود نصب کرده بود، از جا بکنند و ملت ایران را مقطوع الید نمایند و بهترین دلیل، مخالفت افراد حزب توده با ملّی شدن صنعت نفت بود که در آن زمان همه دیدند و شنیدند» (۵).
نکته دیگری که درمورد رابطع شوروی و مصدّق لازم به یادآوری است، این است که شوروی، در اوج نابه سامانی وضع اقتصادی مملکت و باوجود مطالبات مکرّر مصدّق، حاضر نشد مبالغ هنگفتی ارز و ۱۱تُن طلای ایران را که به امانت نزد خود داشت، به دولت ملّی پس بدهد. قضیه بدین قرار بود که پس از ورود متّفقین به ایران، دولت ایران تعهّد کرده بود که برای تأمین هزینه های آنها مقادیری اسکناس در اختیارشان قرار دهد. براساس این تعهّد، قراردادی بین ایران و شوروی در اسفند ۱۳۲۱بسته شد که به موجب آن شوروی تقبّل می کرد در اِزای مبالغی که از ایران ریال دریافت می کند، چهل درصد ارز تضمین شده به طلا (دلار آمریکایی) و شصت درصد طلا به بانک ملّی ایران تحویل دهد. پس از پایان جنگ، ایران بیست میلیون دلار (دوازده میلیون دلار بابت شصت درصد شمش طلا و هشت میلیون دلار بابت چهل درصد دلار آمریکایی) از بانک دولتی اتّحاد جماهیر شوروی بستانکار شد. شوروی حاضر نشد این بدهی را به مصدّق بپردازد، ولی پس از روی کارآمدن دولت زاهدی، آن را به حکومت کودتا پرداخت (برای تفصیل بیشتر رجوع شود به «جنبش ملّی شدن نفت ایران»، ص۲۸۴).
در خاتمه، این را هم باید گفت که مصدّق درمقابل این شیوه برخورد شوروی، واکنش ارتجاعی از خود نشان نداد و در برابر مواضع شوروی و حزب توده حاضر نشد به سیاست ضدّ کمونیستی آمریکا تن دهد. او تا پایان دوران حکومتش به الزامهای سیاست «موازنة منفی» پایبند بود. او در جلسه سوم آذر ۱۳۳۰ مجلس شورا، در جواب جمال امامی که گفته بود «آمریکا وقتی به ما حاضر به کمک می شود که ایران وارد ممالکی شود که با کمونیسم مبارزه می کنند و حزب توده مورد آزار قرار گیرد»، گفت: «این که فرمودید وقتی که آمریکاییها با ما همراهی بکنند باید از مرام ملّی و استقلال خودمان صرفنظر کنیم، بنده هیچ وقت زیر بار این مطلب نمی روم. من آدمی هستم که با این حال کسالت و با تمام ناتوانی خودم تا نفس دارم برای آزادی و استقلال این مملکت مبارزه می کنم و... از این کار صرفنظر نمی کنم. آن ملّتی را که نوکر و بنده یک کمپانی بشود، آن را یک ملت جلورفته نمی گویند، ملت عقب رفته می گویند» (۶).
مصدّق تا به آخر به وظیفه مُبرم هر نیروی معتقد به آزادی و استقلال، که در آن شرایط همانا «خلع ید» کامل از شرکت نفت سابق ایران و ا نگلیس و اداره مقدّرات ملّی به دست مردم بود، عمل کرد و حاضر به مصالحه بر سر مصالح ملت نشد.
منابع:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ «خاطرات و تأٌلّمات مصدّق، به قلم دکتر مصدق، انتشارات علمی، تهران، چاپ سوّم، ۱۳۶۵.
2 ـ «مردم برای روشنفکران»، شماره ۱۲،۱۹آبان ۱۳۲۳.
3 ـ روزنامه «آژیر»، ۱۴آذر ۱۳۲۳).
4 ـ «مذاکرات مجلس شورای ملّی»، 18آذر 1323.
5 ـ «کارنامه مصدّق و حزب توده»، جلد ۲، ص۳۶۱.
6 ـ «نطقها و مکتوبات دکتر مصدّق در دوره شانزدهم مجلس»، انتشارات مصدّق، ج۲، ص۱۰۳).