فساد ساختاری - تلاش خامنه ای برای نقش مخرب خود 

 

خامنه ای درمانده در تازه ترین سخنان خود در جمع عوامل کارگری رژیم، تلاش نمود تا با زدن نعل وارونه، بر نقش مخرب خود در بروز فقر، ناعدالتی و بحرانی بنام فساد ساختاری خاک بپاشد.

به یقین پنهانکاری های عامدانه وی سخن از آن دارند که بیت ولی فقیه بخوبی برابعاد تنفر اجتماعی از این حاکم مستبد و سرکوبگر مطلع می باشد.
ولی فقیه کودک کش در این سخنان از جمله با ریختن اشک تمساح برای کارگران و زحمتکشان که اکنون کمر آنها زیر بار ظلم و ستم رژیم در حال خرد شدن می باشد ، از جمله می گوید : « بنده حدود ۲۰ سال پیش یک نوشته‌ی مشروحی در باب مبارزه‌ی با فساد دادم؛ آنجا هم گفتم که مبارزه‌ی با فساد پیگیری می‌خواهد، به قول این داستان‌ها و افسانه‌ها «اژدهای هفت‌سر، یک سرش را بزنی، شش سر دیگرش آن طرف زنده‌اند مشغول کارند».

واقعیت در این دیکتاتوری غارتگر آن است که راس « اژدهای هفت سر» برای بحرانی بنام « فساد ساختاری» در بیت وی و زیر دوایر وابسته به شخص ولی فقیه نهفته است.  
وی طی سی سال گذشته و از فردای بقدرت رسیدن عامدانه و آگاهانه دستان متولیان دزد و فاسد حکومتی، سپاه مردم کش پاسداران و یا باند های مافیایی حکومت را برای غارت و رشد و نمو فساد باز گذاشته تا بتواند بر کرسی قدرت تکیه بزند.

دراین راستا نیز بکرات جامعه دردمند با قیام ها و شعارهای انقلابی خود موضوع فساد ساختاری  که اکنون به یکی از دلائل برای خیزش عمومی علیه حاکمیت  تبدیل گردیده را به وی و دستگاه‌های اجرایی رژیم  گوشزد کرده‌اند. 
شعار « یک اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل می شه» و یا « فقر فساد گرونی ، می ریم تا سرنگونی »   به یقین بازتاب واقعیات موجود در جامعه دردمند ایران می‌باشد.

خامنه ای در ادامه با خرمردرندی خاص ولایی می افزاید: « بعضی از این اعتراضات که حالا بنده تا آن جایی که خبر دارم اعتراض‌های به‌جایی بوده، اعتراض به تأخیر حقوق، اعتراض به واگذاری غلط؛ گاهی یک محلی را یک مجتمع مهم کاری را به صورت غلط، به صورت فاسد، مفسد واگذار می‌کنند کارگر آنجاست دارد می‌بیند از نزدیک معترض است».( سایت حکومتی خبر فارسی ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲) 

این جملات مبین این واقعیت است که اساس و بنیان حاکمیت بر پایه « باند بازی» و اقتصاد کشور و بر اساس « رانت خواری » استوار گردیده است. 
بدین سان خامنه‌ای با راه اندازی دو سیاست مشخص، یعنی « اقتصاد خصولتی و رانتخواری»، اکنون حکومتی مملو از غارت و فساد را پایه گذاری کرده است. واگذاری بخش های بزرگی از اقتصاد کشور به آقا زاده‌های حکومتی با نازل ترین قیمت، اعطاء چک سفید به متولیان و کارگزارن حکومتی، واگذاری صنایع مادر به نیروهای امنیتی و سپاه که اساسا بویی از مقوله پیچیده اقتصاد نبرده‌اند ، تماما به بروز  ورشکستگی در تولید، صنعت و دیگر بحران های مالی و اجتماعی راه برده‌اند.

وی با بیان این جمله که « فرض کنید کارخانه‌ای را دولت به یک نفری واگذار می‌کند، او به جای اینکه کارخانه را مدیریّت کند، ابزارهایش را می‌فروشد، کارگرها را بیرون می‌کند» ، این حقیقت را به بیرون ساطع می نماید که شخص اول نظام از ریزترین و جزئی ترین امور نیز اطلاع دارد!
حال سوال اینجاست که چرا و به چه دلیل وی تا به امروز نتوانسته از رشد و نمو فساد ساختاری  در حاکمیت جلوگیری بعمل آورد؟
دلیل اصلی برای این واقعیت نیزهمان وجود شخص ولی فقیه و سیاست های راهبردی از سوی وی می باشد. خامنه ای بخوبی می‌داند که به محض قطع نمودن « دلارهای باد آورده » و یا قطع دستان آلوده در زمینه های یاد شده،  که در بسیاری از زمینه ها به ارقام نجومی هزاران میلیاردی می‌رسند، متولیان نظام « عطای ولایت رابه عبای وی » واگذار کرده و بدین سان « علی خواهد و ماند و حوض اش».

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید