بروز فاجعه انسانی بنام « کودکان کار» در رژیم فاسد و غارتگر آخوندی به یقین ریشه در واقعیتی بنام استثمار سازمان داده شده از حاکمیت را دارد.
دراین راستا و با نیم نگاهی به دادههای قطرهای از سوی دوایر حکومتی بخوبی میتوان به صعود منحنی این پدیده شوم که سالانه صد ها هزار کودک و نوجوان را در خود می بلعد، رسید.
بتازگی نیز مرکز پژوهش ها در مجلس حکومتی با انتشار یک ارزیابی اعلام کرده است که «15 درصد» از کودکان کشور را « کودکان کار » و یا « خانه نشین» تشکیل میدهند.
رسانه حکومتی اعتماد آنلاین ( ۹ مرداد ۱۴۰۲) در این رابطه نقل کرده است: « براساس آمارها، کار کودک گریبانگیر حدود ۸ درصد و با احتساب کودکان خانهدار حدود ۱۵ درصد از کودکان کشور است، در این میان حدود ۱۰ درصد از کودکان کار به مدرسه نمیروند».
بدین سان و با یک حساب سرانگشتی اگر آخرین آمار های رژیم آخوندی از کل جمعیت کودکان در ایران ، مبنی بر وجود « شانزده ونیم میلیون کودک» را مد نظر قرار دهیم ، درآنصورت به رقمی بالغ بر « یک نیم میلیون » کودک کار، قریب « یک میلیون » محروم از تحصیل و یا خانه نشین در دیکتاتوری ولی فقیه خواهیم رسید.
به یقین رشد و نمو این حجم عظیم از کودکان کار ریشه در واقعیت دیگری بنام بروز « فقر و فلاکت » در رژیم آخوندی را دارند.
رشد فقر نیز از جمله خروجی ها برای رکود شدید اقتصادی ، تولیدی و به تبع آن بیکاری می باشد که اکنون در ایران به امری عادی تبدیل گردیده است.
بدین سان بسیاری از خانواده های ضربه خورده از هرگونه امکان مالی برای حل و فصل هزینههای کمر شکن آموزشی و تحصیلی محروم بوده و براین منطق ضد انسانی نیز ناچار به گسیل کودکان و نوجوانان خود به معابر و خایبان ها با هدف کسب درآمد می باشند.
گزارش فوق با اذعان به این واقعیت می افزاید: « کودکان بهدلایل مختلف از جمله فقر خانوارها در اشکال مختلفی از «کار کودک» مانند کار در کارگاهها مشغول به کار هستند».
کافی است در این راستا نیم نگاهی به منظر شهرها انداخته تا بدین سان به ابعاد این فاجعه انسانی رسید. سخن ازکودکانی است که در عنفوان کودکی و جوانی به سخت ترین مشاغل روی آورده اند.
از دست فروشی ، شیشه پاک کنی ، سرایداری ، باغبانی ، آشغال جمع کنی ، تا حمل ونقل سنگین ترین کالا ها در بازار و یا مراکز خرید.
همچنین باید به استثمار سازمان داده شده از سوی رژیم آخوندی وباند های مافیای قدرت با هدف بهره کشی از کودکان اشاره نمود تا پازل این بحران اجتماعی و انسانی تکمیل گردد.
یک نمونه آن نیز همان درآمد ها ی نجومی از مقوله ای بنام « طلای کثیف » یا « آشغالگردی» می باشد که تماما تحت نظارت شهرداری ها و یا ارگان های حکومتی قرار دارند.
بهره کشی و یا بکار گیری از کودکان به یقین نقض تمامی کنوانسیون های بین المللی از جمله کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان می باشد که رژیم آخوندی نیز بظاهر خود را موظف به قبول آن نموده است.
براساس این تعریف، کار کودک «بهعنوان کارهایی تعریف میشود که کودکان را از دوران کودکی، ظرفیت و توانایی و شأنشان محروم میکند و برای رشد فیزیکی و روانی آنها مضر بوده و بکارگیری کودکان برای آنها ممنوع می باشد».
واقعیت در ایران آخوند زده آن است که حقوق پایه ای برای میلیون ها کودک با مسائلی مانند « کار کودکان، مجازات و اعدام کودکان، ازدواج و یا کودک سرباز» عجین گردیده، حقیقتی که بوضوع از سوی دیکتاتوری ولی فقیه و بطور گسترده در کشور ساری و جاری شده است.