ناهید همت آبادی: کاری کارستان

 

کاری را که بی امان طی چهل سال آزگار بی وقفه یا سکوت انجام داده و میدهند اگر بر فرض محال کاری کارستان هم ندانیم اما وقتی در روزهای ناگوار بعد از اشرف ۱ و لیبرتی در اشرف ۳ ضرب شود گوشه ای ناچیز و کوچک از مقاومتی سترگ و غول آسا را به تصویر میکشد که چنانچه با واژه‌های ساده ای مثل بی همتا، پویا و شگفت هم تعریف کنیم اما از آنجا که از وطن پرستی کاذب و تظاهر به امید واهی آزادی هم هیچ وزنی با خود ندارد، جز اینکه با تحمل انواع شکنجه، اعدام و حتی قتل عام اما باز با مقاومتی خونفشان و جانفرسا در برابر توحش ستوران هار دستار بر سران ایران طی چهار دهه سخت استوار ایستاده و با پای فشاری براصول و مواضع آرمانی و اخلاقی با خیانت راهبران نیز به ورطه انشعاب یا انحلال کشیده نشده، ناگزیر اینک نیز در آشوب نبرد سرنوشت ساز جاری میان هیولای بنیادگرایی مذهبی و آزادی، هزارباره مغرور و سرفراز بر خواست و اراده ی دیرین چنان افزوده و پای میفشارد که نه تنها حقیقت ملموس حضور مقاومتی یکتا، منسجم و دیرپا را به مردم ایران و هر میهن پرست روشنفکر آزاده شهادت میدهد؛ بلکه در میانه ی میدان رذالتهای سنتی دکانداران دو نبش سیاسی، اصحاب مستعمل استعمارچی و مماشاتگران حرفه ای دست خالی هم ناخواسته دست کاتبان« فارسی زبان خیلی غیروابسته ی سانسورمدار!!؟؟ » و حضور موذیانه ی آنان برای ایفای نقش « آتش گردان » « خدای آخوندکان شیاد » خود به خود به خوبی عیان می‌گردد.

اینکه اما بزرگ عمامه دار جنایتکار، جلاد ۶۷ نشاندار و انواع رده باندهای غالب، مغلوب و مفلوک رژیم هم یکجا همه روز و شب گلو پاره کرده و می‌کنند که مجاهدین « بی پایگاه مردمی!!؟؟» و راهبرانشان را به محکمه خواهند کشید البته بی ضرورت بازگویی اما یادآور بی تردید وحشت بی امان خامنه ای جلاد خون آشام جهان و همه دست آموزان پلیدش از حضور چشمگیر مقاومت سترگ و دیرپای ایران است که به زبان اشهد « دادگاه » دوباره تکرار شده اما فقط گویای هراس و کابوس بی حد و حساب رژیم وامانده در چنبره ی انبوه بحرانهای گریبانگیر از قدرت تشکیلاتی، انسجام درونی و توان سازماندهی مقاومتی است که نه تنها در برگزاری کهکشان عظیم امسال در خارج از ایران بلکه در داخل میهن دربند نیز در غالب عملیات فراگیر کانونهای دلیر شورشی مراحل پراتیک را چنان پیموده که نویدبخش گسترش شعله های قیام در خیزش و خروش خشم فزاینده ی آتی مردم ایران با پیشآهنگی کانونهای شورشی ست تا سرنگونی تمام عیار و مرگ محتوم فاشیسم دینی را در فرازی از شور امید و اشتیاق رهایی تدارک بیند و سپس در واژه های ساده و تهی از هر خواست و چشمداشت فردی نقش شود: مجاهد خلق.