رژیم ضد بشری آخوندی در ماههای اخیر به چند اقدام مشخص سیاسی علیه تنها هماورد انقلابی و سازمانیافته خود دست زده است. اقداماتی که اساساً ماهیت تدافعی داشته و برای مقابله با اعتلای روزافزون مقاومت در صحنه داخلی و بینالمللی است.
ازجمله آویختن به دامن اصحاب مماشات و حمله به اشرف ۳ در آلبانی و بردن کامپیوترها و قطع اینترنت و تلاش در جلوگیری از فعالیت سیاسی مجاهدین و نیز تلاش شکستخورده در ممانعت از برگزاری کهکشان و گردهمایی سالانه مقاومت و آخرین نمونه آن انتشار لیست ۱۰۴ نفره از مجاهدین و مسئولین مقاومت و احضار آنها به دادگاه. اقدامی مضحک و مسخره که حتی توسط باندهای درونی رژیم مورد استهزاء قرار گرفته است.
برای درک بهتر ماهیت تدافعی این اقدامات باید به سالهایی که مجاهدین در اشرف و لیبرتی در چنگال خونآلود آخوندها و دولت دستنشانده آن در عراق (مالکی) قرار داشته و در محاصره آن بودند اشاره نمود.
در آن زمان رژیم با هدف نابودی مجاهدین و یا کمرشکن نمودن آنها متناوباً به موشکباران آنها میپرداخت.
اما پس از هجرت بزرگ و با «پریدن سار از قفس» که بسان معجزهای بزرگ که البته با دستان مقاومت انقلابی و یاران بینالمللیان تحقق یافت رژیم دیگر قادر به دستیابی به این خوابوخیالهای شیطانی نبود.
وانگهی پس از انتقال سازمانیافته به آلبانی و با باز شدن غل و زنجیرها از دست و پای مقاومت، مجاهدین به گسترش کمی و کیفی نیروها در داخل و گسترش کانونهای شورشی پرداختند تا آنجا که در خیزشهای انقلابی سال گذشته این کانونها بیشترین نقش را در هدایت و سمتوسو دادن خیزشها ایفا نمودند. واقعیتی سرسخت که بارها توسط سران و کارگزاران رژیم به آن اعتراف شده است.
همان خیزشهای سهمگینی که بسان آتشفشان بر سر و روی رژیم بارید و رعشه مرگ و سرنگونی را بر آن مستولی کرد.
هرچند این خیزشها با سرکوب وحشیانه رژیم و به علت نقش خائنانه متحدین سیاسی و هم جبهههای آن فعلاً فروکش کرده اما به اذعان ناظران سیاسی و نیز بسیاری از کارگزاران رژیم در آیندهای نهچندان دور آتش قیام از زیر خاکسترسرکوبها بیرون زده و شعلههای خشم مردم رژیم و همپالکیها را خواهد سوزاند.
مضافاً بر رشد و گسترش کانونهای شورشی در داخل که کابوس سرنگونی را در جلو چشم آخوندها قرار داده، پیروزیهای سیاسی و بینالمللی مقاومت بهویژه در ماههای اولیه سال جاری را باید مورد توجه قرار دارد. از حمایت ۱۲۴ تن از رؤسای جمهور و نخست وزیران سابق تا ۷۵ برنده جایزه نوبل همراه با ۳۶۰۰ تن از نمایندگان پارلمانهای مختلف (شامل ۲۹ اکثریت پارلمانی) از ۴۰کشور که خواستار محاکمه سران رژیم و مسئولان قتلعام ۶۷ و قرار دادن آنها در برابر عدالت و حمایت از برنامه ۱۰ مادهای خانم رجوی شدند.
در چنین بستری از اعتلای داخلی و بینالمللی مقاومت است که باید ضد حملههای رژیم را مورد بررسی قرار داد تا تدافعی بودن آنها در راستای جلوگیری هر چه بیشتر از اعتلای مقاومت و بهمنظور عقب انداختن سقوط محتوم رژیم روشن گردد.
اگر رژیم در عراق درصدد نابودی فیزیکی مجاهدین و یا وارد کردن ضربات کمرشکن به آنها بود، حالا اما با بندوبست با اصحاب مماشات درصدد است که بهعنوان هدف حداکثر و یا سقف خواستههای خود تشکیلات پولادین مجاهدین را متلاشی کند در حالیکه هدف حداقل و یا کف خواستههای آن مانعشدن برای هرگونه فعالیت سیاسی آنها است. به عبارت روشنتر رژیم درصدد است از تأثیرگذاری مجاهدین در قیام پیش رو بهر قیمت جلوگیری کند.
ازاینرو یک روز به اشرف 3 حمله میشود و روز دیگر برای جلوگیری از برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت خیز برمیدارد که البته با «تودهنی» قضائیه فرانسه مواجه میشود و شکست میخورد و سرانجام با انتشار لیست ۱۰۴ نفر از رهبران و مسئولان مقاومت خواستار معرفی وکلای آنها میشود. اقدامی ابلهانه و مضحک که هرچند در راستای روحیه دادن به نیروهای وارفته رژیم و با هدف مانعشدن از پیوستن جوانان شورشگر به کانونهای شورشی است، اما به بهترین صورت وحشت رژیم از تنها هماورد اصلی و نیروی برانداز و جایگزین که صدها بار به اشکال مختلف توسط سران و کارگزاران رژیم بیان شده است را به نمایش میگذارد.
آخوندها با این تلاشهای مذبوحانه بیجهت باد میکارند چون بهطور حتم توفان درو خواهند کرد و تنها عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.