الف شفیق: من شورشی ام


من شورشی ام در دل خود بیم ندارم
در دفتر خود واژه تسلیم ندارم

بربند لب از هرزه درایی که من ای شیخ
انکارِ توام، حاجتِ تعلیم ندارم

جز شورش و جز آتش و جز خشم ستم سوز
حرفی دگر ای دشمنِ دژخیم ندارم

تایید خود از خلقِ ستمدیده گرفتم
کاری به عبا، صاحب دیهیم ندارم

چون راه نجات وطن امروز تفنگ است
من جز به تفنگم، سر تعظیم ندارم

در راه وطن جان نسپاری، به چه ارزی؟!
با عشق وطن، فکر زر و سیم ندارم