جنایت علیه بشریت
گزارش مستند حمله به اشرف
اعدام جمعی، گروگانگیری، تخریب و انفجار
(۱۰ شهریور ۱۳۹۲)
از فصل پانزدهم گزارش ارتش آزادیبخش ملی ایران
در ۲۵ می ۲۰۰۴ (۵ خرداد ۱۳۸۳)تقریباً یک سال پس از خاتمه جنگ زمینی در عراق، روزنامه لس آنجلس تایمز در باره تمامیت این جنگ فاش کرد که « ایرانیها با فریب دادن آمریکا یکی از بزرگترین عملیات جاسوسی تاریخ معاصر جهان را انجام داده اند. براساس گزارشهای مطبوعاتی به نقل از منابع آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا، این آژانس معتقد است که برنامه جمع آوری اطلاعات احمد چلبی (رئیس) کنگره ملی عراق برای سرویس اطلاعاتی ایران یک پوشش بوده است. این برنامه با این اتهام مواجه است که وی در حالی که اطلاعات محرمانه آمریکا را به ایرانیان میداده به طور همزمان اطلاعات غلط ایرانیها را به آمریکاییها بر میگردانده است. هدف از این کار، تحریک حمله آمریکا علیه صدام حسین مرگبارترین دشمن منطقه ای ایران بوده است و از آنجا که آمریکا میلیونها دلار صرف این برنامه (چلبی) کرده، واشینگتن عملیات فریب ایران را تأمین مالی کرده است».
در همان روز ساندی تایمز با اشاره به اطلاعات افشا شده در آمریکا نوشت:
«یک روزنامه آمریکایی گزارش کرد که ممکن است کنگره ملی عراق سالها توسط دستگاه اطلاعات ایران مورد استفاده قرار میگرفته تا ”اطلاعات نادرست را“ به ایالات متحده آمریکا رد کند تا که یک حمله علیه صدام را تحریک کند. نیوز دی گفته که آژانس اطلاعاتی دفاع (DIA) به این نتیجه رسیده که چلبی با دادن اطلاعات سری در طی دیدارش از تهران ”ایرانیان را“ از عملیات نظامی آمریکا در عراق ”با خبر نگاه داشته“ بود.
پاتریک لانگ، مدیر سابق اطلاعات نظامی آمریکا در خاورمیانه، گفت اطلاعات کنگره ملی عراق درباره برنامه تسلیحاتی تصور شدة صدام، ممکن است یک عملیات اطلاعاتی رژیم ایران بوده تا سرنگون شدن یک همسایه مورد نفرت آن را تحریک کند...
جیم کوپر، نماینده کنگره از حزب دمکرات در تنسی گفت”این بنظر یک تحول اساسی در جنگ می باشد، وقتی که یکی از معتمدترین و بالاترین مشاوران حقوق بگیر (ما) عمدا ً دولت ما را سالهاست منحرف میکرده، ممکن است بعضی از مقامات ما تماماً گول او را خورده اند.“».
سپس نیوزویک جاسوسی دو جانبه را همراه با عکس چلبی و آخوند خاتمی فاش کرد.
چلبی جاسوس دو جانبه
NEWSWEEK MAY 10 2004
A DOUBLE GAME
نیوزویک ۱۰ می ۲۰۰۴: «احمد چلبی، برای مدت زیادی از سوی پنتاگون برای رهبری عراق آزاد مورد پسند بود، او هیچگاه رابطه نزدیک خودش را با ایران به صورت یک امر سری پنهان نکرده بود. قبل از حمله امریکا به بغداد، شعبه دفتر کنگره ملی عراق مربوط به چلبی با هزینه ماهانه ۳۶۰۰۰ دلار که توسط پرداخت کنندهای مالیات تأمین میشد، درتهران پا بر جا بود.
نمایندگان گنگره ملی عراق از جمله چلبی، دیدارهای مرتبی از پایتخت ایران داشتند. از زمان جنگ، ارتباطات چلبی با ایران شدت یافت: یکی از دستیاران چلبی مطرح کرد که از دسامبر، او با بزرگترین رهبران مذهبی بالای ایران ازجمله آیت الله علی خامنهای و دستیار امینت ملی او حسن روحانی ملاقات داشته است...
اما آژانسهای اطلاعاتی امریکا، توجهات خود را حول اینکه چلبی رابطه خیلی نزدیکی با حاکمین ولایت فقیه ایران برقرار کرده، برجسته کردند. نیوزویک مطلع شد که مقامات رسمی اداره بوش نسبت به اطلاعات بریف شده اند که در آن نشان میدهد که چلبی و بعضی از دستیارانش اطلاعات حساس اشغال امریکا در عراق را به ایران داده اند.
مقامات رسمی گفتند که شنود الکترونیکی صحبتهای مقامات ایران، نشان میدهد که چلبی و افراد او طرح سیاسی امریکا در عراق را به نفرات ایرانی داده اند. همچنین نشانههایی از انتقال دادن جزئیات عملیات امنیتی امریکا توسط چلبی به ایرانیها وجود دارد. براساس یک منبع دولت امریکا، اطلاعاتی که چلبی به ایران تحویل داده است میتواند ” به کشته شدن مردم“ منجر شود...
پنتاگون هرماه مبلغ ۳۴۰ هزار دلار مقرری به گروه چلبی میپردازد که از بودجه اطلاعات سری برای ”جمع آوری اطلاعات“ پرداخت می شود...
یکی از دستیاران بوش میگوید که اگر زمانی حمایت چلبی در دولت به اندازه یک کوه یخ بود” الان مانند یک حبة یخ شده است“ ».
متعاقباً پل ولفوویتز معاون وزارت دفاع آمریکا در برابر اعضای کنگره گفت وزارت دفاع ماهیانه ۳۴۰ هزار دلاری چلبی و گروه او را قطع کرده است.
نیویورک تایمز گزارش کرده بود، گروه آقای چلبی طی ٤ سال گذشته حداقل ٢٧ میلیون دلار از واشنگتن، دریافت کرده است.
اکنون پس از یک دهه باز هم رژیم و حکومت دست نشانده عراق، بر حمله و هجوم خود به مجاهدین میافزایند. ترس و وحشت رژیم نه فقط فروکش نکرده بلکه افزایش یافته است. در قسمت دهم این گزارش دیدیم، سرکردگان و خرمهرههای ریز و درشت نظام یکی پس از دیگری به صحنه آمده و اعدام 52 مجاهد خلق و انفجارها و گروگانگیری در اشرف را به گفته خودشان،دارای «اهمیت راهبردی بسیار وسیعی در تحولات آینده منطقه» و بسا بالاتر و مهمتر از «مرصاد» یعنی همان مقابله تاریخی مجاهدین با رژیم در عملیات کبیر فروغ جاویدان به دنبال زهر آتش بس در جنگ ضد میهنی، اعلام میکنند.
در عملیات فروغ جاویدان مجاهدین۱۳۰۴ شهید دادند.
اکنون رژیم خودش به زبان معکوس گواهی میکند که در کارزار سرنگونی در اشرف، این بار هر شهید بسا بیشتر از ۲۵ مجاهد خلق در عملیات فروغ جاویدان برای رژیم ضربه زننده و خطرناک و خطر آفرین بوده است.
علاوه بر این رژیم، سرانگشتان خود در داخل و خارج کشور را هم از هر طرف بر سر و روی مجاهدین میریزد تا مانند سی و چند سال گذشته بار دیگر از پایان مجاهدین و جنبش مقاومت خبر بدهند و برای این رژیم ثبات و تثبیتشدگی بخرند و در یک کلام بگویند که این رژیم جایگزین و آلترناتیوی ندارد و باید با آن ساخت.
-اشتباه کردند که با رژیم خمینی که هر چند مرتجع بود اما «مشروعیت داشت» در افتادند و در برابر آن ایستادگی و جنگ و مقاومت پیشه کردند!
-اشتباه کردند که به عراق رفتند و تنور جنگ ضد میهنی را گِل گرفتند!
-اشتباه کردند که ارتش آزادیبخش برپا کردند و باز هم تیمها و دستهها و یکانهای ارتشآزادی را به آمادگی و برپایی فرا میخوانند!
-اشتباه کردند که وقتی تعادل قوا در عراق تغییر کرد فرار را بر قرار ترجیح ندادند!
-اشتباه کردند که در برابر ”دولت منتخب“ نوری مالکی تن به خفت و تسلیم ندادند و بر حقوق خود و خلقشان پای فشردند!
-اشتباه کردند که برای جنبش و ضدجنبش و برای خلق و ضد خلق و همدستی و همخطی با فاشیسم دینی و همه باندهایش و برای هرگونه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با گشتاپوی آخوندی مرز سرخ و خط قرمز عبور ناپذیر قائل شدند!
-اشتباه کردند و اشتباه میکنند که وعده و نوید و شعار سرنگونی میدهند و برای خود تعهد سرنگونی قائل شده اند!
-اشتباه کردند و اشتباه میکنند که میگویند پناهنده سیاسی نباید به ایران برود! چه کسی گفته است که پناهنده سیاسی و مدعی مبارزه با این رژیم، نباید به دامان آن بخزد و از سفارت رژیم ویزا بگیرد و به ایران برود؟!
نتیجه اینکه : مجاهدین ”صد البته“ بدتر از این رژیم و همین رژیم ”صد البته “ بهتر از مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران است !
در منتهای لئامت و پستی، اعتصاب غذای پس از اعدام جمعی و گروگانگیری را هم به سخره می گیرند، بیفایده میدانند و محکوم میکنند. گوئیا که مجاهدین و یاران اشرف و ایرانیان آزاده، باید مانند کاربران نظام، همچون خوک سر در مزبلة رژیم کنند. باید در برابر کشتار و گروگانگیری، در برابر جنایت بزرگ علیه مقاومت و مردم ایران و علیه تمام بشریت، نه تنها بیتفاوت بمانند،بلکه نشئه از خون مجاهدین، از گیسوان خواهرانمان، رشته تازیانة جلاد ببافند و از استخوان و دندانهای شکسته برادرانمان، نگین به دستة شلاق خودکامهگان بنشانند.
مریم رجوی
در کنفرانس بینالمللی رم-۲۸ آذر ۱۳۹۲
به جبهه رژیم ولایت فقیه و ریزهخوارانش باید گفت: هر چه میخواهید مقاومت و تسلیمناپذیری را به سخره بگیرید. ولی برای ما بیداری وجدانها کافی است، برای ما به میدان آمدن نیروی عدالت کافی است و برای ما شور و برانگیختگی جوانان و اشرف نشانها در سراسر ایران و همچنین موج حمایت و همبستگی زندانیان سیاسی کافی است.
به قول زنده یاد شاملو؛
سنگهای زندانم را به دوش میکشم
بسان فرزند مریم که صلیبش را،
و نه بسان شما
که دسته شلاق دژخیمتان را میتراشید
از استخوان برادرتان.
و رشته تازیانة جلادتان را میبافید
از گیسوان خواهرتان.
و نگین به دستة شلاق خودکامهگان مینشانید
از دندانهای شکستة پدرتان