پرویز خزایی: کودتای شاه و شیخ و حامیان بین‌المللی آنان

 

 

-اگر در آن روزهای تاریک میهن فقط ۲۰۰ مجاهد سازمان‌یافته در تهران بودند سرنوشت طور دیگری رقم می‌خورد


کودتای ننگین و ایران بربادده بیست هشت مرداد سرنوشت تاریخ میهن را در تمامیت خود تغییر فاجعه باری داد که اکنون نیز امریکا و انگلیس به مناسبت هفتادمین سال آن اذعان می‌کنند که دمکراسی و آزادی تحت رهبری مصدق کبیر درهم‌شکسته شد.....
اگر آن کودتا نبود امروز خمینی و خامنه‌ای هم نبودند و با پایه‌های محکمی که انقلاب مشروطیت در کل منطقه گذاشت دیگر ایران‌زمین باستانی و سرفراز ما گرفتار مخوف‌ترین رژیم ضد بشری تاریخ نمی‌گردید.

مجسم کنیم که مجاهدینی که در هر برهه پرخطر بلافاصله با سازمان‌دهی بسیار سریع و قاطع و مؤثر، نیم‌قرن است که تمام بازی‌های مخوف رژیم را به هم می‌زنند و به ضد خودش تبدیل می‌کنند، در آن روزهای غم‌انگیز تاریخ میهن ما وجود داشتند، با بسیج و سازمان‌دهی سریع که شاهکار آنان است مگر می‌گذاشتند که چاقوکشان شاه و شیخ و سازمان سیا و ام ای ۶ آن کودتای ننگین و ایران سوز را در عرض چند روز به ثمر برسانند.

من خودم یک شاهد زنده در روزهای اول پیروزی انقلاب ملاخور شده بودم. یک روز صبح از خیابان انقلاب که محل سکونتم بود داشتم پیاده به محل کارم در وزارت خارجه می‌رفتم. روزی بود که خمینی ایران سوز اولین فتوای خود را برای حجاب اجباری زنان صادر کرد. مشاهده کردم که جمعیت کثیری زن و مرد علیه این فتوا بلافاصله سازمان‌دهی شده و راهپیمایی می‌کردند. منهم به جمع آنان پیوستم. به چشم خود دیدم که صفوف اول تظاهرات را زنان و دختران مجاهد تشکیل داده و رهبری می‌کردند و علیه حجاب اجباری شعار می‌دادند. جمعیت لحظه‌به‌لحظه افزایش پیدا می‌کرد. به ناگهان خمینی پرستان به این زنان مجاهد حمله کردند و به ناسزاگویی و کتک‌کاری دست زدند و به این زنان رشید مجاهدین می‌گفتند شما دیگه چراکه خودتان روسری دارید. این جاهلان نمی‌دانستند که هدف و مقصد اصلی اختیار است و ازجمله آزادی انتخاب پوشش ......که هم به‌زور سر مردم کردن فاشیسم است و هم به‌زور از سر مردم برداشتن و یا آزادی نوشش و تغذیه چیزی که در همه دمکراسی‌های ناب در این دوره شاهد آن هستیم.
باری آن روز ما مردان و زنان در تظاهرات، حساب خمینی پرستان را کف دستشان گذاشتیم و تارومارشان کردیم.
به‌راستی فراموش ناشدنی است که پس از خروج رهبران سازمان از زندان اوین در مدت کوتاهی سازمان مجاهدین بزرگترین تشکل سیاسی در سراسر ایران شد که خمینی زود فهمید که بزرگترین و سازمان‌یافته‌ترین دشمن او روبرویش نستوه و استوار ایستاده است و به همین خاطر به اعدامهای جمعی روی آورد.