جمعی اخیراً، ۱۱ آبانماه، به ولی فقیه رژیم آدمخوار آخوندی هشدار دادهاند که «حق ندارند با سیاست های ماجراجویانه، نابخردانه و ضدملیشان، کشور ما را به جنگ بکشند و مردم استبداد زده ایران را تبدیل به مردمانی جنگ زده هم بکنند». در این جمله و در این تقاضا واژهٔ «حق ندارد» از همه بامزه تر است. لابد جرأت استفاده از «حق ندارند» را خود خامنهای به این فعالان سیاسی و مدنی ایران داده است که ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ گفته بود: «بهطور خلاصه در دو کلمه به ملّت ایران بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد... جنگ نخواهد شد». استدلال خامنهای، که از دل مماشات بیدنده و ترمز بیرون آمده بود، این بود که «برای خاطر اینکه جنگ دو طرف دارد: یکطرف ما هستیم، یکطرف او است؛ ما که خب جنگ را شروع نمیکنیم... طرف آمریکایی و آمریکاییها هم جنگ را شروع نمیکنند». جرأت این فعالان سیاسی، لابد بسیار و حتماً مدنی، به جرأت خامنهای رفته که با امتحان نرم و سِفتی زمین موضعگیری می کنند.
ولی فقیه رژیم آدمخوار آخوندی دو سه روز بعد از حملهٔ حماس به اسرائیل گفته بود:« حامیان رژیم صهیونیستی و برخی از افراد این رژیم غاصب یاوهگوییهایی در این دو سه روز کردهاند از جمله اینکه ایران اسلامی را پشت این حرکت معرفی میکنند؛ اشتباه میکنند. ما البته از فلسطین و مبارزات دفاع میکنیم. ما پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و شجاع فلسطینی را میبوسیم و به آنها افتخار میکنیم، اما آنها که میگویند کار فلسطینیها ناشی از غیر فلسطینیهاست، ملت فلسطین را نشناختند و محاسبه غلط میکنند».
شما هم حتماً با من هم عقیده هستید که سرچشمهٔ شجاعت فعالان سیاسی کجاست؛ اعلان برائت از جنگ نقد و اعلام تعارف نسیهٔ آخوندیِ بوسیدن پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و شجاع فلسطینی! البته اگر کسی فکر کند که اینها، کنشگران، بیگدار به آب زدهاند اشتباه میکند، یک ماه تمام فکر کردند، حساب و کتاب کردند و دل به دریا زدند و هشدار دادند که آقا «حق ندارد کشور را به جنگ بکشند». البته این جماعت به جنگی که روزمرهٔ رژیم آخوندی با مردم ایران دارد زیاد اشاره نمیکنند و نمیگویند که پاسداران و بسیجی ها «حق ندارند» دختران و پسران ایران زمین را بکشند!
در مورد «این خشت کج و وارونه کردن صورت مسأله توسط اصلاحاتیها در درون و امتداد آنها در بیرون نظام»، مسعود رجوی در پیام مفصل و گویای ۱۵ آبان ۱۴۰۲ همهٔ توضیحات را ارائه داده است. خواندن آن را به همه توصیه میکنم.
جنبش مقاومت ایران با اعلان پایان دورهٔ مشروعیت نسبی سیاسی رژیم خمینی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ نطفهبست و در ۳۰ تیر همان سال با تشکیل شورای ملی مقاومت ایران و اعلام آن در تهران پا به پهنهٔ سیاسی گذاشت. از آن روز در کنار مبارزه برای سرنگونی، مطابق استراتژی اعلام شدهاش، در هر زمینه با استقلال و درایت و تدبیر، موضعگیری کرده است. اصولاً در سیاست، موضعگیری مستقل و صریح و به هنگام از اصول اولیه محسوب میشود. نوع موضعگیری به شجاعت نیرو و یا فرد سیاسی برمیگردد. شجاعت، که از اصالت برمیآید، خمیرمایهٔ عنصر سیاسی است. این موضعگیری فطیر ناشی از بی مایگی، عدم شجاعت و بیریشه بودن این عناصر بوده، که به فرصتطلبی ذاتی تنه میزند.
آیا «فعالیت» های این عناصر آب به آسیاب رژیم درماندهٔ آخوندی می ریزد؟ چیزی به جیب خلیفهٔ ارتجاع در ایران میریزد؟ جواب مثبت است. آیا این عناصر، که یک پا در رژیم آخوندی و یک چشم به اجنبی دارند، می توانند پیشرفت انقلاب نوین مردم ایران را سد کنند؟ نه، نمی توانند. چراکه سنگ آسیاب رژیم آخوندی پوسیده است و جیبش سوراخِ سوراخ. ارادهٔ مردم ایران، دختران و پسران ایران زمین، کانون های شورشی و مقاومت سازمانیافته از همیشه محکمتر است؛ زمان تهاجم حداکثر است! زمستان میرود روسیاهی اش به ذغال می ماند!