چهل و چند سال پس از اینکه گرگهای عمامه دار هار نسل بیشماران از آگاه ترین و فداکارترین فرزندان سرزمین گربهنشان را مثله کرده، سوزانده و به صلابه کشیده و میکشند حتی جنگل و دریا و بیابان و هوا را نیز ضایع و گله کفتارهای با یا بی دستار ولی وقیح آدمخوار در سرتاسر دنیا یکسره در کار ترور، جنگ و کشتار بوده و میباشند تا « شام عزای » ملت ستم کشیده و گرسنهی ایران را به « سور خلافت و سروری اسلام دروغین » بنشینند، ناگاه در بحبوحه ی جنگ خانمان سوزی که خامنه ای خونخوار در منطقه افروخته، « آشیخ بی بی سی » هم باز فیلش یاد « ولی ولایت » کرده و دنده عقب وارد « گود بی زورخانه » شده تا در جعبه شهر فرنگ معروفش با مخلوطی از چکمه و نعلین؟!! به بازنشخوار اکاذیبی راجع به مجاهدین پردازد که هم ولی علیل یکدستش را در بحبوحهی وحشت از قیام سرنگونی اندکی تسکین بخشد و هم گداختگی پنهان و عیان رسانهی مستقل و منزهش؟!! را از اینکه پس از چهل سال که فاشیسم دینی و شیاطین درشت و ریز علنی و غیبی با هزاران توطئه و جنگ و بمباران حتی تزویرهای لطیف مخملی هم نتوانستند تشکیلات پولادین مجاهدین را از هم پاشیده و آنان را نیز مثل دهها سازمان، گروه و تشکیلات دیگر شقه یا نابود کنند، وقت مناسبی یافته تا در بحبوحه جنگ مرگبار نفسگیر منطقه به بهانه سخنرانی آقای پمپئو در نشست ماههای قبل مجاهدین که نقل به مضمون گفت: چکمه و نعلین در ایران دیگر خریدار ندارد، عقده گشایی کرده و مزدوران اجارهای، کارشناسان شهنشاهی و فعالان قلابی حقوق بشری را در سونداژ به « آشیخ بی بی سی » بکار گیرد تا غرغره فرمایند آقای پمپئو از مجاهدین پول گرفته تا برایشان سخنرانی کند؛ اما بی اشاره به اینکه اگر مسأله پول در میان بوده و باشد چرا رژیم جنایتکار که ملتی را محض مخارج برای تروریستها میچاپد یا بچهی شاه که اگرچه ولنگار اما عاشق تاج شهنشاهی بر فرق سر است، چرا مبلغ ناچیزی از ثروت دزدیده از مردم ایران را خرج مقامات نمیکند تا سلطنتش را مثل هلو هل بدهند توی گلوی ایشان... برای من البته و حتماً بسا کسان دیگر هم بی شک اصلاً جای تعجب نیست اگر رسانههای روبهصفت نابکار، خود فروختگان ولنگار یا به دلار و لابیهای چرخش مدار از درک مفاهیم اخلاقی، شرف انسانی و آرمان سیاسی عاجز و در مقایسه با خویش معیار سنجش ارزشهایشان تنها دلار و مقام باشد. اما اینکه برای مثلث حاضر در تریبون « آشیخ بی بی سی » فرصتی دست داده تا افاضات نمایند مجاهدین بسیار خطرناک و در داخل ایران نیز هیچ پایگاه ندارند، باید بگویم راستش در مورد اول من هم با مردان شاه ـ ولایی، حاضر در بنگاه سخن پراکنی هم نظرم زیرا مجاهدین به یقین و بمثابه یگانه سازمان منسجم، متشکل، جدی و منضبط در مصاف با هیولای وحشی فاشیسم دینی بخصوص با دلاور کانونهای شورشی در داخل و در خارج از ایران با آکسیونهای سیاسی دائم در همه جا و حضور بیوقفه در اکثر پارلمانهای اروپا، کانادا و سنای آمریکا نه فقط از حمایت اکثریت نمایندگان برای براندازی فاشیسم دینی در ایران و برقراری حکومتی دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت بر اساس منشور ده مادهای رئیس جمهور دوران گذار مریم رجوی، برخوردارند بلکه بطور واقعی و ملموس اما به اسف در حال حاضر تنها نیروی برخوردار از تشکیلات ضروری ناگزیر برای برانداختن فاشیسم دینی آخوندی میباشند که این را البته ولی پلید خون آشام بیش از همه فهم کرده و برای همین هم شب و روز خود و انواع مهره های درشت و ریزش نیز یکسره بی رودربایستی و عیان بر خطر مجاهدان و قصد براندازی آنها تأکید و به یکدیگر نسبت به آن هشدار میدهند. منتها جماعت لمیده در میانه میدان شوی تلویزیونی « آشیخ بی بی سی » که در لحظات شور و حال در تی وی نکونام؟!! ضمناً یادشان نمیرود که مجاهدین در ایران نیز پایگاه و محبوبیتی ندارند یکهو بخود میآیند که در ایران تحت احتناق و سانسور آخوندی که امکان داشتن آمار و ارقام درست مفهوم ندارد...؟ اما از آنجا که بند کمی بیش از طول آن به آب داده شده ناچار باید زیرجلی و زیر زبانی بنوعی آن را انکار و رد کرد که میکنند.
بماند که مجاهدین پس از چهار دهه جانبازی و فدا به قیمت تمام هستی و خانمان و مقاومتی خونبار بهبهای شکنجه و اعدام بویژه خلق فصل بلوغ جاری دادخواهی و شرایط موجود جهانی که نهایتاً رژیم جلادان را به مرحله کنونی رسانده، بر این باورم که با اتکا به حقیقت موجود و بی هیچ تعریف و تعارف اما در عصر کامپیوتر و فضا نه تنها فرهیختگان بلکه هر دانش آموز سیاسی نیز میداند و میفهمد ـ مگر اینکه دست یا زبانبستگی داشته باشد ـ که در روزگار خلاء آرمانی و بی هویتی سیاسی، حضور شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین با کانونهای قهرمان شورشی در ایران، نمونهای نادر و ناب در تاریخ مبارزات لااقل صد سالهی اخیر ایرانند که سرنگونی فاشیسم آخوندی و برپایی حکومتی دموکراتیک بر اساس جدایی دین و دولت را در برنامه مدون شورا رسماً اعلام کرده اند حال اگر ابر و باد و مه و خورشید فلک استعمار و ارتجاع نیز دست در دست هم در رسانه ای معلوم الاحوال با مصرف سرشکنجه گر نامدار بخواهند جنایات ساواک را در مقایسه با توحش شکنجه و کشتار رژیم جلادان، رقیق جلوه دهند شاید سلطنت مدفون احیا گردد یا « آشیخ بی بی سی » در سر بزنگاه هر حادثه یا بحران عظیم فراگیر مثل جنگ جاری اخیر در منطقه یکهو دستپاچه و از هول حلیم، تحلیلگران نوزاده سیاسی، وادادگان دلاری، کوتوله های فکری و « دالی » های تاریخی را نیز به خدمت گیرد تا مقاومت دیرپا و استوار مجاهدین را کمرنگ یا بیرنگ جلوه دهد بی تردید بر طبل میان تهی بدنامی و رسوایی رسانه ای خود میکوبد که از آن هرزه گویان است.