لطفا به این عکس خوب نگاه کنید . می توانید حدس بزنید که این مجرم خطرناک که حتی در بیمارستان نیز اینگونه به زنجیرکشیده شده است، کیست و جرمش چیست ؟!!
نام متهم : مهندس هاشم خواستار، سن :57سال ، محل زندگی :مشهد ، شغل : معلم،
اتهام : ؟! گفت آن یار کزاو گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد...
بله او یک معلم است وموی خود را در راه آگاهی بخشی به جامعه ای که به آن تعلق دارد اینگونه سفید کرده است .
در همه جوامع بشری در باره مقام معلم و حرمت و جایگاه معنوی او در تعلیم و تربیت جامعه بسیار شنیده ها وگفتنی های شگرف وجود دارد . در طول تاریخ نیز این جایگاه رفیع انسانی آن چنان در بین جوامع از بدوی تا پیشرفته برجسته و دیدنی است که در زمان ما روزی را بنام روز معلم به خود اختصاص داده است. درباره جایگاه معلم ، ا لبته ویکتور هوگو نویسنده نامدار فرانسوی می گوید :
«برای هر ملت چراغی هست که به عموم افراد نور میدهد و آن چراغ معلم است»
چندی پیش در مقاله یی به بهانه انتخاب آخوند خونخوار ملا حسنی بعنوان نماد ملی درایران نوشتم: رژیم ملایان سونامی مهیب فرهنگ ایران زمین است، و اشاره کوتاهی به ابعاد فجایع و ضایعات این سونامی در عرصه فرهنگ و هنر ایران زمین کردم از آن روز تاکنون که شاید بیش ازچند ماه نگذشته است ابعاد شگفت آور دیگری ازپایمال شدن حریم مقدس فرهنگ و هنر میهن کهنسالمان دراین سونامی را به چشم دیده ایم .
ازسرقت ناشیانه دولتی مجسمه های همه مشاهیر و بزرگان فرهنگ و هنر ایران از میادین و مراکز فرهنگی شهرها تا تخریب مزار بزرگان موسیقی ایران ازجمله هنرمند ماندگار استاد بنان و... تا ممانعت از برگزاری گرامیداشت یاد شاملوی بزرگ در دهمین سالمرگ او بر سیاق وحشت ده ساله رژیم ازاین روح همیشه زنده شعر معاصر ایران، تا دستگیری و به زنجیر کشیدن شخصیتهای فرهنگی نامدار مانند دکترمحمد ملکی و یا معلمان و استادان شجاع معترض وصدور حکم اعدام و زندان برای آنان نظیراستاد علیرضا قنبری تا به اسارت کشیدن مهندس هاشم خواستارو اعدام معلم جوان و شهید قهرمان خلق کرد فرزاد کمانگیر و ... و....
البته درمقابل این هجوم مغول گونه به همه وجوه فرهنگ و هنر و تمدن کهنسال ایران زمین و اهل آن ازجمله معلمان مسئول وازخود گذشته در کشورمان ، باند احمدی – مشایی برای حفظ آبروی نداشته رژیمشان دراین عرصه نیز با خاصه خرجی از اموال مردم ایران، دست به اقدامات رسوایی زده و می زنند. از جمله این اقدامات به برگزاری نمایش جاسوسان و مزد بگیران نظام در خارج از کشور، تحت عنوان همایش بزرگ ایرانیان و یا نمایش مجیز گویی هنرمندان خود فروخته مانند افتخاری از احمدی نژاد، تا خرید باصطلاح هنرمندان ازرده خارج شده لس آنجلسی و بازگرداندن معدودی از آنان به دامان رژیم، می توان اشاره کرد.
اما، معلمی تنها یک شغل و حرفه نیست، بلکه یک انتخاب اثر بخش و آگاهانه است. این ویژگی برجسته و تفاوت کار معلمی با هر کار دیگر، در رژیم ملایان جلوه دیگری ازمقاومت قشر آگاه جامعه ما ازجمله فرهنگیان شجاع را به نمایش گذاشته است . این جلوه شکوهمند از مقاومت و ایستادگی فرهنگیان ومعلمان شجاع در برابر ایلغار خانمانسور ملایان قطعا که سر تسلیم و بازایستادن در برابر این سرکوب وحشیانه ندارد . به این جملات توجه کنید :
«این دوران زندان را بایستی که من بگذرانم ، این ضروری ترین و بهترین تجربه ای بود که من در عمرم داشتم ، چیزهای شگفت انگیزی که قصه هایش راهم نشنیده بودم به عینه در اینجا تجربه کردم.»
بله این سخنان معلم سالخورده و شجاع خراسانی است که اینگونه بر تسلیم و سکوت می شورد و حتی زندان و شکنجه را نیز برای ادامه کار آگاهی بخش خود ضروری و مفید دانسته و آنرا برخود روا میدارد.
هاشم خواستار نماینده کانون صنفی معلمان مشهد روز 6 تیر ماه سال 1388 درحالیکه در پارک ملت این شهر در حال استراحت و بر روی نیمکت پارک نشسته بود توسط گروهی از اوباش نیروی انتظامی رژیم روانه زندان وکیل آباد مشهد گردید وی بعد ا ز انتخابات تقلبی احمدی نژاد ابتدا بازداشت و سپس اجبارا بازنشسته شد . بنا به این گزارش این معلم مشهدی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی ، در یک دادگاه قرون وسطایی به اتهام دفاع از برابری دیه زن و مرد ، برگزاری مراسمی در بزرگداشت دکتر محمد مصدق در منزل خود ، ، فعالیت های صنفی در کانون صنفی معلمان و ارتباط با فعالین دانشجویی شهر مشهد محکوم به تحمل شش سال حبس شد که این حکم بعدا در دادگاه تجدید نظر به دوسال تقلیل یافت.
اگر بگوییم که معلمی یک انتخاب اثر بخش آگاهانه است پس دغدغه معلم همواره این است که حیات نوع بشر ، بر مدار ارزشها و کرامت انسانی و پیشرفتهای دانش بشری بچرخد، ازاین روست که این معلم شجاع نیز در زندان دست از افشاگری برنداشته و در نامه خود به تاریخ 16.4.89 باتیتر« گزارشی از فاجعه انسانی در زندانهای جمهوری اسلامی، هاشم خواستار به رییس قوه قضاییه » ازوضعیت فجیع زندانیان در زندان وکیل آباد مشهد پرده برداشته است.
او. در قسمتی ازگزارش خود پس از برشمردن نابسامانی های اداره امور زندان و بااشاره به شکنجه های گسترده روحی و جسمی زندانیان ، خطاب به رییس قوه قضاییه وضعیت تغدیه و معیشت جسمی و روحی زندانیان را بسیار پایین تراز استانداردهای جهانی و حتی بدتر اززندانهای هیتلری ارزیابی کرده و می نویسد:
«هم اکنون درزندانی عمر سپری می کنم که مسایل ابتدایی حقوق زندانی رعایت نمی شود. انسانها سالم به زندان آمده و با امراض جسمی و روانی گوناگون ومعلول به خانه بر میگردند و یا می میرند . چنانچه این جیره غذایی به مدت یک ما به موشهای آزمایشگاهی داده شود مطمئنا در اثر سوء تغذیه خواهند مرد . همانطور که تاکنون زندانیان زیادی دراثر سوء تغذیه مرده ا ند .
آمار زندانیان بیش از 13 هزار نفراست که هر انسان کمتر از یک متر مربع مساحت دارد که این مساحت برای یک راس گوسفند در طویله است و در بند قرنطینه به خاطرکمبود جا به صورت کتابی و بسیار فشرده و در سه ونیم مترمربع 12 نفر میخوابیدیم یعنی هر نفر یک موزاییک 30 سانتی متری جا داشتیم. اعدام زندانیها به صورت مرتب و دسته جمعی صورت میگیرد درحالیکه در هیج نشریه و رادیو و تلویزیونی منعکس نمی شود . کتک کاری و ضرب و شتم شدید زندانیان که به هر دلیل به وسیله نیروهای گارد ویژه صورت می گیرد، باعث فشارهای روحی و روانی برزندانیان ا ست . استفاده از گاز اشگ آور و فلفل برای زندانیان به اصطلاح شرور که سایر زندانیان نیز بی نصیب نمی مانند موجب تالمات شدیدی برای زندانیان و... اثرات سوء آن بر روی خانواده و جامعه بسیار شدید است. دیدن و شنیدن خبر زندانیانی که مرتب بر اثر این فشارهای درونی و روحی خودزنی ویا خودکشی کرده و حتی لبهاشان را سنجاق و یا می دوزند که اثرات بسیار سوء روانی بر جامعه زندانیان و بیرون از زندان می گذارد. دیدن انبوه زندانیان مریض یا زندانیانی که 20 سال یا بیشتر در این شرایط زندان به سر می برند و عدم ملاقات و حتی تلفن عملا موجب تنبیه دوبله زندانیان گشته است . هپاتیت و ایدز در بین زندانیان وجود دارد بدون اینکه آموزش های لازم جهت عدم گسترش به دیگران داده شود . شپش که بیداد می کند . مسلما تعداد زیادی اززندانیان به خصوص زندانیان سیاسی به علت استرسها و تالمات روحی ناشی ازاین وضعیت به انواع بیماری ها ازجمله فشار خون دچار می شوند . (خوشا آنان که هر از بر ندانند )در مقاله یی خواندم که یکی از اسرای فرانسوی در زندان آلمان نازی با دادن انگشترش به نگهبان در ازای روزی چند قطره آب لیمو جانش را نجات داده بود ، آیا این زندان انسان را به یاد زندانهای آلمان هیتلری نمی اندازد درحالیکه از آن زمان نزدیک به 70 سال گذشته و دنیا خیلی پیشرفت کرده است.
صادرات چین به مقدار قابل توجه حاصل تولیدات زندانیان می باشد درحالیکه زندانیان ما فقط عمر به بیهودگی می گذرانند. آیا نمی شود با اختصاص هزار هکتار زمین و 20 حلقه چاه عمیق و سایر تاسیسات در 10 کیلومتری مشهد ، گوشت و میوه و گندم و لبنیات و... زندانیان را با کمک خودشان تامین کرد و انسانهای سالمی به خانواده ها تحویل داد؟! آیا این زندان اسلامی است؟! آیا این زندان انسانی است؟! یعنی بعد از 32 سال که ازانقلاب اسلامی می گذرد این تعداد ونحوه اداره زندان برازنده حکومت اسلامی است؟! ( خوابتان آشفته مباد...) زندانیان سیاسی معمولا خاطراتشان را می نویسند، شما چه احساسی خواهید داشت که این خاطرات را فرزند ویا نوه شما خوانده و بگوید که بابا یا پدربزرگ تو دراین زندان چه نقشی داشته ای؟! آیا گفتن اینکه من مامور و معذور بودم کفایت می کند؟!
در یک کلاس درس معلم در صورت قبولی بالا و یا مردودی زیاد تشویق یا تنبیه می شود، با رتبه اول تعداد زیاد زندانی و اعدامها ونحوه اداره زندانها که ذکر خیرش رفت چه کسانی باید تنبیه شوند. حتما مانند سقوط هواپیماها که مقصر اصلی همیشه خلبان مرده است، اکنون هم مقصر اصلی زندانی است؟!
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرما و مارا مس کنید. »
زندان وکیل آباد مشهد معلم بازنشسته سید هاشم خواستار
آیا می توانیم بازهم روز معلم را جشن بگیریم درحالیکه معلمین این میهن پیرانه سر در اسارت باید مرثیه زندگی پر درد و رنج خویش و همبندانشان را اینگونه بسرایند؟!
آری، آری، باید که با داشتن چنین سرمایه های فرهنگی هر روز را روزمعلم کرده و آنرا جشن بگیریم مگر نه اینکه این بار نیز استاد و معلم شجاع، هاشم خواستار با همین نامه به ما می آموزد که با غل و زنجیر به دست و پای عنصر آگاه و آگاه کننده نمی توان اثر بخشی اجتماعی اورا را نیز به زنجیر کشید .
پس بر زنجیرهاست که بگسلند و بر آزادی است که برما سایه بگسترد.