هادی مظفری: روضه‌های دریوزگی ولایت فقیه برای جمع آوری رأی

 

دیو درونِ هیولای آدمخوار ولایت فقیه، مستاصل در گردابهای تندِ هستی بر باد دِه، در پی انتقام بیشتر از مردمِ به جان آمده و برای حفظ حکومت کرکسها و گرازها بر سرزمینِ شیر و خورشید، تنوره های مرگبار خود را، بیش از گذشته سر داده و هر روز به گونه‌ای جنون آمیز، بر ابعادِ جنایاتِ خود می افزاید.

از یک سو افسارگسیخته به اعدامِ آزادگان و آزادیخواهان میهن و سرکوبِ زنان و دختران به بهانه بد حجابی، شتاب می بخشد و از سوی دیگر، جنگی خانمانسوز در منطقه برپا می کند و وقیحانه انتظار دارد تا تنور "انتصابات" پیش روی نظامش هم آنچنان گرم باشد که اصحاب مماشات، به بهانه وجود ته مانده ای از مشروعیت، بتوانند به بده و بستانهای پیدا و پنهان، ادامه دهند.

از این رو خامنه ای سردمدارِ ارتجاع، درمانده تر از همیشه طی سخنرانی های سریالی، به شکل چندش آوری، برای حفظ مشروعیت نظام، به دریوزگی رأی، (نه از ملت ایران که از پاسخ دندان شکن مردم به خوبی آگاه است) بلکه از نزدیکترین همدستانِ خود در غارت و جنایت روی آورده است.

یک روز در کمال وقاحت تام، تهدید می کند که اگر انتخابات نباشد، در کشور دیکتاتوری می شود و در حالیکه حکومتش در لجنزار اختناق دست و پا می زند، از فضای باز سیاسی ! سخن می گوید و روز دیگر در  جمع زنانِ حکومتی، در حالیکه حق زنان در ابتدایی ترین امور، یعنی انتخاب پوشش را زیر پا گذاشته و له کرده است، به انتخابات که می رسد، می گوید: "زنها در برخی از مسائل شناخت اشخاص و راهبردها و جریانها، دقیق تر و ظریف تر از مردها نگاه می کنند...."!

در سخنرانی سه شنبه ۱۹ دی ماه گذشته نیز، بغض و کینه خود را نسبت به مردمی که در باصطلاح انتخابات شرکت نمی کنند، نشان داد و نه تنها آنها را "پیرو سیاست دشمن" معرفی کرد، بلکه مسائل و بحرانهای عمیق اقتصادیِ ناشی از ندانم کاری ها و دزدی ها و غارتهای کلان حکومت را، باز هم وقیحانه، به حساب مردم گذاشت.

دیکتاتورِ پیر و درمانده، از یک سو با حربه شورای نگهبان به جانِ رفقای گرمابه و گلستان طی بیش از ۴ دهه گذشته افتاده و از سوی دیگر، دست تکدی رأی را به سوی همانها دراز کرده است.

با نگاهی به لیست بالا بلندِ ردّ صلاحیت شده ها، می توان به راحتی دریافت که خامنه ای دست به چه قمار بزرگی برای حفظ سلطه اهریمنی خود زده است.

حسن روحانی، امنیتی ترین فرد این حاکمیت سرکوبگر، نزدیک به ۱۶ سال در راس شورای امنیت ملی رژیم قرار داشته است. در زمره مذاکره کنندگان تیم هسته ای و حتی ریاست آن با کشورهای اروپایی بوده است. چندین دوره نمایندگی مجلس و مجلس خبرگان را بر عهده داشته و ۸ سال متوالی هم  بر مسند ریاست جمهوری همین حکومت، تکیه زده است.

آخوندِ امنیتی محمود علوی، در دو دوره دولت قبلی ۸ سال مسئولیت حساس ترین تشکیلات امنیتی، یعنی وزارت اطلاعات را بر عهده داشته و در سرکوب و شکنجه و کشتار در زندانها، چیزی برای خامنه ای کم نگذاشته است. او هم مثل شیخ حسن، هم نماینده مجلس بوده و هم در خبرگان نظام و در تحکیم غارت و سرکوب، مشارکت فعال داشته است.

طنز روزگار را باید در ردّ صلاحیت یک عنصر منفور اطلاعاتی به نام مصطفی پور محمدی، از عاملانِ هیئت مرگ و قتل عام تابستان ۶۷ برای ورود به سیرک خبرگان، به تماشا نشست.

آخوند جنایت پیشه که یک روز برای مجاهدین خط و نشان می کشید و تهدید می کرد که " ما هنوز با مجاهدین تصفیه حساب نکرده ایم، راحت تر از آنچه که تصور می کرد، توسط عمود خیمه نظام، تصفیه شد.

این عنصر تو سری خورده نیز بیش از یک دهه معاونت اطلاعات خارجی در وزارتِ بدنام را بر عهده داشت و حتی به عنوانِ رئیس دفتر گروه سیاسی – اجتماعی دفترِ مقام معظم! نیز، فعالیت کرده است.

خامنه ای به دنبال چیست؟

هیچکس به اندازه ولی فقیه فاشیسم مذهبی، از حال و احوالِ زار و نزار حکومت اطلاع ندارد.

در تله غزه گرفتار آمده است. نیروهایی که سالها از سفره ملت ایران خرج آنها کرده است، زیر ضرب قرار گرفته اند. با وجود تمامی شعر و شعارها و رجزخوانی های پوچ و بی حاصل، به گنده لاتِ درمانده ای می ماند که نوچه هایش را به چند محله آنطرفتر برای دعوا و مکافات فرستاده و با آنکه شاهد در هم کوبیده شدن و کتک خوردن آنهاست، وجودِ آن را ندارد که خودش قدم به میدان بگذارد.

ناچار و برای حفظ وجهه، به این طرف و آن طرف موشک شلیک می کند که از بدِ روزگار، همان نیز گریبانگیرش می شود. در عراق که حیات خلوتش به حساب می آید، با توپ پر مورد نکوهش و تهدید به طرح شکایت در شورای امنیت مواجه می شود و پاکستان، بلافاصله درنگ را جایز نمی بیند و چند برابر پاسخ می دهد.

با اینهمه خامنه ای مذبوحانه در تلاش است تا قافیه را نبازد. هر چند که تا همین لحظه هم بزرگترین بازنده جنگی ست که در منطقه به راه انداخته است. آتشی برافروخته که گستردگی حجم شعله های آن، حتما گریبان ردایش را خواهد گرفت.

در داخل نیز از یک طرف باید ردّ صلاحیت کند تا به زعم خودش با خالص سازی تهدیدِ از هم گسیخته شدن یکباره حکومت در تقابلِ با مردم به جان آمده را به حداقل ممکن برساند. و از طرف دیگر، به این موضوع نیز می اندیشد که ۴ سال آینده برای او و رفقای جانِ سالم به در برده از صنعت خالص سازی اش، بسیار حساس و مهم اند.

نمی خواهد آنچه که در همین نظام بر سر یادگار امام آوردند، پس از مرگ بر سر بیت خودش بیاورند و از صحنه هستی حذفشان کنند.

به خوبی می داند که احمد خمینی به این دلیل به راحتی حذف فیزیکی شد که بابا جانش در زمان سلطه اهریمنی بر حکومت، مخالفان داخلی اش را کنار نزد و راه و جاده را برای بر تخت نشاندنِ دُردانه اش هموار نکرد.

از این رو تیغ تیز ردّ صلاحیتها را به دست شورای نگهبانش سپرده تا بی ملاحظه، به قلع و قمع بپردازند.

درست در همین شرایطی که حتی خودیهای نظام، شروع به تمسخر و انتقاد از وضعیت موجود نموده اند و ورشکستگی حکومت بیش از هر زمان دیگر، از زبانِ عاملانِ ریز و درشت آن، فریاد زده می شود، مقاومت ایران طی ۴ روز یک رفراندوم با شکوه و به شدت مستند و مصور تحت عنوانِ "همیاری" به راه می اندازد و یک بار دیگر نشان می دهد که آلترناتیو واقعی و مورد اقبال باید دارای چه خصوصیاتی باشد.

سیل خروشان تماسها از داخل و خارج کشور، آنهم در شرایطی که به ویژه در داخل، بردنِ نام مجاهدین، دلِ شیر می خواهد، بیانگر این حقیقت است که نمایش مبتذل، تحت عنوانِ حکومتِ ولایت فقیه پس از بیش از ۴ دهه غارت و جنون و جنایت، به پایانِ تراژیک خود نزدیک و نزدیکتر می شود و در نقطه مقابل، آنکه از همان آغاز آب و نان و آفتاب و عشق و مهربانی و محبت و عدالت را به تساوی برای همگان می خواست، در حال گذاشتنِ نقطه پایان بر حدود ۱۲۰ سال انتظار، برای آزادی و استقلال واقعی در میهنِ به یغما رفته از تطاول شیخ و شاه است.